فرهنگ و هنر
-
تنبان از جان ميكشد
حاصل عمرش تعصب، آه و افغان ميكشد دوستم مارشال شده، احمدزي تنبان ميكشد نيكرش همرنگ دستار زرد، رنگ هندويی پيرهن…
بیشتر بخوانید » -
آواز دل
دل بـه هـر حالی که دارد شـادمانی می کند در زمسـتان چون بهـاران گلفـشانی می کند تیرماهان تیرگان راجشن…
بیشتر بخوانید » -
نور تمدن
جهـان ز دانش و نـور تمدن آباد است برای تجـربـه تاریـخ پر ز اسناد است بشر گذشته ز ادوار…
بیشتر بخوانید » -
هموطن کشته شوی
تاکه خوابی هموطن، کشته شوی، کشته شوی طعمه دژخیمان قرن، برده شوی، برده شوی گه مجاهدین شکافد سینه ای…
بیشتر بخوانید » -
در تلاطم اندیشه
زمانی کاوشِ باور و دین است فقط راهِ نجات ما همین است بس است پیوندبه آن تن پوش کهنه…
بیشتر بخوانید » -
نگر ، به التماسِ هراسانِ گرگ در مرداب
دماکراسی وحشت ، بیوگرافی این خیل دربدر چون است چرا سیاه، شناسنامه اش، صورت اوست و رنگ پوست ،…
بیشتر بخوانید » -
حرمت انسان
جهـان بـه پنجۀ دژخیم جور و بیداد است به هرطرف نگری جیغ ودادوفریاد است فـشار فـقـر و فـلاکت ز…
بیشتر بخوانید » -
عید آزادی وطن
عیدسـت تا که دل بـه دل گفتگو کند یک بوسـه یی ز کنج لبی آرزو کند اقوام و دوستان…
بیشتر بخوانید » -
تابکی میکُشید؟
تا بکی در زیـر نام صلح انسـان می کشی مردم بیچاره و مسکین و حیران می کشی داکنر و…
بیشتر بخوانید » -
افـق ولوله ها خاموش است
دل خود را به تماشای کـدامین چمنی شاد کنم ، که چمن درچمنِ خاطره هایم درمسیرعطش بادیه ها سوختـه…
بیشتر بخوانید »