شعر

روح اهریمنی

 

زمیـن بـه پنجـۀ لـرزان اژدر بـیـم است

لگام گـیـتی بـه دسـتان آز دژخـیـم است

زبسکه مخفی وچالاک می پرد ویروس

توگویی جسم کووید موجهای بیسیم است

هراس و دغدغه واضطراب در همه حال

بـه صفحه صفحۀ ذهن بشر ترسیم است

جـدا جـدا شـدگان بـس زهـم می تـرسـند

جهان بخرد ترین مرز وحلقه تقسیم است

بـه هیچ چیز ز وحـشت اعتـمادی نیست

چـو روح اهـریمنی در هـمه اقالیم است

ز درس و مدرسـه آمـوزگار می تـرسـد

ز پـا فـتـاده و بگسـسته نظـم تعلـیم است

میان داکتر و بیمار و خلق فـاصله اسـت

اگـرچـه فـاصله ها از بـرای تعـقیم است

کسـان، روی عـزیـزان خـود نمی بـینـند

زدور سوگ وعزا ناله های ترحیم است

تمام حالـت و رفتارهـا دیگـرگـون گشت

زهی که دانش وفرهنگ روح تعظیم است

زروی فرش زمین تا به عرش می لرزد

زبسکه سست وسبک پایه‏ های تحکیم است

شفا ز مسجد و دیر و کنیسه ممکن نیست

مقام دانش و تخنیک و عـقـل تکریم است

به هرطرف نگری جوش سود وسودا است

هنوز جنگ و جـدل همنوای تحریـم است

سلاح جـنـگ قـدیـم را بـه خندق انـدازیـد

که در نظام نـویـن گپ فـهم و تفهیم است

دمی که ذرّه به خشم و غضب هجوم آرد

تمـام ارتـش گیتی دو دسـتـه تسـلـیم است

نظام بهـره کــشی را کـسی نمی خـواهـد

چـرا که زخم تـن ایـن نظام بـدخیم است

ز پایه ســلـطـۀ مــالـی زور ویــران بـاد

جهان به شیوۀ نـو بعد ازیـن تنظیم است

نظـام عـدل و مسـاوات گـر شــود بـرپـا

همه خـرابی عـالم ز ریـشه ترمـیم است

دلی که رحم ومدارانمی کند سنگ است

دلی که نـرم شده مهـربان و رحیم است

جهان اگـر ز عـشق و خـرد شـود مملو

تمـدن بـشری لطـف و مهـرِ نـدیـم است

مراد عـشق و محبت مـیـوۀ وصل است

ز باغ هستی به انسان وه چه تقدیم است

اگـر ز چـنگ کـرونـا رهـا شـود گـیـتی

برای دیـدن دلـدار عـزم و تصمـیم است

۷/۴/۲۰۲۰

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

همچنین ببینید
بستن
دکمه بازگشت به بالا