شعر

خط ســـــرخ

خطِ سرخ سرمـــــــد آزادگـان
شاخصِ مستحکم آزادگی ست
امتــــدادش درگـذرگاه حوادث
زندگی سازوتزلـــــزل نا پذیر
یادگارش درحصارشامخ اسطـوره ها
بی نیازاز ذلت وابستگی ست
لیکن آنسوی دگردرحومۀ تاریک شب
شب پرستانی زجنس خــــــون و آتش
درکمینگاه ترورهــــویت وتاریخ من
بنشسته اند.
آی، ای سلطان جنگل !
خط سرخ تو برای حفظ جان وعزت مردم
کجاست ؟
گفته بودی :
خط سرخ من نمــــاد اقتدارملت است
پاسدارعزت وآزادی جغرافیای کشوراست
لیک این افسانه ها مثــــل همیش
خاک پاشیدن به چشم مردم است
درکیـان اقتـدارت سالهــــا شد با دریغ
سلطۀ اشغال فرمان میـدهد
خوب میدانی که زیرچتراستعماربودن
ننگ ذلت را کشیدن
هرخط سرخ خیالی را دگرگون میکند
عــزت وآزادگی را
ازدیار روشن خورشید بیرون میکند

آخر ای سلطان جنگل !
بگذرازاین قیل وقال خط سرخ واقتدار
تا که ما دیدیم خط واقتدارت
زیر بارسایۀ بیگانگــــــــان
بارهـــــــا بشکست و رنگش زرد شد
ماجرایش دردل تاریخ چون خط سیاه
ماجـــرای ذلت یک برهۀ پردرد شد.

اپریل ۲۰۲۰
فرانکفورت

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

همچنین ببینید
بستن
دکمه بازگشت به بالا