شعر
-
نبرد
از گذر گاه زمان برگشته ام بارِ دیگر تا بپویم سرگذشت زنده گانی را زسر این ره پرپیچ را طی…
بیشتر بخوانید » -
معلم
مادری دیدم دو فرزندش بدوش زان یکی بیمارو دیگر بر فروش کو وجدانی نلرزد زین قصور وحشت دور حجر بنگر…
بیشتر بخوانید » -
نقش خیال
خیال نقش روان در مقـر نمی گنجد شـدن به چنبرۀ بحر و بر نمی گنجد غبار جرم فلک چشم…
بیشتر بخوانید » -
بینش تاریخ
قـصـۀ روزگار می گـویم دم به دم بار بار می گویم از کهـن دورۀ تمـدن سـاز با هـمه افـتخـار…
بیشتر بخوانید » -
مهستی گنجوی بزرگبانوی شعر
مِهستی آن ماهبانو یا بزرگبانوی شعر، در اواخر سدۀ پنجم و اوایل سدۀ ششم هجری میزیست. زادگاه او شهر گنجه…
بیشتر بخوانید » -
ای تاجیکان
ای تاجیکان ، ای تاجیکان نور چراغ خانه اید وندر دل تاریخ شما، اسطوره اید، اسطوره اید فرهنگ پایا از…
بیشتر بخوانید » -
پند نغز
تجــربـه زیــور دل پیر است پیرالگـوی صبر و تدبیراست شوروحال وتلاش نسل جوان پر انـرژی بسی فراگیر است پـند…
بیشتر بخوانید » -
سربازِ وطنام
بخشِ ششم آه ای سرباز، ای خفتهیی شهرِ سکوت دی شهرِ من زنده بود که تو بودی خُفته هیچ…
بیشتر بخوانید » -
همسایۀ نامرد
هان! پاکستان وطن را سخت ویران می کند بس دغـل بازی که ایـن ملا عمران می کند خـانـه را…
بیشتر بخوانید »