منم درانتظار یک صدا صدای یک رفیـق آشنا صدای خشم بیکـــــران توده هـــا که درقیـام رستخیـز آن تولد دگـــــــربه پا ...

بازدرد بیکــــــــرانم میکشد جام تلخ شوکـــــرانم میکشد شبح این کابوس شبهای سیاه هرنفس تا پای جانــم میکشد خواب ما آشفتگی ...

تا که بیگـانه زمحـدودۀ اقلیــــم شـدیم زارگشتیم واسیرشب دژخیــــم شــدیم نقشـۀ کاذب تلبیس همــان بود که مـــا خارج ازموهبت صفحۀ ...

غــــــم و درد جدائی کشت ما را فشار بینـــــــــــوائی کشت مارا زتقـدیر به شبخــــــــــون رفتۀ ما زوال نا رسائـی کشت ...

کی میداند که درجغرافیای بی دروبی سایه بان ما که ازمعنای امن وعدل وخوشبختی، درآن نام ونشانی نیست چه جانفرسا ...

      آنکه آب ازدم شمشیرتقلب نوشـد چه کسی خواهد بود که بگوید نوشـش باد ! جزهمان حلقۀ هژمونی ...

نویسنده : گلب الدین حکمتیار برگردان به فارسی : روؤفی   مقدمۀ مترجم مهمان ناخوانده درجرگهً شاعران پشـتون، عنوان مطلبی ...

   بازکن پنجــره را، که شب آبستن درد است وسحـرپیدا نیست امشب این خانۀ ابری وشبستان خموش « خواب درچشم ...

دران زمان که محشری زجنگ وخون زکوچه ها وشهرها بسوی آسمان تنوره میکشید، نفیرجنگ وکشتن وبه داربستن مهاجمان خیره سر ...

گلب الدین حکمتیاردریک ترفند سخت ماهرانه ودرعین زمان آگنده ازانفعال، سرانجام راهـش به ارگ بازشد وبه بهانۀ صلح باحکومت اشرف ...