شعر

وحشت توفان

 

هنوز وحشت تـوفـان و سیل در پیش است

سکان کشتی به گرداب پر ز تشویش است

به کشوری که شبانی به دست گرگان است

فقـط حـملۀ گـرگ اسـت و نـالۀ میش است

دل شــکـسـتـۀ مــام وطــن شــــده بـریــان

پـدر ز سـوخته بوی شـراره دلـریش است

عـسـل بـه کام وطـنــدار مـا شـــده زقّــوم

بجای نوش به لب‏هـای جام دل نیش است

بـه بـاغ و مـزرعـه و کشـت آفت انـدازند

زوال دهکـده و مـرگ کـنـده و تیش است

همیشه کار سـتـم پـیشه قتل و ویـرانیسـت

گهی به سـان ملخ یا هجـوم گاومیش است

چـه رنگ بـه رنگ بسـازنـد بـردۀ افـراط

به مثل طالـب و داعش بندگان بیـش است

شـدسـت مکـتـب افـراط خـاک پـاکـسـتـان

لـباس فـتـنـۀ شـیــطـان ظاهـراً کیش است

پتو و لُـنگی و واسکـت شـرط تقـوا نیست

بجای عقل وخردهرچه بنگری ریش است

چـمـــاق دیــن چـو دادنــد در کــف نـادان

تـوان و دانش یـزدان اسـیـر بـدکیش است

ز گـفـت تـازه و کـردار نـیک می تـرســد

هـرآن که پـیرو اهـریمـن بـدانـدیـش است

دلی که منبع نــور اسـت و عـلم و دانـایی

ز خشم و کیـنۀ افراطیت ریش ریش است

نـژاد و مـذهـب و قـوم و قبـیـله را بگـذار

تمام نسل بشـر از سلول یک خویش است

بـرادری و مســاوات حــق اقـــوام اــست

وگـرنـه کام همه پـر هلاهـل و بِیش است

ز جنگ و کیـنـۀ ادیـان بـوی خـون خیزد

تجــارب دل تـاریـــخ چشم تفـتـیـش اسـت

به نـام دیـن و خـدا قتل عـام انـسـان است

میان دوزخ کین دیگ خون درجیش است

جهـان دانـش و عـرفـان و عـشق را نازم

که سـاز وحدت دل‏ها نوای درویش است

وطن بـه نیروی نسل جـوان سـاخته شود

لباس خـودکفـایی ز اطلـس و گیـش است

بـه هـوش بـاش که بازیگـرِ همیشه دغـل

به نام صلح بـه دنبال حملـه و کِیش است

10/3/2021

 

معنی برخی از واژگان در متن شعر:

بِیش: یک نوع گیاه زهری. 

کیش: نوعی پارچۀ کتان. 

کیش: کیش و مات در بازی شطرنج. 

گیش: کُرک که از آن لباس گرم و نرم بافند. 

جیش: بجوش آمدن. 

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

همچنین ببینید
بستن
دکمه بازگشت به بالا