وحشت توفان
هنوز وحشت تـوفـان و سیل در پیش است
سکان کشتی به گرداب پر ز تشویش است
به کشوری که شبانی به دست گرگان است
فقـط حـملۀ گـرگ اسـت و نـالۀ میش است
دل شــکـسـتـۀ مــام وطــن شــــده بـریــان
پـدر ز سـوخته بوی شـراره دلـریش است
عـسـل بـه کام وطـنــدار مـا شـــده زقّــوم
بجای نوش به لبهـای جام دل نیش است
بـه بـاغ و مـزرعـه و کشـت آفت انـدازند
زوال دهکـده و مـرگ کـنـده و تیش است
همیشه کار سـتـم پـیشه قتل و ویـرانیسـت
گهی به سـان ملخ یا هجـوم گاومیش است
چـه رنگ بـه رنگ بسـازنـد بـردۀ افـراط
به مثل طالـب و داعش بندگان بیـش است
شـدسـت مکـتـب افـراط خـاک پـاکـسـتـان
لـباس فـتـنـۀ شـیــطـان ظاهـراً کیش است
پتو و لُـنگی و واسکـت شـرط تقـوا نیست
بجای عقل وخردهرچه بنگری ریش است
چـمـــاق دیــن چـو دادنــد در کــف نـادان
تـوان و دانش یـزدان اسـیـر بـدکیش است
ز گـفـت تـازه و کـردار نـیک می تـرســد
هـرآن که پـیرو اهـریمـن بـدانـدیـش است
دلی که منبع نــور اسـت و عـلم و دانـایی
ز خشم و کیـنۀ افراطیت ریش ریش است
نـژاد و مـذهـب و قـوم و قبـیـله را بگـذار
تمام نسل بشـر از سلول یک خویش است
بـرادری و مســاوات حــق اقـــوام اــست
وگـرنـه کام همه پـر هلاهـل و بِیش است
ز جنگ و کیـنـۀ ادیـان بـوی خـون خیزد
تجــارب دل تـاریـــخ چشم تفـتـیـش اسـت
به نـام دیـن و خـدا قتل عـام انـسـان است
میان دوزخ کین دیگ خون درجیش است
جهـان دانـش و عـرفـان و عـشق را نازم
که سـاز وحدت دلها نوای درویش است
وطن بـه نیروی نسل جـوان سـاخته شود
لباس خـودکفـایی ز اطلـس و گیـش است
بـه هـوش بـاش که بازیگـرِ همیشه دغـل
به نام صلح بـه دنبال حملـه و کِیش است
10/3/2021
معنی برخی از واژگان در متن شعر:
بِیش: یک نوع گیاه زهری.
کیش: نوعی پارچۀ کتان.
کیش: کیش و مات در بازی شطرنج.
گیش: کُرک که از آن لباس گرم و نرم بافند.
جیش: بجوش آمدن.