لزوم تجدید نظر بر تفسیر قرآن مجید
موضوع را که خدمت شما خوانندگان گرامی پیشکش میکنم تازه نیست ، و من به این موضوع ده سال قبل در یک کنفرانس اشاره کرده بودم. امروز احتیاج بر تفسیر جدید قرآن نظر به مقتضیات عصر حاضر روز به روز زیاد تر شده میرود. یکی از دلایل تعصب و تنگ نظری و تبعیض در جامعه ما ندانستن درست ، علمی و عدلی قرآن مجید است، کتابِ که برای رهنمایی و سعادت بشر نازل شده است. قرآن مجید کتابِ است که برای همه نسل ها نازل شده است و چون علم در پیشرفت است ،قرآن هم نظر به سیر تکاملی انسان که خلیفۀ خداوند در زمین است تفسیر میشود. چنانچه قرآن مجید در سورۀ لقمان آیۀ بیست و هفتم میگوید ، « و اگر آنچه درخت در زمین است قلم باشد و دریا را هفت دریای دیگر به یاری آید، سخنان خدا پایان نپذیرد» این آیه بدین معنی است که «سخن خدا» یعنی پیشرفت علم ایستادگی ندارد . به عبارت دیگر با وصف اینکه قرآن در «لوح محفوظ» است ، پا بر جاست و تغییر ناپذیر است و اما تفسیر آن نظر به پیشرفت علم و تکامل انسانی در عرصه زمان تغییر میکند. چنانچه ابن عباس ( رض) گفته است « القرآن ، یُفسِر الزمان» یعنی قرآن نظر به زمان که زیست میکنیم تفسیر میشود. یکی از زیباییهای قرآن هم همین است . در غیر آن این کتاب اگر موازی با پیشرفت انسان تحلیل و تفسیر نشود همان است که انسان از رسالت که به نام خلیفۀ خدا در روی زمین برایش سپرده شده است از قافله تمدن به دور میماند چنانچه مسلمانان عقب افتاده اند و مسئولیت را که انسان عهده دار شده ، و قرآن نظر به آیۀ هفتاد و دوم سورۀ احزاب خاطر نشان میکند و میگوید « همانا امانت خویش را بر آسمان و زمین و کوهها عرضه کردیم ، همه از پذیرش آن امتناع ورزیدند و از قبول آن ترسیدند، اما انسان بار امانت را بدوش کشید و آن را پذیرفت». بلی انسان با کشفیات و اختراعات و پیشرفت تکاملی که خداوند برایش اراده کرده است مسولیت جهان هستی را به دوش دارد و با رضای خداوند به پیش میرود زیرا خداوندچنین خواسته است تا این موجود که اشرف مخلوقات نام نهاده شده رسالت خداوند را در روی زمین به پیش برد . ازین رو ، از نگاه شرع ممانعت شرعی در تفسیر کلام مجید نیست و از همین لحاظ است که در گذشته تفاسیر متعدد به دسترس ما قرار گرفته است مانند تفسیر «کابلی» ، تفسیر «حسینی» ، تفسیر “در سایههای قرآن” ، تفسیر «نمونه» تفسیر «ابن کثیر» و غیره. و همچنان در زبانهای خارجی میتوان از تفسیر «علامه عبدالله یوسف علی» ، تفسیر «اسد» نام برد. مفسرین تفسیر نمونه در مقدمۀ .
جلد بیست و پنجم در مورد تفسیر قرآن چنین نگاشته اند ، «اقیانوس بیکران قرآن نه چنان است که با مقیاسهای بشری قابل اندازهگیری باشد، و ژرفای آن قابل درک،چرا که قرآن کلام خدا است و کلام خدا مانند ذاتش بیانتها است. ولی با این حال هر کس میتواند ازین اوقیانوس بیکران به اندازۀ پیمانۀ وجودش بهره گیرد، و بنابرین هر قدر بر ظرفیت وجود و وسعت فکر و روح ما افزوده شود سهم ما از معارف قرآن بیشتر، و ازین خانِ نعمت بیدریغ فزونتر خواهد بود. و درست به همین دلیل است که تفسیر قرآن در هیچ مرحله، و هیچ نوع ، نباید متوقف گردد، چرا که اگر آنرا متوقف سازیم عملاً اعتراف به محدودیت قرآن کرده ایم، و این با کلام خدا بودنش هرگز سازگار نیست».
در یک کشور اسلامی بد ترین فقر ، فقر فرهنگی است زیرا از نگاه جامعه شناسی اسلامی فقر فرهنگی باعث نه تنها فقر اقتصادی میشود بلکه باعث بدبختیهای اجتماعی میشود که نتیجتاً جامعه را به انحطاط و رکود مطلق مواجه میسازد چنانچه مواجه شده ایم. این بر عکس کشور های صنعتی است که فقر اقتصادی باعث بدبختیهای اجتماعی میگردد و اما هر گاهی که جامعۀ مسلمان به فقر فرهنگی دچار شد در آنجا مصیبت دامنگیر میشود. این به خاطر است که اساس سوسیو-پولیتیک اسلامی عدل و اخلاق است. فقر فرهنگی باعث از بین رفتن اخلاق و عدالت اجتماعی میگردد و این جاست که تدریس دین به شکل علمی آن نقش سازنده دارد. و اگر ما نتوانیم دین را نظر به صوابدید و نیازمندی های جامعۀ قرن بیست و یکم تحلیل و تفسیر کنیم، همان است که روز به روز تعصب و تبعیض زیر عنوان دین شامل حال میشود و صد ها بیگناه دیگر با حملات انتحاری جام شهادت خواهد نوشید و صد ها فرخندۀ دیگر به خاک و خون یکجا شده به شهادت خواهد رسید
دین نازل شد تا انسان را از هرگونه اسارت نجات دهد ، انسان را یک موجود با اخلاق بسازد، و جامعه را جامعۀ متمدن سازد و متأسفانه ما امروز برعکس آنرا مشاهده می کنیم. این جاست که تفسیر قرآن در شرایط کنونی بایست جوابگوی نیازمندی های بشری باشد
علمای گرانقدر اسلام نظر به ایجابات عصر خود وظیفۀ خود را انجام دادند و به یقین اجر عظیم کمایی کردند. اما امروز وقتی ما تفاسیر گذشته را مطالعه میکنیم میبینیم که چون علوم پیشرفت کرده است و در اثر تحقیقات ما مطالب قرآن را امروز بهتر آموختیم و دانستیم در تفسیر وجود ندارد. هر عصر ایجابات و ضروریات خود را دارد. طور مثال حالا عصر بردگی نیست که در قرآن از آن تذکر به عمل آمده است و برعکس عصر تساوی حقوق مدنی است. پس آیۀ بردگی مفهوم آن تغییر میکند و ما برده ماشین شدهایم و برده ای سرمایه دار شدهایم حتی کشور های ما به نام آزادی و دموکراسی به خاک و خون کشیده شده است و اشغال شده است
تفاسیر باید عام فهم باشد تا خواننده مطلب را درک کند زیرا قرآن تنها برای علما نازل نشده است برای همه نازل شده است. انسان یک موجود آزاد و مستقل خلق شده است و آزادی او در قبال فکر و اندیشه او ست. قرآن آزادی فرد را تضمین میکند اما متأسفانه این آزادی نه تنها در اثر جهل و بیسوادی از فرد گرفته شده در عین زمان با تدریس دهشت و حشت دین مصالحه شده است که درین قسمت همه مقصریم
در گذشته دانشمندان در فهم قرآن بسیار کوشیده اند و قابل ستایش است و اما نسل ما قرآن را با پیشرفت علوم ، در عرصه های مختلف خوبتر می شناسیم. نه تنها پیشرفت علوم بلکه تغییر که در اثر عدالتخواهی در جوامع بشری رشد کرده است ما نه میتوانیم نا دیده بگیریم. امروز جهان ، جهانِ علم و تساوی حقوق است. جهان اندیشۀ آزاد است پس اگر ما مردم را از آزادی فکری به نام دین محروم میکنیم و فوراً مردم را به کفر میگیریم ما موقف فکری اسلامی را ضعیف نشان می دهیم.
یکی از دلایل عمده دهشت و وحشت و زن ستیزی و نابسامانی در کشور های اسلامی تفسیر قرآن است که جوابگوی نیازمندی های زن و مرد امروز نیست . طور مثال زدن زن اگر از شوهر اطاعت نکند. در حالیکه تفسیر آیه جدا شدن است نه زدن. در گذشته های دور ساینس به شکل امروز پیشرفت نکرده بود ، میکروسکوپ و تلسکوپ و دیگر افزار که جهان هستی را خوبتر بیان میکند نبود . تحقیقات ساینس و پیشرفت علوم ما را به خداوند و قرآن مجید که یک رهنمای کامل بشریت است نزدیکتر ساخته است. طور مثال ما هزار سال قبل نه میدانستیم که «دی اِن اِی» که در نباتات است در وجود انسان هم است. بدین ترتیب دسترسی با ساینس ما را با توحید زیاد تر آشنا ساخت. تحقیقات دامنه دار در علوم نباتات اشتباهات تفسیر را بر ملا ساخت.طور مثال امروز ما از روی تحقیقات میدانیم که آیۀ 61 سوره بقره ، بقل از خانوادۀ فاصلیا است و همان باقلی است و اما در تفاسیر میخوانیم که سبزی ترجمه شده است. و یا سیر را گندم ترجمه کرده اند. ازین مثالها زیاد است و این به خاطر است که در گذشته ها تحقیقات گیاه شناسی و نبات شناسی به سطح امروز پیشرفت نکرده بود. میکروسکوپ وجود نداشت. نباتات دسته بندی نشده بودند و ما نه میدانستیم که کدو ا ز کدام خانوادۀ نباتی است. (رجوع شود به تحقیقات پروفیسور محمد شفیق یونس ، «اشتباهات در ترجمه و تفسیر نام گیاهان مذکور در قرآن مجید» ، دانشگاه لورن فرانسه2015 میلادی). در اثر حفریات باستانشناسی نام های محلات که در قرآن تذکار رفته رونما گردیده است که برای ما تاریخ را روشن می سازد. پروفیسور بوکی در کتاب بایبل ، قرآن و ساینس از کشور فرانسه مینویسد که همه مضامین گوناگون مجموعاً در یک کتاب یعنی قرآن به اساسات ساینس امروز گنجانیده شده است . اما متأسفانه ازین موضوعات و تحقیقات در تفسیر قرآن خبری نیست و مسلمان امروز فکر میکند که ساینس با قرآن هماهنگی ندارد . کلمه زوج که در قرآن آمده است هم برای نباتات و حیوانات استفاده میشود و هم برای انسان. و توحید سیانتیفیک یا علمی همین است. موضوعات کیهان شناسی و مدار زمین و آفتاب و غیره همه و همه موضوعات علمی است که در قرآن تذکر یافته است. در شروع سوره بقره میخوانیم که «و مما رزقنهم ینفقون» یعنی و از آنچه برایشان روزی دادیم انفاق می کنند. روزی تنها عذا نیست بلکه تمامی ثروت است. امروز از نگاه اقتصادی سرمایه در دست چند تن از سرمایه دار تمرکز یافته است و مردم در فقر و تنگدستی زندگی می کنند. یا قرآن مسرفین را برادران شیاطین خوانده است و امروز در اثر نظام سرمایه داری مردم را نه تنها مسرف بلکه مصرف کننده ساخته است و به جای اینکه اقتصاد برده انسان باشد ، انسان برده اقتصاد شده است
امروز قرآن را متنی ترجمه میکنند و آیه را که سمبول ، نشانه ، راز و پدیده معنی میدهد با عربی انسانی ترجمه کردهاند و این باعث بسیار اشتباهات شده است. درست است که قرآن به عربی نازل شده است و اما فراموش نکنیم که عربی قرآن به شکل آیه است نه لغت و تفسیر میشود ، ترجمه نه میشود
من پیشنهاد میکنم تا یک کمسیون با صلاحیت از مفسرین و دانشمندان علوم یکجا تشکیل شود و قرآن برای نسل نو با موازین ساینس ، روانشناسی ، جامعه شناسی ، علم بیالوژی ،اقتصاد ، سیاست همه و همه تفسیر و تشریح شود. در کنار آن احادیث که به متن قرآن هماهنگی ندارد باید از هم تفکیک شود. اینها از کار های بنیادی است که اگر غفلت میشود در اثر وهابی گری و آخوندی گری ما به جز از تعصب و تنگ نظری و زن ستیزی و بدبختی در قرن بیست و یکم دیگر چیزی حصول نه خواهد شد
ایالت کلیفورنیا
واقعاً خوش حالم!
برأي اولين بار با همچو موضوع تصادف كردم كه بيش از يك سأل مرا مشغول خود كرده بود.
درست فرموديد جناب دكتور قرآن بايد با در نظر داشت، ساينس، روانشناسي، جامعه شناسي، اقتصاد، سياست، مجددًا تفسير دوباره برأي نسل نوين شود.
و اين يگان راه بيرون رفت برأي أفغانستان است.
به ارتباط نظر آقای قیوم عرض شود که داکتر کریم سروش هم تجربه و دانش عظیم دینی دارد و هم علم دنیا را زِیر و زَبر کرده است. و یک خصوصیت خوب دارد که در امور دینی و دنیوی از عقل کار میگیرد. بناء” هرچه که او میگوید تا جائی منطبق به عقل و منطق میباشد. خلاصه که در مورد دین نظر او خیلی صائب میباشد. لطفا”سخنان اورا به ارتباط معاد و وحی بدقت گوش بفرما ئید. اگر بیطرفانه فکر نمائید، نطرات و فکر اورا برای نجات اسلام از سقوطی که فعلا”به ان مواجه میباشد، مفید می یابید.
زمانی مردمان جهان صد ها خدا را می شناختند. آهسته آهسته تعداد خدا ها کم شده رفت تا که به یک خدا رسید. البته حالا ها هم یک عده مردمان خداهای مختلف را عبادت می کنند یعنی می شناسند. برای هر درماندگی توسل به همان خدا رایج بود. پس، دین برای درمانگان است و دانش برای کسانی است که انسان را رهنمای میکند تا علل درماندگی اش را باز شناسد. تمام کتابهای دینی غیر از افسانه های گذشته گان چیزی دیگری نیست و همه تلاش دارد که انسان را به گذشته ها ببرد.
علم و دانش پدیده ها را با آزمونهای علمی روشن می کند. ولی دین به جهل و نادانی توسل می جوید تا موجودیت خود را نشان دهد، علم به تجربه و آزمون کار دارد. پس چگونه می توان میان این دو آشتی گذاشت. به هرجای که دانش رسیده، دین از آنجا گریخته است. با این ماله کشیدنها نمی شود چیزی انجام داد. اما دین همیشه وجود خواهد داشت. زیرا یک نیاز است برای بسیاری ها.
بزرگوار شما از تفسیر قرآن با در نظر داشت پیشرفت علوم سخن گفته اید. در قرآن شریف آمده که دنیا در شش روز آفریده شده است ولی علم امروز میگوید دنیا نزدیک به چارده ملیارد سال قبل شروع به پیدا شدن کرده است. و کره زمین و نظام شمسی ما در حدود پنج ملیا رد سال قبل پیدا شده است و پیدایش انسان یک پروسه بوده که بیش از دوملیون سال را در بر گرفته است. پس شما در اینصورت این آیت قرآنرا که گفته است که دنیا و با تمام محتویات آن و انسان یکدفعه ای در شش روز آفریده شده است. من نمیدانم در اینطور حالات چگونه تفسیری ارایه شده میتواند.
به ارتباط نظر آقای سخی
آقای سخی! داکتر سروش قرآن را خشیت نامه و مثنوی مولوی را عشق نامه میخواند. ببین قرآنرا ترس نامه و مثنوی مولوی را عشق نامه گفته است. و همچنان من که گفته های اورا شنیده ام میگوید قرآن بیان رویا های محمد است. یعنی از آمدن جبریل و آوردن وحی از نزد خدا انکار نموده است. باز هم تو اورا فیلسوف اسلامی میخوانید؟
خوش حال هستم که افغانستان هم دارد شخصیت بزرگ وفیلسوف واقعبینی چون داکتر عبدالکریم سروش را میزاید. عبدالکریم سروش این فیلسوف مسلمان اصیل میخواهد خرافات را از دین اسلام بزداید و اسلام را دین همه پذیر و دین همه عصر ها بسازد.
به قلمت برکت داکتر صاحب فرید یونس، شما مسلمان واقعی هستید که همیشه در فکر هم آهنگ ساختن دین با پیشرفت های ساینس هستید. ساینس و تخنیک چه ما بخواهیم و یا نخواهیم به پیش در حرکت میباشد، به این حساب اگر ما خودرا مسلمان میدانیم باید دین اسلام را با پیشرفت های علم (ساینس) همگام و هم آهنگ سازیم.
merdom wa roshan-andishe haa yaa roshan- fekran mi khahand be danand ke nazer agha doctor yonos fared der baare-ye naweshte- ye agha jelal ejadi ke kenon der targah .www gooyanews.com mi bashashed chist ? basayar khob mi shawad ke jawab dahand be in porsish