چرا روشنفکران پشتون خاموش اند؟
با گام های که تیم کرزی- غنی به بهانه ملت سازی و تامین وحدت ملی در جهت یکه تازی، انحصار طلبی و تحمیل هویت قومی در شناسنامه ها بر میدارد، برعلاوه اینکه هیچ منفعتی برای قوم پشتون ندارد، کشور را به پرتگاه سقوط و جنگ قومی می کشاند.
مقوله مشهوری وجود دارد، «ملتی که بر ملت های دیگر ستم روا میدارد، خود نمی تواند آزاد باشد»! اگر این مقوله در هیچ نقطه دنیا صدق نه کند، در کشور ما مصداق عینی دارد.
حکومت بیش از ۲۵۰ ساله زمامداران پشتون در این قلمرو ها را در نظر بگیرید:
آیا دستاورد این حاکمیت برای مردم پشتون به جز از بیسوادی، بیکاری، فقر و جهل مرکب چه چیزی بوده است؟ آیا دوره کرزی – غنی چه چیزی به جز از انفجار و انتحار بر آن افزوده است؟ آیا سیاست های زمامداران چپ، راست و دموکرات پشتون که عمدتا کوبیدن بر طبل دیورند و بازی قومی بوده، به جز از ادامه قدرت خانوادگی خود شان، چه مفادی برای قوم پشتون داشته است؟
امروز که عصر انفجار علم و تکنالوژی، بیداری ملت ها و گسستن زنجیرهاست؛ میتوان یک هویت قومی را بالای اقوام دیگر «تحمیل» کرد؟ و ظاهرا حرف و سخن از دموکراسی و برابری حقوق شهروندی زد؟
سوال های که عمدتا در برابر روشنفکران غیرپشتون خلق می شود:
چرا روشنفکران پشتون خاموش اند؟ آیا قوم پشتون هیچ روشنفکری ندارد؟ آیا روشنفکران پشتون معنی و مفهوم دموکراسی و عدالت اجتماعی را نمی دانند؟ آیا تحمیل هویت پشتونی چه مفادی برای ایشان در درازمدت دارد؟ شاید کرزی- غنی بتوانند از طریق تهدید و عمدتا تطمیع، این برنامه را تطبیق نمایند، اما آیا با درج این واژه در شناسنامه، همه «افغان» خواهند شد؟ آیا این موضوع آتش جنگ قومی را شعله ور نه خواهد ساخت؟ آیا آنها به زیست باهمی در درازمدت باور ندارند؟
آیا همه روشنفکران پشتون طالب مشرب و برتری طلب اند؟
چرا هیچ یک از آنها صدای خود را بلند نمی کند؟
آیا آنها نمی دانند که ملت با زور و تحمیل ساخته نمی شود؟
آیا آنها نمی دانند که با زور و تحمیل، وحدت ملی بوجود نمی آید؟
…
کسانی که نمی دانند، شاید تقصیری نداشته باشند…
ولی کسانیکه می دانند و خود را خاموش می گیرند، قابل بخشش نیستند!
بسيار مطلب حقيقي و پر معني اي را داكتر صاحب نوشته اند. سوال من از داكتر صاحب أين است كه چطور ممكن است در بي كلتوري قبيله اي و باديه نشيني نشاني از تمدن پيدا كرد. بايد بي تمدن ها در كوه هاي خود گوسفند بچرانند.
سپاس از داکتر صاحب لعلزاد که سوال خیلی مهم و برای افغانستان حیاتی، را طرح و مورد بحث قرار داده است. من به این باورم که در میان روشنفکران افغان(پشتون) ما اشخاص با خِرد و واقعبین پیدا میشود که با اطلاق کلمه افغان که صد فیصد معنی پشتون را میدهد، موافق نمیباشند. من یکبار مقاله ای از محترم صدیق طرزی زیر عنوان افغانستان ارژنگ قومی خوانده بودم که موافق به کاربرد کلمه افغان بر مردمان اقوام غیر افغان موافق نمیباشد. البته اینکه ارواح شاد محمود طرزی این کلمه را خواسته به تمام اقوام افغانستان بکار ببرد “بار عمومی” بدهد آن یک آرزو بود که جریان عملی نشان داد که این کار با وجود ستم هاشم خانی و تلاش دیوانه وار و ضد عقلی او بجائی نرسید و مردم افغانستان نخواستند زیر بار این نام بروند. ولی حالا با پیشرفت امکانات ساینس و تکنالوجی مخابراتی هرگز امکان آن نمیرود که چنین آرزوی غیر عقلانی جامه عمل بپوشد. فقط ما از زمامداران بیخرد و کم خرد و فاشست آرزو داریم که تلاش ننمایند که لکه سیاه تاریخ سراپای وجود شانرا بپوشاند. ولی باز هم باید روشنفکران و اهل عقل و خرد پشتون ما در این زمینه پیش قدم باشند. ولی اینکه خودرا در کوچه حسن چپ میزنند. سوالات زیادی در مورد خرد و عقل و واقعبینی شان پیش می آید.
براستی آدم که متوجه میشود، که روشنفکران پشتون ما در مورد نا معقول دانستن حذف هویت باشندگان افغانستان در تذکره و تأکید بر تحمیل هویت افغانی بر دیگر اقوام افغانستان، هیچ عکس العملی و هیچ مخالفتی نشان نداده اند. این خود سوال بزرگی را ایجاد میکند. که آیا در میان روشنفکران پشتون کسی خواهد پیدا شود که ضد شئونزم و تمامیت خواهی باشد؟ آیا کسی پیدا خواهد شود که در باره آینده افغانستان عاقلانه فکر نماید.؟
An excellent writing.
I am sorry to see this nonsence writing. Do you really think Afghan means Pashton. Ot you consider yourself non Afgjan. If so you have to take visa here