میهــن بــه قـعــر دوزخ آتـش فتاده است در چنگ دزد و جانی سرکش فتاده است پیر و جوان و ...
ادامه مطلب »فرهنگ و هنر
یورش به دانشگاه
شب پرسـتان حمله بر انـوار دانش کرده اند جنگ با اهـل کتاب و خیل خوانش کرده اند سـینۀ خـورشید ...
ادامه مطلب »حق آزاد زیستن
طالـبان در مـرگ مـردم شادمانی می کنند روز جشن نوبهاران نوحه خوانی می کنند صلح طالب انتحـار و انفجار ...
ادامه مطلب »راه آزادی
دلــم شـوق نــوای یـار دارد هـوای تـنبک و دوتـار دارد به چنگ تار زلفی دل سپردم ز شهد چنگ ...
ادامه مطلب »صلح و آزادی
دیگر از شمشیر خون آلود طالب باک نیست میهن ما بیش ازیـن بـازیـچـۀ ســفّـاک نیست جهل طالب بد تر ...
ادامه مطلب »دل تنگی ها
خدای من ! چه روزگار نامقدسی ! چه برهۀ مخنثی ! که دردیارمن فضای زندگی چو جلجتای شهر مـــردگان کفـــــن ...
ادامه مطلب »نوای تاریخ
ز ژرفای تمدن سـر برون آورده فرهنگم تکامل خـانـه دارد در دل آوار بیگ بنگم اوستای دلـم پاکیزه تر ...
ادامه مطلب »در هجو ، مردکی که شاعران پارسی گوی را دشنام دهد
ای رفعت کمسواد، چون شد کآداب سخن زکف ، برون شد؟ ساختند چو کاغذت، مترسک یا کمتر ازین حساب، ...
ادامه مطلب »صلح قطر
گند بـن در رودۀ صلـح قـطـر افتاده است بـار دیگـر میهـن ما در خطـر افتاده است درمیان جنگ خونین ...
ادامه مطلب »حامد مقتدر، پنج سال خاموشی، پنج سال فراموشی
هر بار که خورشید در آن سوی کوهها، آبها و دشتها غروب میکند، ما چه میدانیم که در درازای ...
ادامه مطلب »