اینبار درس و مکتب تان تیر خورده است عشق و تبار و مشرب تان تیر خورده است در شهر تان ...
ادامه مطلب »آرشیو نویسنده: علی احمد فایز
فصل های سوختهٔ عشق
نکند از دلت آهنگ بهاری رفتهست؟ فصل گل نغمهٔ زیبای قناری رفتهست؟ نکند خاطره های تو ترک برداشته یادت ازجشن گل سرخ مزاری رفتهست؟ یاد داری که پر از زمزمهٔ من بودی خالی از دغدغهٔ بودن و رفتن بودی پشت دیوارک باغی که به هممی دیدیم تو سراپا غزل مست تپیدن بودی قصهٔ جویک باریک و چمن یادت هست؟ نسترن چیدن و دنیای سخن یادت هست؟ گل شبدر که به گیسوت زدم از سر شوق چهچهٔ مرغک خوشخوان وطن یادت هست؟ چقدر عشق به چشمان دوتا مان می خواند چقدر شوق به لبهای دوتا مان می ماند از سر صبح فقط شعر به هم می گفتیم شعر عاشق که غم و غصه ز دلها می راند یاد داری که به هر پنجه چناری هر جا می کشیدیم گل و قلبک دیوانهٔ ما دلت آیینهٔ من بود و دلم خانهٔ تو چه صفایی ، چه هوایی چقدر مهر و وفا ...
ادامه مطلب »شکیبایی …
دیریست با زبان ستم خو گرفته ایم باجهل وسرکشیدن سم خوگرفته ایم بیگانه سرنوشت مرا می زند رقم با اژدهای ...
ادامه مطلب »پشت قله های مِه آلود
درفصلهای دور و مِه آلود خاطرات دیوار و سقف و پنجره ام داد میزند هرکنج وگوشه ى غزل آلود خانه ...
ادامه مطلب »جال عنکبوت…
از بس که خون چکیده به ایوان روزگار جیحون رسیده برلب و آموست سوگوار پامیرو شانه های بلندش خمیده است ...
ادامه مطلب »کاذب ترین واژه یی که میشناسم … (وحدت ملی)
کاذب ترین واژه یی که میشناسم … (وحدت ملی)؟؟؟ من شاعرم و مهندس ! در موقعیت یک شاعر سر وکارم ...
ادامه مطلب »زندگی
نی ها دگر گل نخواهند کرد…
نی ها دگر گل نخواهند کرد… هنوز دوازه یا کمتر بهاری از زندگی را پشت سر نگذاشته بودم و بویی ...
ادامه مطلب »هیولا … دردی از عمق فاجعه
هیولا… چه صبحی بود آتشگون ، زمین لرزید ترسیدم هوا ابری وتوفانی دلی ترکید ترسیدم صدای هیبت توفان و خشم ...
ادامه مطلب »شهر خربوزه…
کافری درشهر ما مفتی شده بسیار حیف یک دوتا کوردگر قاضی شده بسیار حیف نظم دولتها بدست خشره خورافتاده ...
ادامه مطلب »