یک تصویر و هزاران هزار سخن

روزی خواستم، چیزی بنویسم و موضوع را انتخاب نکرده بودم. رخداد های افغانستان و جهان را مرور می کردم که ناگهان آرامگاۀ حیدری وجودی چشمانم را به خود خیره گردانید. یک باره دغدغه های سیاسی را از من ربود و حیرت زده گی های ادبی و عرفانی در من غلبه پیدا کردند و گویی در یک چشم زدن من را به خود مجذوب گردانیدند. یک باره متوجه شدم که تصویر ها بهتر از حرف ها و کلمه ها سخن می گویند. از همین رو بوده که اشکال برای انتقال مفاهیم قدامت بیشتری دارند. بر بنیاد تاریخ اختراع خط، انسان ها برای گفت و گو نخستین بار از سمبول ها استفاده کردند. هرچند بعد ها حروف جای سمبول ها را گرفت؛ اما هیچ گاهی سمبول ها در نماد تصویر ها اهمیت خود را از دست نداده؛ بلکه در هنر نقاشی هرچه بالنده تر و با شکوه تر زخ بنمودند و به بالنده گی و شگوفایی رسیدند. البته تا آنجا که تصویر ها حماسه آفریدند و اشیا در در تصویر ها چنان به رقص آمدند که نه تنها نوید آور شدن های شکوهمند؛ بلکه از آنهم بیشتر به پرواز درآمده و به سوی آنچه باید بود ها گام های استوارتر برداشته اند.
دوام نوشته … یک تصویر و هزار سخن –249



