خبر و دیدگاه
هرات و غزه، دو چشم خونین ماستند، شما کجایید، رهبر نماهای بی غیرت.
نامهی سرگشادهی من به آقایانی که کشورم را زیر نام جهاد و اسلام در خطر است ویران کردند!نوشتهی محمدعثمان نجیببحث های من با مردانِ حجاب پوش و در نقاب نیست. گر دیدارِ رخِ ما تراست آرزو، بیحجاب بیا. ترسم که با حجاب تا به ما رسی، رَسیْ یا نَرسیْ. برخی نوزادانِ گهوارهیی در جدل اند که بگویند بوبوی شان (مادر) ملکهی صبا بوده و افغانستان هم قلمرو آغای شان (پدر). مقصد از کاروان باز نمانند، هر پرت و پلایی که خواستند مینویسند. او برخی برادر های گهوارهیی!شیرِ نان را به وقت بخورید تا زود بزرگ شوید و از بوبو جان و آغا جانِ تان معنای دیدهبانی تازه و کهنکاوی را بدانید و بعد سراغِ کاوش بروید و آن چی یافتید را با شنیده های تان تلفیق دهید. آنگاه مییابید که یا بوبو جان و آغا جان تان دروغ گفته اند یا شما شِیر و نانِ دگری را خورده اید؟ در ۱۴ اکتوبر پارسال گفتم که از امشب و همین ساعت دگر گذشته گرایی ندارم. اما گذشته نویسی را ادامه میدهم. ولی نه شد. من و همهی همرزمان مان زیر فشار شکنج های روزگار، گاه در بیشههای غروب و گاه در تلاطم رسیدن به عروج از توفان بادها پخته شدیم و سوختیم و ساختیم. در دههی شصت سالهای پرآشوب را بالای ملت ما تحمیل کردید. اگر مردم عام را گروگان نه گرفتید، ولی با پرتاب هزاران راکت و کلستر و بم های خوشهیی در کلان شهر ها تباه شان کردید. اگر به فتوای پاکستان و آمریکا و غرب شهر های کشور تان راتصرف کرده نه توانستید، مگر از هیچ نوعی ویرانگری آنها اجتناب نه کردید. هر سبوتاژی که برای تان وظیفه داده شد را با افتخار انجام دادید و در ارایهی گزارشات تخریبات کشور و کشتار مردم تن به ولینعمت های تان پیشهکان زدید. پسا سپردن قدرت اجباری تاریخ، این شما ها بودید که کابل را ویران و بیشترین مردمش را شهید زخمی و آواره کردید. هی حکومت کافری گفتید و هی جاگزینی اسلامی گفتید. اگر بخت از دکتر نجیب بر نه میگشت و کاروانقدرت کشوری و عدالت محوری و دوری گزینی از قومگرایی و زبانگرایی را نگه میداشت، شما همه نابود شده بودید. از مرحلهی اول جنایات تان در دههی هفتاد که بگذریم تا تاریخ شما را سیاه رو سازد، به بیست سال پسین حضور فعال، قدرتمند و جابرانهی تان در قدرت با کرزی و غنی، دو وطنفروش تر از شما و دو اسلام فروش تر از شما، تمرکز گذرا کنیم. آیا راستی شکا قدرت نه داشتید؟ آیا شما ها با عقد تفاهمنامه های مخفی، (مه بین و مه پُرس)، صلاحیت های فراقانونی در ولایات، ولسوالی ها و شهرستان های تحت سیطرهی تان با کرزی و غنی اعمال نه کردید؟ آیا غنی و کرزی با همان فروشی و ضدیت شان با غیر افغانها، به هر یک شما تنها، تنها کرنش نه میکردند. آیا شما ها نه بودید که علنی از طریق رسانهها مردم تان به خاطر خشنودی کرزی غنی توهین و تحقیر کردید؟ آیا شما نه بودید. که کشتار های جمعی از جمله جنبش روشنایی دهمزنگ را پرپوت کردید؟ آی شما ها نبودید که خون پسرمعاون سنا را به. شمول خود پدرش نادیده گرفتید، آیا شما نه بودید که قانلانِ نمازگزاران روز جنازهی پسر معاون سنا را فراموش کردید و به شهدای آن روز هم ارزشی نه دادید و نه پرسیدید؟ بودید، ولی خاموش و خاین. آیا شما نبودید و نیستید که در سقوط دادن شیرازه های هستی اجتماعی، اقتصادی، شهروندی کشور و مردم را همکار و همراه و همدست آمریکا و اروپا و غرب و پاکستان به نفع طالبان و تروریسم بودید؟ تنها منافع این جنایات تان به خود تان رسید. ضرر را ولی ملت کرد. از همه که بگذریم، چرا در پی حوادث خونین مرگ آور زلزلهی هرات خاموش ماندید؟ چرا آنقدر ذلیل شده اید که حتا خلاف احکام قرآن در پی همدردی گسترده با مردم تان نشتافتید و از دهها میلیون دلار دزدی تان حتا همان زکات آنها را به هموطنان تان میپرداختید؟ همهی شما غیرتیهای بی غیرت، حتا غیرت یک گدای روی جاده را نه داشتید که آمد و سی روپیه به زلزله رده ها کمک کرد. شما برابر آن مرد کهن سال و موسپید آب فروش دوره گرد بازار را هم نداشتید که از نان و رزق حلال فرزندان خود برای زلزله زدهگان کمک کرد. این همه را که نه داشتید، آیا توانایی رد گفته های ملا برادر تان را هم نداشتید که گفت زلزله، نتیجهی اعمال بد مردم است؟ شما نه گفتیدش که حوداث سالهای پیشین هلمند و پکتیا و پکتیکا ریشه در کجا داشتند؟ شما چرا به اساس احکام قرآن و حدیث و شرع لواطت و زنای عملی میان طالبان را محکوم نه میکنید که از پنج ساله تا پنجاه ساله و بالاتر از آن در این بیماری گرفتار شدند؟ شما چرا شأن نزول آیات متبرکهی سورهی زلزله را به مردم. توضیح نه میدهید؟ چرا به نادان ها نه میگویید که مردم شریف هرات پاکترین و مسلمان ترین مردم کشور اند و زلزله را قرآن به شکلی که گفته، توضیح نه میدهید. چرا نه میگویید که سونامی سالهای گذشتهی جنوب کشور، پاکستان، حوداث زلزلههای سال های پیشین ایران، زلزلههای پیهم جاپان ده ها شهر و کشور دگر همه نتیجهی چه بوده اند؟ چرا در پی آگاهی از حوداث وطن نیستید؟ مگر شما نه میشنوید که این روزها از هر گوشهی وطن صدای لرزه های زلزله شنیده میشود؟ مگر شما بیسوادید که نه میدانید کشورتان در موقعیت زلزله خیز جهان قرار دارد؟ اگر نه میدانید، من برای تان یک دورهی آموزشی جغرافیایی بگیرم. از همه بگذر بگذر کردیم، این روز ها یک ملاذنمای پلیدی پیدا شده و گفته که گویا زنان به اساس حکم آیات قرآن باید دارای یک چشم باشند. آیا شما رهبران مسلمان نما و جهادی آنقدر از دین دورید و به حیات مادی دلبسته اید و به طالب نزدیک، که احکام قرآن را هم توضیح داده نه میتوانید؟ چرا شان نزول آیهی ۸ سورهی مبارکهی « البَلد» قَسَم به این بلاد را برای مردم توضیح نه میدهید که خداوند بدون تفکیک زن و مرد فرموده:( الم نجعل لهُ عینین، آیا ما دوچشم به او عطا نکردیم؟ ). اگر این مورد را به احادیثساختهگی و ضعیف نسبت میدهند، پس چرا ایشان را مطابق احکام آیههای فراوان از جمله، آیات ۱۰۴ و ۱۱۳ سورهی مبارکهی آل عمران، به معروف دعوت شان نه میکنید تا مردم را به گمراهی نکشانند؟ چون حدیث بالاتر از حکم قرآن نیست و پیامبر هرگز خلاف قرآن چیزی نه میگوید. قرآن چند جا، از جمله در سورهی مباکهی نجم، آیهی سوم میفرماید:( ما ینطقعنالهویٰ، هرگز به هوای نفس سخن نه میگوید). به وطن که کاری غیر از ویرانی و منافقت نه کردید.حالا که به اساس احکام صریح قرآن و حدیث و شریعت دفاع از ملت مظلوم فلسطین و دفاع از از بیتالمقدس واجب است و هر مسلمانی به خصوص شما رهبرنماهای مسلمان تراش در این مبارزه به طریقیسهم خود را بگیرد، چرا صمٌ بکمٌ فهم لایرجعون، یعنی کران و کوران لالان هستید و به سوی خدا باز نه میگردید؟ مگر، فلسطین عزت مسلمانان نیست؟ پس شما کیهاستید، بیایید از بنده که نه میترسید، از خدا بترسید و از روز جزا بترسید و از حکم آیهی مبارکهی و امتاز و الیوم ایهاالمجرمون بترسید، به مردم تان بر گردید، از آنان معذرت بخواهید و محاسبه بین شما و خدای ما کار ما نیست. فردا هرات از رنج رهایی مییابد و دردش ماندگار است، فردا ملت ما از بدبختی طالب رهایی مییابد و بی تفاوتی ها و جنایات شما ماندگار است و فردا فلسطین یک راهی مییابد و شرمندهگی سکوت از ترس آمریکا شما به جهنم میبرد انشاءالله
درود به جناب عثمان نجیب!
من نوشته های شما را میخوانم و شما را یک شخص دانا و وطن دوست یافتم. نوشته شما در مورد مجاهدین همکاران و یا دهن جوال گیران حامد کرزی و غنی برحق میباشد. و لی اینرا هم از یاد نبرید که شرایطی را که امریکا و انگلیس و کرزی و غنی ایجاد نموده بودند، هرکس دیگر هم میتوانست قربانی این شرایط و فضا شود. در اینصورت بسیار تاکید در کوبیدن آنها چندان خوب معلوم نمی شود. مسئول در جه اول امریکا به سرکردگی خلیلزاد و مسئول دوم کرزی و مسئول سوم غنی میباشد. با قی همه کوتاه بین و شکم پرست و پیش پای بین بودند و ظرفیت دوربینی را نداشتند. یعنی آدمهای سفله بودند. تا حدی سفله بودند که بطور مثال محقق جنبش روشنائی را چندان تا ئید نمی کرد . استاد عطا مظاهره کننده گان ضد تقلب را خائنین خواند.
آمدیم بالای جنگ اسرائیل با حماس. باید دانست که این جنگ با حماس نیست بلکه با ایران آخوندی میباشد. در ایران رزیم دکتاری فاشستی اسلامی برقرار است. دولت فاشستی ایران به عیوض اینکه پول تیل و دولت ایران را در راه خوشبخت ساختن جوانان ایران بمصرف رساند آنرا بخاطر پخش و اشاعه فرهنگ استعماری تازیان بمصرف میرساند. باید عرض کرد که جنگ میان یهود و فلسطین از هزار سال قبل از میلاد یعنی از زمان داوود پیامبر آغاز شده است. و تا حالا که حل نشده است. به اسانی مشکل است که حل گردد. در تاریخهای دینی میخوانیم که 1900 سال قبل از میلاد خدا با ابراهیم (پدر و موجد ادیان سامی) ملاقات کرد. اعمال ابراهیم را پسندید و به ابراهیم هدایت داد که برود به کنعان و یا فلسطین مسکن گزیند. و خداوند قوم ابراهیم را در آن سر زمین جابجا خواهد کرد. و اولاده ابراهیم را اختیار برکت دادن (پیامبری) داد و نسل اورا زیاد خواهد ساخت. هنگام وداع ابراهیم از خدا تقاضا کرد که نشانی میان این عهد ما وشما جه خواهد باشد. خداوند گفت که اولاد خودرا ختنه بسازید. همین حالا یهودان و مسلمانان اولادهای خودرا به اساس همین عهد ختنه میکنند. یعنی دین اسلام زیاد کاپی شده دین یهود است. اسرائیل هم نام نواسه ابراهیم و پسر اسحاق (یعقوب) میباشد. علاوه بر آن مسلمانان در آخر نماز خود الهم صلی علی درود را میخوانند که خدا لطفی که به ابراهیم نموده آنرا برمحمد نیز نما و برکتی که به ابراهیم دادی و این لطف برکت را به محمد نیز بده. شما این تناقض را ببینید. پس در اینجا گناه صد فیصد بالای مسلمانان می افتد. بخاطر اینکه از یکطرف به کتابهای آسمانی باور دارند و بخاطر آن الله و اکبر گفته انسان را می کشند. و از طرف دیگر خودشان احکام کتاب الله عهد عتیق (39 کتاب) و عهد جدید(27 کتاب) و قرآن یک جلد را زیر پا میکنند. باید گفت که دین اسلام مثل دین یهود و عیسویت دین ساختگی خود انسانها و هرسه دین باطل میباشند. و تمام کتابهای شان همه پر از دروغگوئی و فریب و تناقض و پریشان گوئی میباشد. نه تنها ادیان سامی بلکه تمام ادیان روی زمین ساخته شده توسط انسانها است. یعنی یهوه و الله و خدا را خود انسانها خلق کرده اند. نه اینکه خدا انسان را خلق کرده باشد. متاسفانه که جناب شما از آیات قرآن یاد کردید و آنرا مبارک و مقدس چفتید. اگر از آیات قرآن یاد می کنید خوب است بکنید ولی هرگز آنرا مقدس و مبارک نخوانید بخاطر اینکه همه فریب و بخاطر خر ساختن انسانهای زرنگ ساخته شده تا انسانهای عادی را به سواری دادن آماده سازند.
یک مثال دیگر هم بگویم اینکه به یک ایرانی جای ننگ و خجالت است که فرهنگ پویا و عالی خودرا دور انداخته به فرهنگ استعماری تازی گردن نهاده اند. مثلا کوروش بزرگ هنگام حکمروائی در بابل در سال 538 قبل از میلاد به تمام قلمرو امپراتوری خود فرمان داد که غلامی نسبت زشت بودن آن در تمام قلمرو امپراتوری او ممنوع میباشد. همین دین و باور را در تمام قلمرو امپراطوری خود آزاد اعلان کرد… وغیره. شما این فرهنگ عالی ایرانی را با فرهنگ گنده و بوی ناک تازی که فعلاگ در ایران مسلط است مقایسه کنید. غلام و کنیز و غنیمت جزء افتخارات دین باطل شان است. و همین قسم تغیر باور فقط جزای گردن بریدن را دارد. بناء” ایران اسلام این فرهنگ استعماری تازی را وسیله ساخته و میخواهد بوسیله این فرهنگ استعماری چیزی شبیه امپراتوری قتل و غارت عشمانی را بسازد. اسرئیل و یا یهودان اینقدر شهامت را دارند که در کشور خود انتخابات دارند و نظام و رهبری خودرا خود مردم انتخاب میکنند، در کشور های اسلامی ایران و عربستان سعودی انتخاب مردم وجود ندارد. و از طرف دیگر ازمیان یهودان صد ها دانشمند مشهور مثا کارلمارکس، زیکموند فروید و سپینوزا و البرت انشتین و دیگران پیدا شدند که دین و کتابهای آسمانی خودرا از اعتبار ساقط دانستند. شما یکنفر از فیلسوفان و دانشمندان مسلمان را نشان داده نمیتوانید، که تا آن حد عقل و فراست و شهامت داشته باشد که دین خودرا باطل اعلان نماید.
خلاصه در مورد جنگی که سه هزار سال است جاری است ما نباید قضاوت و یا طرفی را تائید یا رد نمائیم. ریشه این جنچهای در کتابهای باطل بنام کتابهای آسمانی ادیان سامی نهفته می باشد.
ببخشید که من زیاد نوشتم. چون بالای شما حساب می شود. منهم خواستم چیز های در مورد نوشته شما بنویسم.
پیروز باشید.