خبر و دیدگاه
درد دلی با دوستان _ بخش سوم و چارم
شعار تجزیه کشور
تعدادی از دوستان عزیز تاجیک ما پیشتر از همه شعار تجزیه ای کشور به شمال وجنوب را بلند کرده اند. آیا شعار تجزیه به سود جامعه است؟ پیش از طرح وارایه هر شعاری به عنوان راهکار سیاسی ومن جمله تجزیه کشور به شمال وجنوب ویا هر شکل دیگر باید به طور دقیق حساب کنیم که تجزیه چی سودی به حال مردم عزیز تاجیک دارد؟ شمال کشور یعنی شمال سلسله کوه هندوکش که از بدخشان تا شهرستان قیصار اُستان فاریاب را در بر می گیرد. خوب کشور به شمال وجنوب تجزیه شد؛ مگرتاجیکان تنها در شمال زندگی می کنند؟ بخش زیادی از تاجیکان در جنوب هندوکش، شرق، جنوب وغرب کشور زندگی میکنند. سرنوشت آنان در این تجزیه چی می شود؟
آیا در مورد آنان نیز اندیشیده اید؟ یا اینکه تعدادی از دوستان که در شمال زندگی می کنند، از تجزیه کیف کنند و سرنوشت ملی وسیاسی تاجیکان جنوب هندوکش در این هوسهای سیاسی وپندار بافی ها به حال خودش رها شود! جوامع واقوام برادردیگر را اگر تجزیه متضرر کند یا نه؛ اما تاجیکان را در همین جغرافیه هم به چند بخش تقسیم خواهد کرد.
دوستان با تجزیه کشور شما مگر به آرمانهای بلند بالا تان میرسید؟ مگر ما قبلاً همین تجزیه گری هارا تجربه نکردیم؟ شما در کجای آن فراز وفرود های تجزیه های گذشته قرار داشتید؟ هنوز روشن نیست سرنوشت تاجیکان شمال چگونه رقم خواهد خورد! وقتی مساله خراسان خواهی مطرح شد، نام وپرچمهای دیگر در همان شمال در برابر آن بلند شد. این در حالی است که خراسان نه نام قومی است و نه به یک قوم وتبار تعلق دارد. خراسان نام پرافتخاری است که همه اقوام، تبارها، فرهنگها وزبانها درزیر چتر آن جا گرفته بودند وامروز هم میتوانند جا بگیرند. اما همین نام فرا قومی حتی در شمال پذیرفته نشد وهرکدام آدرسهای قومی خود را برای شمال بلند کردند. با تجزیه کشور به شمال وجنوب باز یک بار دیگر برای سیاه وسپید کردن خراسان نیازمند خواهیم بود بجنگیم، تجربه ای تاریخی جنگها هم شکست شما را در شمال در کارنامه دارد.
تمام جنبشهای چپ، ملی، ترقیخواه وگرایشهای دموکراتیک وبرابری خواهانه و… برای تجزیه بر نخاستند. پوست گاوی از خراسان بزرگ برای ما باقی مانده است، کجایش را تجزیه کنیم؟ بهتر نیست درهمین جغرافیه برای دفاع از هویت، تاریخ، فرهنگ، زبان، ارزشهای اجتماعی وحقوق مشروع سیاسی خود مبارزه کنیم؟ این سرزمین ما است در هر بلست آن از هزاره های دور تاریخی تا کنون خون وقربانی داده ایم. این ناموس ملی وسرزمینی ما است. هرگوشه آن آیینه دار فرهنگ وتمدن ما است. ما از شمال، جنوب، شرق وغرب در این سرزمین وارد نشدیم. این زادگاه تاریخی ما است وما بومی ترین باشندگان این سرزمین از شرقش، تا جنوبش واز غربش تا شمالش بودیم وهستیم.
اگر جامعه تاجیک با همین وضیعت به لحاظ سیاسی واجتماعی گرفتار باشد، شانس داخل شدن با اقتدار در محور قدرت را نخواهد یافت. با وجود داستان سازیها از زبان فرمانده مسعود قهرمان ملی که این می خواست وآن! استاد ربانی وفرمانده مسعود هیچگاه شعار تجزیه طلبی ندادند، حال چگونه تعدادی با الگو برداری دروغین از مسعود و پنهان شدن زیر نام مسعود ومقاومت دیروز شعار تجزیه را بلند کرده اند؟ چگونه شما شعار میدهید واما وضیعت سیاسی ونظامی را محاکمه نمی کنید، آینده را هنوز نمی دانید، آرایش نیروهای سیاسی را محاسبه نمی کنید. آیا دادن شعار های پوک سیاسی بار دیگر جامعه را زیر تیغ دشمنانش و خود کشی سیاسی نخواهد برد؟ مگر با همین شعار هایی که از ذهن بیمار ما به جای واقعیت سیاسی بیرون داده می شود، کار سیاست ورهبری جامعه برای شریک شدن در محور قدرت، به پیش خواهد رفت؟!
تا جیکان ومساله فدریشن
از این قلم نبشته های زیادی در مورد تشکیل دولت فدرال وانطباق آن با ویژگی های ساختار جغرافیایی وآمیزش اقوام در کشور از همین برگه نشر شده است که به تکرار آن نیاز نیست وتنها در مورد فدرالی شدن چند پرسش از دوستان دارم که باید به آن پاسخ دهند.
تا جائیکه معلوم است شعار فدرالی شدن مانند تجزیه کردن بیشتر همان فوران احساسات است، تا بازتاب عقلگرایی سیاسی؛ اما چیزی که روشن است، این است که فدرال خواهان عزیز ما تا کنون نتوانسته اند یک طرح عملی ومدون را در مورد نحوه ای فدرالی شدن کشور به گونه ای روشن پیشکش کنند، تا مورد قضاوت قرار گیرد. تنها دوستان به همین بسنده کرده اند که راه حل مشکل کشور فدرالی شدن است واینکه چگونه وچطور با دریغ همه ساکت اند. گاهی هم تئوریهای را از ساختار دولت فدرال فوتوکاپی میکنند و به اختیار خوانندگان قرار میدهند که با ویژگی ساختار قومی، اتنیکی وآمیزش اقوام در کشور ما از زمین تا آسمان تفاوت دارد. وتا حال هرچی شعار داده اند، رها کردن تیر در تاریکی است.
بیشترین نمونه ای که در صحبتهایی شفاهی، کنفرانسها، برآمدها و وجیزه نویسی دوستان ارائه شده است، مودل دولت فدرال سویس برای افغانستان است که گفته می شود آمر صاحب مسعود نیز خواستار تشکیلات دولتی مشابه برای کشور ما بود. نخست اینکه این تهمت به فرمانده مسعود است. دوستان زیادی وجود دارند، که شاهد مخالفت فرمانده مسعود با ساختار دولت فدرالی در افغانستان بوده اند. مگر دوستان، افغانستان وسویس از چی لحاظ با هم مشابه اند، که دولت فدرال آن برای افغانستان الگو برداری شود؟ سویس در آغاز به صورت ساختار کنفدریشن به وجود آورده شد وبعداً در چوکات ساختار دولت فدرال جا گرفت. یعنی مرحله ای از نامتمرکز به تمرکز را پشت سر گذاشته است. در این کشور ساحه جوامع، اتنی ها، زبانها وفرهنگها جدا است، در حالیکه افغانستان یک ساختار آمیزش یافته ای قومی در تمام محلات را دارد. سویس به لحاظ تکامل اقتصادی، اجتماعی وفرهنگی شش سده از افغانستان جلو تر است، در حالیکه در افغانستان ما هنوز در جنگ قومی دست وپا میزنیم. چرا دوستان عزیز ما امارات متحده عربی را به عنوان دولت فدرال الگو قرار نمی دهند که همه پولهایی دزدی شده از افغانستان را فروبرده است؟ همان هم دولت فدرال است وچند تا امیر نشین دارد. مگر فدرالی شدن توانسته قدرت را نا متمرکز بسازد وسهمی برای مشارکت سیاسی مردم بدهد؟
طبعاً در کشورهای چند فرهنگی، چند قومی وچند زبانی، ایالتهای فدرال بر پایه ویژگی های قومی، زبانی وفرهنگی تشکیل می شود. هر ایالت دارای حکومت، قلمرو وسرحدات خودش است. حال پرسشی که مطرح میشود، این است، که ایالت فدرال برای تاجیکان در کجا تشکیل خواهد شد؟ مرکز این ایالت در کجا است وچگونه برای آن سرحد وقلمرو خواهند ساخت؟ مشکل تاجیکان با اقوام دیگر که در این ایالت بود وباش دارند، چی می شود ؟ چگونه همه ای تاجیکان از شرق، شمال، جنوب، غرب ومرکز کشور در ایالت فدرال جا خواهند گرفت؟
در حالیکه نه تنها در بین شهرستانهای تاجیک نشین، بلکه در میان دهکده های تاجیکان چند قوم برادر دیگر حضور دارند. لابد نظر دوستان این است که تاجیکان در درون ایالتهای سایر اقوام مدغم خواهند شد؛ زیرا جغرافیای به هم پیوسته ندارند. خوب دوستان این نوع فدرال برای جامعه ای تاجیک چی چیز را حل می کند، مساله ای فرهنگی، مساله ای حضور مقتدرانه سیاسی در محور قدرت، مساله زبانی، مساله اقتصادی، مساله اجتماعی و… ؟ به طور حتم این نوع فدرال سازی وضع تاجیکان را به لحاظ سیاسی وفرهنگی بیشتر از این که است، بد تر می کند.
پرسشهای بسیاری از این دست وجود دارد که فدرال خواهان عزیز ما به یکی هم تا کنون پاسخ نگفته اند. طبیعی است که اقوام برادر دیگر دعوای خود شان را خواهند داشت ونباید از سوی آنها سخن بگوئیم. به باور این قلم فدرال مانند تجزیه وضیعت سیاسی، فرهنگی، اقتصادی واجتماعی تاجیکان را بیشتر ازین که دارند، زار تر خواهد ساخت.( ادامه دارد)
07th January 2022
agha mohamad alem jamal , shama baa yek ham-gi (jomle) mi tawanistid be nawesid ke baa poshton haa=afghan haa haem-so bode wae ro der ro-ye ferman-rawaaye federali wae aazad shodaen 80% merdom keshwer der chehre-ye do yaa chand parche shodaen keshwer aughon=poshton-stan astid
porsesh haa-ye shama hame bi paaye and wae nawesende haa baar haa pasokh dade and an porsesh haa ra. az so-ye deger an poshton =afghan haa-ye ke der 100 sal gozeshte der bakhsh haa-ye parsi zaban haa koch dade shode and , amaar an haa 1% merdom an bakhsh haa ne mi baashaed , pas az federali shodaen yaa sewa shodaen an poshton haa azad and zand-gi shan ra ra der haman ja donbal mi konand yaa be bakhsh nimroz (jonob) koch mi konanad
afghan=poshton haa der 250 gozeshte paa ber jaa (saabet) saakhtand ke ne mi khahand in keshwer pishraft konad , shama in gaep ra khob mi danid ! amaa kale khod ra ham-cho kabk zir berf mi konid ? chera ? yaa chaker astid yaa karmand ….