Uncategorizedخبر و دیدگاه

تحول تازه در روند صلح؛ تشکیل شورای عالی مصالحه و درازراۀ دشوار صلح

 

در این روز ها روند صلح افغانستان وارد مرحلۀ جدیدی شده و به تعبیری آهنگ صلح گوش نواز تر از هر صدایی شده است. هرچند جغرافیایی که بیش از چهل سال در آتش جنگ میسوزد، سرزمین غرقه به خونی به نام افغانستان است؛ اما مردم آنچنان باهم جنگیده اند و از یکدیگر متنفر شده اند که تمامی پل های وصل میان خود را ویران کرده اند. از این رو کشور سومی به نام قطر بیش از دو سال  بدین سو گفت و گو های صلح افغانستان را میزبانی می کند. در این روز ها  چشم ها بیشتر از هر زمانی به سوی دوحه دوخته شده و مردم افغانستان بی صبرانه منتظر اند و لحظه شماری می کنند که چه زمانی خبر های خوش از توافقات نهایی میان هیئت های دوطرف از دوحه می رسد. گرچه با توجه به دشواری هایی که هنوز برسرراۀ صلح باقی مانده است و از جمله هزار خوان آن هنوز یک خوان آن پیموده نشده است. با این حال امیدواری زود هنگام برای صلح در ظاهر امری محال به نظر می رسد؛ اما از این که تیغ زهرآلود جنگ به استخوان های مردم افغانستان رسیده و صبر و تحمل مردم افغانستان هم به پایان رسیده است. از این رو مردم افغانستان امیدوار شده اند که دولت، گروه های جهادی و سیاسی و طالبان به این نتیجه رسیده باشند که قفل منازعۀ چهل سالۀ افغانستان با جنگ گشوده نمی شود. 

این امیدواری ها پس از آن در افکار مردم ما گل کرد و جان گرفت که هیئت های حکومت افغانستان و طالبان پس از ۸۰ روز گفت و گو های نفس گیر که در ۱۲ سپتمبر آغاز شده بود موفق شدند تا روی کارشیوه و اجندای مذاکرات به توافق برسند. مذاکرات میان افغانان پس از آن آغاز شد که پس از ۱۸ ماه گفت و گو های دشوار و پیچیده میان آمریکا و طالبان بالاخره در فیروزی ۲۰۲۰ توافقنامهء دوحه به امضا رسید. حصول توافق بر سر کارشیوه با دشواری هایی به همراه بود که اعلان آن بیشتر از دو روز به تعویق افتاد. رسانه ها پیش از اعلام این توافقنامه از سفر غیرمنتظرهء معصوم ستانکزی به کابل و عدم رضایت حکومت افغانستان خبر دادند. به دنبال آن مقام های امریکایی و بریتانیایی و اتحادیهء اروپا حمایت شان را از توافق بر سر طرزالعمل و تشکیل شورای عالی مصالحه اعلان کردند. آنان خواستند تا بدین وسیله بر حکومت افغانستان فشار وارد کنند تا به توافق میان هیئت های دو طرف تن بدهد. پس از آن  تبصره هایی به نشر رسید که مقام های  امریکایی و اروپای و بریتانیایی تمایل دارند که هرچه زودتر شورای عالی مصالحه تشکیل و داکتر عبدالله امور صلح را مستقلانه به پیش ببرد. از همین رو بود که شماری رسانه ها از بیرون کشیده شدن پای رئیس جمهور از روند صلح خبر دادند و مدعی شدند که آقای عنی مخالف صلح است. به دنبال آن آقای وحید عمر در گفت و گویی تبصره ها مبنی بر مخالفت رئیش جمهور را در رابطه به صلح رد کرد و حمایت حکومت را از روند گفت و گو های دوحه اعلام کرد. به دنبال خواست امریکا و اتحادیۀ اروپا تلاش برای تشکیل شورای عالی مصالحه تشدید یافت و تا آنکه در ۱۵ قوس نخستین نشست شورای عالی مصالحه در حضور رئیس جمهور غنی در در ارگ ریاست جمهوری برگزار شد. مایک پومپئو، وزیر خارجه امریکا از برگزاری نخستین نشست کمیتۀ رهبری شورای عالی مصالحۀ ملی که روز گذشته برگزار شد، استقبال کرد. وی ابراز امیدواری کرده است که رهبران افغانستان دور هم جمع شوند و برای تصمیم گیری و حمایت از صلح متحد شوند. در ادامه گفته ‌است که شورای عالی مصالحه و کمیتۀ رهبری آن به‌عنوان یک نهاد معتبر به هیئت مذاکره‌کنندۀ جمهوری اسلامی افغانستان  دربارۀ اصول توافق، تقسیم قدرت و آتش‌بس دائمی برای پایان دادن به جنگ طولانی افغانستان، مشاوره و رهنمایی فراهم خواهد کرد. ازلحن سخنان وزیر خارجۀ امریکا معلوم است که وی خواهان انتقال تمامی صلاحیت ها برای داکتر عبدالله در جهت دستیابی به توافق در اصول و تقسیم قدرت وآتش بس با طالبان است. چنین انتقال صلاحیت برای داکتر عبدالله در سخنان رهبران جهادی و سیاستگران کشور در نخستین نشست شورای عالی مصالحه قابل درک بود. 

در این نشست بیشترین رهبران جهادی و سیاسی به استثنای انجنیر حکمتیار، حامد گیلانی، رشید دوستم، صلاح الدین ربانی و نبیل زهرا نادری اشتراک داشتند. آقایان نبیل و اسحاق گیلانی گفتند که رئیس جمهور غنی با حضور آنان در ارگ مخالفت کرد و چنین رویکردی با شان مصالحه هم خوانی ندارد و حکمتیار اشتراک در این نشست را ضیاع وقت خواند؛ اما وی در گذشته خواهان استقلال و صلاحیت های کامل به شورای عالی مصالحه شده بود. این نشست فرصت خوبی بود که دولتمردان و سیاستگران افغانستان از  آن استفادۀ  اعظمی می کردند و هرگاه کاستی هایی هم رخ داده، بهتراست تا به سرعت ترمیم شوند. به هرمیزانی که این نشست با شکوه و باقدرت باشد، به همان اندازه پیام بزرگ تری را برای جهانیان ارایه می کند. در نتیجه همایشی را به تصویر می کشد و به جهانیان این  پیام روشن و صریح را می رساند که  مردم افغانستان باوجود مخالفت های جزیی در مسایل ملی باهم متحد و متفق اند. اما با تاسف که به نحوی اختلاف برفضای شورای مصالحه حاکم بود که هر یک با ادبیات منحصر به خودتان آن را ابراز کردند که نشاندهندۀ شکاف در آن بود. داکتر عبدالله گفت، حالا اراده برای صلح ایجاد شده و رمان آن است که همه خود را در صلح ببینند. به همین گونه استاد سیاف حمایت خود را از صلح اعلان کرد و صلح را در کشور مهمتر از هرچیزی خواند. وی  تاکید کرد:«آنقدر که ما به صلح نیاز داریم وطالب به آن ضرورت ندارد، دلیلش این است که حکومت وظیفۀ تامین امنیت را دارد و نه طالب. از همین رو صلح بر ما واجب تر از طرف مقابل است. صلحی که استقلال و حاکمیت ملی ما را مستحکم تر بسازد.« وی وحدت حکومت و مردم را مهم و حیاتی خواند و در غیرآن احتمال افتادن این مردم را به زیر سایۀ کشور دیگری ممکن شمرد. وی از  رئیس جمهور خواست تا گام های مستقل بردار و حمایت خود را از رئیس جمهور و هیئت دوحه ابراز نمود. وی با تاکید به استحکام صف داخلی گفت که زیبایی دولت با مردم است و شکست در داخل خطرآفرین است و رزم آوری نیرو های دفاعی کشور را زیر پرسش می برد. این سخن او که گفت: ما بخاطر آقای غنی زیر این سقف جمع نشده ایم، بلکه به پاس آن جمع شده ایم که به بهای خون دو میلیون انسان بدست آمده است، نوعی هشدار به رئیس جمهور بود که قابل تامل است. 

. آقای کرزی نخست شکوه کنان گفت، باید شخصیت های دیگری چون داکتر سپنتا و خرم و دیگر سیاستگران و جوانان در این نشست حضور می داشتند. او گفت، حضور گستردۀ رهبران و نخبگان کشور به عظمت شورا و حکومت می افزاید و نیرومندی شورا هم به نمایش می گذارد. وی تاکید کرد که باید برای تشکیل حکومت مستقل و پایدار تلاش کرد  و همکاری خود را با روند صلح ابزازنمود. قانونی خواهان صلاحیت های کافی برای شورای عالی مصالحه شد. وی با این سخن همه چیز را سره و ناسره کرد که نخست باید باید به این شورا صلاحیت ها منتقل گردد تا جایگاهء حقوقی خود را پیدا کند‌. رئیس جمهور در پایان نشست گفت که مرحلهء دوم گفت و گو ها با دقت بیشتر پیگیری می شود و گفت و گو ها به مرحلهء جدید رسیده، به مشوره بیشتر نیاز است و باید برای نقشهء راه کار کرد. وی از انقطاع نظام و ادامهء جمهوریت سخن گفت که دلالت آشکار بر سنگ نه زدن در دهن طالبان را دارد که  هرچند به نحوی بر پیچیده گی روند صلح می افزاید و اما داعیۀ جمهوریت را تقویت می کند. ای کاش اگر در راستای این داعیه گام های بلندی از قبل گذاشته می شد. در این صورت جمهوریت این قدر غریب نمی شد و امروز طالبان جرات شکستن آن را نمی کردند. با تاسف که این جمهوریت خواهی ابزاری برای حفظ قدرت است و بس. رئیس جمهور در حالی از عدم انقطاع سخن زد که شماری ها در داخل مانند حکمتیار بسان طالبان خواهان انتقال قدرت است. 

از لحن صحبت های اعضای این شورا معلوم بود که هنوز این شورا راه درازی را باید بپیماید تا به نقطه ای برسد که اعضایش خواهان آن اند. ادبیات صحبت کننده گان بیانگر نوعی علاقمندی شدید به صلح و ترجیح دادن آن نسبت به هر موضوع دیگری بود و از نظر آنان مسئولیت حکومت در پیوند به صلح به مراتب بااهمیت تر از طالبان است؛ زیرا حکومت مسئولیت تامین امنیت مردم را دارند و طالبان در این رابطه احساس مسئولیت نمی کنند. اما در ضمن از لحن صحبت های اعضای شورا نوعی بوی نارضایتی به مشام می رسید و آنان از عدم حضور شماری رهبران و سیاستگران جوان و نبود صلاحیت های کامل در این شورا شاکی بودند. هرگاه این شورا با عظمت تر و با شکوه تر و گسترده تر از این برگزار می شد و اجماع ملی را بیشتر تقویت می کرد و آن را بهتر تمثیل می نمود. در این صورت از این نشست به عنوان همایش بزرگ ملی می توان یادآور شد. این نشست پس از ناکامی تلاش های زیاد برای ایجاد اجماع ملی، در واقع اجماع ملی را به نمایش گذاشت. هرقدر اعضای آن کامل تر می بود و معلوم است که قوت اجتماعی آن بیشتر می بود. در این صورت نه تنها پاسخ دندان شکن به دشمنان مردم افغانستان بود و پیام واضح همبستگی حکومت و مردم را به طالبان می رساند و در ضمن حتا پرکنندهء خلای نیرو های خارجی پس از خروج آنان از افغانستان نیز بود و حتا انسان این سرزمین را از دست و پای بینی خارجی ها رهایی می بخشید؛ اما با همه کمبودی ها و شکاف ها و ضعف ها امید که این نشست آغازی باشد که در راستای هرچه کامل شدن آن و تا باشد که خواست اکثریت اعضای آن جامۀ عمل بپوشد و صلاحیت های لازم به این شورا داده شود تا فرصت اشتراک همگان در آن میسر گردد. انتقال صلاحیت ها به این شورا از اهم ترین موضوع است و در غیر آن این شورا شاید از هم تجزیه شود و منجر با تاسیس شورا های دیگر شود و در نتیجه پراگنده گی و تشتت دامن حکومت و مردم افغانستان را بیشتر فراخواهد گرفت و همه چیز به سود طالبان پهلو خواهد زد. حال بر حکومت است تا برای تشکیل و تقویت و صلاحیت های این شورا بدور از حرکت های فصلی و پاسخ واکنشی به فشار های خارجی ها هرچه در توان دارد از آن دریغ نکند. در صورتی که این فرصت وفات شود و ممکن چنین فرصت دوباره دست ندهد.

دیده شود که این شورا از چه صلاحیت هایی برخوردار خواهد بود. در حالی نخستین نشست شورای عالی مصالحه در ارگ برگزار شد که شماری گروه ها مانند حزب اسلامی و جمعیت اسلامی به دلیل عدم استقلال این شورا از اشتراک در آن خودداری کردند. در این میان آنچه مایهء نگرانی است، اینکه از یک سو برتری خواهی ها و تمامیت خواهی ها و انعطاف ناپذیری ها و از یک سو وابستگی های طالبان به شبکه های استخباراتی پاکستان و ایران و روسیه و سایر شبکه های جهنمی و از سویی هم روابط حکومت افغانستان با همکاران بین المللی آن سبب شده است تا از میزان خوش بینی ها در رابطه به صلح کاسته و سبب کندی در پیشرفت مذاکرات شود. از همین رو بوده که هیئت های دو طرف تحت فشار شدید قرار دارند تا با بدوز از سنگ اندازی ها بر سر منافع ملی به توافق برسند. از همین رو بوده که تا کنون که توافقات چه میان آمریکا و طالبان و چه میان طالبان وحکومت افغانستان پس از فشار ها بر دو طرف بدست آید. این مسئله سبب شده تا مردم افغانستان کمتر به روند گفت و گو ها میان هیئت های طالبان و حکومت افغانستان باورمند بوده و بیشتر دست و پای بین فشار های خارجی ها باشند. آنان بجای تمکین بر ارادۀ زمامداران و سیاستگران کشور برعکس براده ی خارجی ها تمکین کنند. آشکار است که هرگونه صلح تحمیلی از سوی خارجی ها بجای تامین کردن منافع ملی مردم افغانستان، برعکس آبستن آشوب در آینده خواهد بود.

از آنچه گفته آمد، برمی آید که مردم افغانستان به یک صلح با عزت نیاز دارند که نتیجۀ آن به حاکمیت مستقل ملی و پاسدار منافع ملی در راستای حفظ وحدت ملی باشد. بدون تردید چنین صلحی را خارجی در افغانستان آورده نمی توانند و صلح این چنیی صلح نه، بلکه صلحی است که جنگ را در کشور را برای فصل دیگری یدک می کشد. بنا بر آن این صلح بوسیلۀ آنانی بوجود آمده می تواند که در این کشور با خانواده های شان زنده گی می کنند و دردی از این وطن دارند واز آب و هوای آن استفاده می کنند و خود را در برابر ذره ذرۀ آن مسؤول و پاسخگو حساب می کنند. با تاسف کم ترین کسانی را می توان، در دو طرف سراغ نمود که در درون آنان شعلۀ میهن دوستی و مردم پروری زبانه بکشد. برمصداق این سخن که « آزموده را آزمودن خطا است» و یا این که « گاو شیری را از برجش .. می توان شناخت» مردم افغانستان از چهار دهه بدین سو رهبران جهادی و سیاسی چه چپی و چه راستی را به آزمون گرفته اند و آنان را خوب « تول و ترازو کرده» و شناخته اند. مردم ما بی دردی های آنان را از جنگ های وحشتناک تنظیمی گرفته تا غارت های کلان و غصب زمین های دولتی و شخصی و قانون شکنی و از حق سکوت گیری های آنان آگاهی کامل دارند. گذشته از آن که بسیاری از اعضای خانواده های شان در خارج از کشور است. با تاسف که سرنخ این داستان غم انگیز طولانی تر از آن است که یک متری از هفتاد هزار متر کرباس آن را بتوان خواند. بنا بر آن چگونه می توان، امید بستن به صلح با عزت را در زیر قدوم آنانی جستجو کرد که کوله باری از زشتی ها و سیاهی ها در کارنامه های شان سنگینی دارد. چقدر می توان امیدوار بود که این آقایان این بار شانس را از دست نمی دهند و به دور از دست و پای بینی خارجی ها و شبکه های جهنمی و با بدرود گفتن به گذشته های بدفرجام  و آموختن از تجارب تلخ و دردناک آن، با رویکردی تازه و با گذشت از هر نوع امتیاز طلبی و با قبول قربانی، این بار قرعۀ فال را به نام مردم افغانستان بزنند و بر منافع ملی برای رسیدن به وحدت ملی و اقتدار ملی تمکین نمایند تا باشد که بر خود تمام حجت کنند.یاهو 

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا