دریای خروشان
برمردم ما جور و جفا تاکی و تا چند
قهروستم و خشم ووغا تاکی و تا چند
خلقی شـده بیچاره و آواره و محروم
آتـش زدن لانـه و جـا تاکی و تا چند
دانم که نداری هنری دارو و درمان
افزایش این درد و بلا تاکی و تا چند
با داعـش جانی شـده یی یار و برادر
خصمانه نظر بررخ ما تاکی وتا چند
تجهـیز کنی قاتـل و اوبـاش و ارازل
تهدید وخطر رسم خطا تاکی وتا چند
در قـوم پرسـتی شـده یی شـهرۀ آفاق
یک بام؛ ولی با دوهوا تاکی و تا چند
برهم زده یی طرح وتُون قالی وحدت
اقوام زهـم پرت و جدا تاکی و تا چند
در سـینۀ دولـت نـتـپــد قلـب صداقـت
روبه صفتان مکرودغا تاکی و تا چند
دشمن زده برسینه وخودی زندازپشت
خنجر زدن از پشت وقفا تاکی وتا چند
چشمان سیاسـت شده در کشورما کور
این مسخرگی کوروعصاتاکی وتا چند
افــراط چــرا شـــادی دلهــا بـربـایــد
در خانۀ ما جنگ وعزا تاکی و تا چند
بـرخیز وطـندار بـه احقـاق حقـوق ات
سـر خـم بـه دم تـیغ فـنا تاکی و تا چند
سـرلـوحۀ جنبش که بود وحـدت اقوام
ترس ازدوسه مزدورسیا تاکی وتا چند
مردم که بشورند چو دریای خروشـان
ای ارگ بخون غرق شنا تاکی وتاچند
22/12/2017