اشرف غنی؛ یک رئیس جمهوری قومگرا یا وطندوست؟
دانشمندان علوم سیاسى بدین باورند که پنجاه در صد شناخت از دشمن، نصف پیروزیست. صد در صد شناخت کل پیروزى و عدم شناخت دشمن، شکست قطعى است.
این مرد نحیف و لاغر اندام ایکه گاه با صداهاى عجیب و غریب و زمانى هم با سخنان غیر معمولش همگان را به تعجب وا میدارد و با همهى ضعفها و قوتهایش به کرسى ریاست جمهورى کشوری که از اختلاف داخلى و مداخلهى خارجى رنج مىبردى تکیه زد است، کمتر شناخته شده است.
در اوایل و حتى تا اکنون بسیارى معتقد بوده و اند که اشرف غنى مردى دگم اندیش، متعصب، عصبى و قومگرا است. بنابر همین برداشت نادرست، برخى به او پیوستند و عده ى هم بنابر عین دلیل از او دورى جستند. اکثریت پشتونها، اقلیتهاى قومى، مذهبى و سیاسى و نخبهگانى که در تقابل با رقباى محلى شان قرار داشتند، منافعشان را در همسویى با او دیده از او حمایت نمودند.
تاجیکان و جمع دیگرى که تعصب قومى، انحصارگرایى و استبداد فکرى را در سیماى غنى خوانده بودند، بمقابله با او برخاسته، بدون توجه به قابلیتها و ویژهگىهاى داکتر عبدالله از وى حمایت بىچون و چرا و پرشورى نمودند.
درانىها تصور مىنمودند که او در پى ایجاد و تحکیم حاکمیت تیرهى غلجایى است. سایر اقوام گمان مىنمودند که او حاکمیت انحصارى قوم پشتون را احیاء و اعمار مىنماید. اسلامگراها او را فرد سیکولارى مىدانستند که در پى غیراسلامیزه کردن افغانستان است. خلاصه اینکه همه با چنین برداشتهاى غیر واقعبینانه، بر له و بر علیه او موضعگیری کردند.
اما آیا او همان است که دیگران تصور مى نمودند؟
غنى در دو سال و اندى از زمامدارى اش ثابت ساخت که او فرد ناشناختهى در افکار عمومى افغانها است. او در پى یک انتخابات پر تنش و از موضع بسیار دشوارى که نصف قدرت را تحت فشارهاى فزایندهى داخلى و خارجى به رقیب جهادىاش واگذار شده بود، همراه با متحدین ناهمگون و ناپایدار سیاسى، زمام اداره شدیداً پوشالى، نامنسجم و غرق در فسادى را بعهده گرفت که بیشتر به کشتى توفانزدهى در میان امواج بحر مشابهت داشت.
در نخستین اقدامش، ارگ را از عوامل کرزى تصفیه کرده، مدیریت متمرکزى را از عناصر وفادار بخودش ایجاد نمود. کرزى را که خیال تداوم اقتدار قبلى اش را در سیماى زعیم مملکت بسر داشت و تلاش مىورزید کشتى آمالش را بر امواج ندانم کارى ها و ضعفهاى رقیب غلجایىاش براند، در گوشهى متروک ارگ، گمنام و خانهنشین ساخت.
با حذف پسوند قومى احمدزى و اداى حج عمره، به مرمت وجهه ى خدشه دار ملى و دینىاش پرداخت. با ظاهر شدن گاه ناگاهش در ملاء عام و سر زدن به حوزات پولیس و بیمارستانها، دلسوزى و روحیهى خدمتگذارىاش را به رخ مردم کشید.
تضعیف و منزوى نمودن رییس اجرایی از محور قدرت و تصمیمگیرىهاى کلان مملکتى، هر چند زمان بر بود اما با موفقیت آنرا بمنصهى اجرا گذاشت. داکتر عبدالله را که با کوله بارى از اندوخته و تجربهى سیاسى در دو دههى اخیر از نخبهگان و بازیگران اصلى و مطرح کشور محسوب میشد، چنان در کاخ سپیدار منزوى و حاشیه نشین ساخت که بارها صداى اعتراضش از رسانهها شنیده شد و اعتبارش در میان متحدین و هوادارانش شدیداً آسیب دید.
او با واقعبینى سیاسى پاى رهبر ماجراجو و فرارى حزب اسلامى را به میز مذاکره کشاند. دوستم متحد نزدیکش را با زهر چشم کشاندن به محکمه ى ناقضین حقوق بشر در حصار منزلش زندانى نمود.
عطاء محمد نور را که وعدهى برچیدن جزیرهى قدرتش را در دوران کمپاینهاى انتخاباتى داده بود، با شگردهاى استخباراتى از چنگ عبدالله ربوده، بطور غیر منتظرهى از سوى خود و با جسارت ادارى در ولایتش ابقاء نمود. همینطور بازىهاى زیرکانه ى دیکرى را در تختهى شطرنج افغانستان با سایر مهره هاى ریز و درشت مذهبى، سیاسى و قومى انجام داد.
او در این مدت، بوضاحت نشان داد که سیاستمدار واقعبین و انعطاف پذیریست که به هیچ دوستى ایکه اقتدارش را آسیب زند، وفادار نیست و از هر دشمنى که به تحکیم قدرتش بیآفزاید، بگرمى استقبال مىکند. بقول ماکیاول، جولان دادن شیرگونه و فرار روباه صفتانه را توأمان در خود دارد. و هر معامله و زد و بندى را در سایهى عمل گرایى مى پسندد.
او به سیاست از دریچه و منفذ منافع مى نگرد و زاویه ى دید ماکیاول گونه ى به قدرت دارد. او بر خلاف شریک سیاسى اش، نگاه عاطفى و اخلاقى به حکومتدارى نداشته بلکه اصول و قواعد بازى را بخوبى میداند. بیشتر از منافع فریبندهى زودگذر به اهداف استراتیژیک و ثمربخش در آینده مىاندیشد.
او افغانستان را دوست دارد، و عاشق توسعه و انکشاف آنست، اما اعاده حاکمیت انحصارى قوم پشتون از اولویتهاى اوست. ناسیونالیزم افراطى غنى نه از سر احساسات خشک و زود گذر قومى بلکه منبعث از یک دید استراتیژیک و مطابق بر مانیفست مدون و سازمان یافته است.
او آرزوى ترقى و شگوفایى کشور را با دستى که از آستین قوم پشتون بیرون شود، در سر مى پروراند. روى همین ملحوظ است که از همین حالا در تمام زمینهها و کلیه عرصه با دقت و بطور سازمان یافته، کار مىکند. و از تمام زمینهها و ظرفیتهاى داخلى و خارجى در جهت تطبیق اهدافش کار مىگیرد و پیشاپیش براى انتخابات آینده برنامه ریزى نموده است.
بر تمام کسانى که آرزو و تلاش مطرح بودن در فضاى سیاسى کشور را دارند و یا تمایل و اشتیاق رقابت با او را در سر مى پرورانند، الزامیست تا او را خوب بشناسند و جدى بگیرند.