جدیدترین دین دنیا؛ بیدینی است یا سکولاریسم؟
خلق؛ را تقلید شان بر باد داد ای دو صد لعنت بر این تقلید باد!
در روز های عید رمضان؛ جوانی رنج سفر بر خود هموار نموده از جای نسبتاً دوری؛ به دیدن من آمد. هدف تعارفات عید نبود بلکه گفت و شنودی پیرامون برخی از مقالاتم در مورد روزه و رمضان و به ویژه مقاله اخیر در رابطه به پیدا شدن «جعبه سیاه» دین و سخن در روی زمین؛ بود.
جوان کنجکاو و تلاشگر؛ طی صحبت گرم و الهام بخش خود؛ از من پرسید:
یک پروفیسور امریکایی با ارقام و مقایسه های تحقیقی نشان داده که جدید ترین دین دنیا؛ بی دینی و سکولاریسم است!
از این لحاظ تلاش ها برای اصلاح دینیات؛ تلاش های بیهوده نیست؟
با اینکه تصور میکردم؛ مغلطه ای چون «بی دینی و سکولاریسم» از کم دقتی همچو جوانان در مباحث عمیق علمی و اکادمیک؛ ناشی میشود؛ صرف به خاطر آنکه در مورد، بحث مفید تر به میان آید؛ از وی پرسیدم که همچو بافت و ترکیب جملاتی را در جایی دیده و یا از خودش ساخته است؟
او قاطعانه گفت: این عین جملات همان پروفیسور است؛ حتی در اصل و متن به زبان انگلیسی. وقتی از وی نشانی گرفته و موضوع را جستجو کردم, این مقاله غرا آنهم روی سایت نسبتاً مذهبی «پیام آفتاب» خود مان؛ گشوده شد که البته به نقل از منبع برون مرزی «ترجمان» انتشار یافته بود:
« دینداری رو به زوال است، اما اسلام رشد خواهد کرد
بسیاری از پژوهشهای اخیر با مطالعۀ کشورهای مختلف سراسر دنیا، یک چیز را نشان میدهند:
دینداری رو به زوال است.
از اسکاندیناوی تا جنوب امریکا و از ونکوور تا سئول، جهان در حال تجربۀ موج غیرمنتظرهای از سکولاریسم است. درواقع براساس گزارش جدید نشنال جئوگرافیک جدیدترین دین دنیا؛ بیدینی است.
آخرین دادهها را ملاحظه کنید:
- برای اولین بار در تاریخ نروژ، اکنون تعداد ملحدان و لااَدریگرایان بیشتر از مؤمنان به خداوند است.
- برای اولین بار در تاریخ بریتانیا، اکنون تعداد ملحدان و لااَدریگرایان بیشتر از مؤمنان به خداوند است. بهعلاوه میزان حضور در کلیسا در بریتانیا در کمترین حدِ تمام تاریخ این کشور است:
کمتر از دو درصد از زنان و مردان بریتانیایی در هر یکشنبه در کلیسا حاضر میشوند.
- نظرسنجی اخیر در ایسلند نشان میدهد که صفر درصد ایسلندیها باور دارند که خداوند زمین را خلق کرده است. درست است: صفردرصد.
این در حالی است که بیست سال پیش نود درصد ایسلندیها مدعی بودند به مذهب معتقدند و اکنون کمتر از پنجاه درصد چنین ادعایی دارند.
- نزدیک به هفتاد درصد هلندیها هیچ تعلق خاطری به هیچ دینی ندارند و احتمال دارد تقریباً هفتصد کلیسای پروتستان و هزار کلیسای کاتولیک در سراسر این کشور درآیندۀ نزدیک متروکه شوند.
- بر اساس نظرسنجی یورو بارومتر۱نوزده درصد اسپانیاییها، بیست وچهار درصد دانمارکیها، بیست وشش درصد اسلوونیاییها، بیستوهفت درصد آلمانیها و بلژیکیها، سیوچهار درصد سوئدیها و چهل درصد فرانسویها ادعا میکنند که به «هیچ نوع روح، خدا یا نیروی مافوق طبیعت» معتقد نیستند.
- در ایالات متحدۀ امریکا چیزی بین بیستوسه تا بیستوهشت درصد افراد بزرگسال هیچ نوع تعلق خاطر به هیچ دینی ندارند. این افراد را «بیدین» مینامند. نه تنها تعداد این افراد روزبهروز در حال افزایش است، بلکه باورها و رفتارهای آنها نیز به نحو فزایندهای در حال سکولارشدن است.
- از میان هزارهایها [متولدین بین سالهای ۱۹۸۰تا۲۰۰۰]، امریکاییهایی که بین بیست تا سیسال دارند، بیش از سیوپنج درصد فاقد دین هستند. این تعداد، بزرگترین گروه مردان و زنان سکولار را در تاریخ این کشور تشکیل میدهد.
- در کانادا، در سال ۱۹۹۱، دوازده درصد بزرگسالان ادعا میکردند بیدین اند؛ اما امروزه این تعداد به بیست و چهار درصد افزایش پیدا کرده است.
- در استرالیا، در سال ۲۰۰۱، پانزده درصد از جمعیت بیان کردند که فاقد دیناند. امروزه دستکم بیستودو درصدِ افراد، بیدین هستند.
- در نیوزیلند، در سال ۲۰۰۱، سیدرصد افراد ادعای بیدینی داشتند؛ اما امروزه این تعداد به چهل ودو درصد افزایش یافته است.
- در امریکای جنوبی، هفت درصدِ مردان و زنان مکزیکی، هشت درصدِ بزریلیها، یازده درصدِ آرژانتینیها، دوازده درصدِ السلوادوریها، شانزده درصدِ شیلیاییها، هجده درصدِ دومینیکنیها و سیوهفت درصد اهالی اروگوئه بیدین هستند. این بیشترین میزان سکولاریسم است که تاکنون در امریکای لاتین ثبت شده است.
- شصت سال پیش در ژاپن، قریب به هفتاد درصد بزرگسالان ادعا میکردند اعتقادات دینی شخصی دارند؛ اما امروزه تنها بیست درصد چنین اعتقاداتی دارند.
در سال ۱۹۷۰ در سرتاسر ژاپن ۹۶هزار معبد بودایی وجود داشت؛ اما در سال ۲۰۰۷ این تعداد به ۷۵هزارو۸۶۶ معبد کاهش یافت. از این تعداد نیز در قریب به بیستهزار معبد هیچ روحانی و خدمتگزاری وجود ندارد.
در دهۀ پنجاه میلادی بیش از هفتادوپنج درصد از خانوادههای ژاپنی در خانههای شان محراب کامیدانا، عبادتگاه خانگی آیین شینتو، داشتند؛ اما در سال ۲۰۰۷ این رقم به چهل وچهار درصد در کل ژاپن و بیست وشش درصد در شهرهای اصلی کاهش یافته است.
- در سال ۲۰۰۵، یازده درصد اهالی کرۀ جنوبی خودشان را ملحد میدانستند؛ در حالیکه اخیراً این میزان به پانزده درصد رسیده است. بهعلاوه تعداد کرهایهایی که خودشان را معتقد به دین معرفی میکردند، از پنجاه وهشت درصد به پنجاه ودو درصد کاهش پیدا کرده است.
- بیش از پنجاه درصد از بزرگسالان چینی سکولار اند؛ هرچند در نظامهای دیکتاتوری کمونیستی، جاییکه دینداری بهشکلی رسمی سرکوب میشود، به دستآوردن اطلاعات معتبر در بارۀ دین همواره دشوار بوده است.
- در افریقا نیز تعداد افرادِ بیدین در حال رشد است؛ در حالیکه میزان دینداری در این قاره همواره زیاد بوده است:
بیش از پنج درصد از غناییها ادعا میکنند هیچ دینی ندارند و نُه درصد از مردم ماداگاسکار و تانزانیا و همچنین یازده درصد مردم گابون و سوازیلند بیدین اند.
- تقریباً بیستدرصد اهالی بوتسوانا اکنون مدعی بیدینیاند.
- بیش از بیستدرصد اهالی جامائیکا فاقد دیناند.
در دیگر کشورها نیز وضع به همین منوال است و بخش اعظمی از جمعیت این کشورها را افراد بیدین تشکیل میدهد؛ همچون اسلوونی، اسرائیل، فنلاند، مجارستان، روسیه، آذربایجان، قزاقستان و….
اعلام ریز ارقام بیدینی در هر کشور در اینجا ممکن نیست؛ اما شایانذکر است که در حالحاضر و در مقایسه با قرن گذشته، اغلبِ کشورها با میزان قابلتوجهی از دینگریزی مواجه بودهاند و برای اولین بار در تاریخ جهان است که تعداد جامعه هایی که سکولار میشوند، از تعداد جامعههایی که دیندار میشوند، پیشی میگیرد.
حمایت آشکار از کفر و الحاد در برخی کشورها با اکثریتِ مسلمان، مجازات دارد:
در واقع در سیزده کشور اسلامی الحاد جرمی با مجازات مرگ است. با وجود این همچنان نشانه های متعددی مبنی بر رشد دینگریزی و سکولارشدن در جهان اسلام وجود دارد. البته ذکر آمار دقیق در این کشورها بسیار مشکل است.
درنهایت، تعداد مطلق زنان و مردان سکولار بر روی کرۀ خاکی تاکنون بیسابقه است. بر اساس آخرین تخمینهای مرکز تحقیقاتی پیو۳ در سال ۲۰۱۰، بیش از ۱.۱میلیارد از مردم جهان بیدین بوده اند و احتمال دارد این رقم تا سال ۲۰۲۰ به بیش از ۱.۲میلیارد برسد.
آیا این موجِ دینگریزی ادامه پیدا میکند تا دین به کلی از روی کرۀ خاکی محو شود؟
پاسخ به این سؤال مطمئناً دشوار است.
از یکطرف میدانیم که جامعهپذیری اولین موتور محرکی است که دینداری را به پیش میراند:
کودکانی که والدین دیندار دارند، با تربیت دینی رشد میکنند و دیندار بار میآیند. بنابراین هرچه افرادْ بیشتر و بیشتر از دین دست میکشند، این احتمال بیشتر میشود که فرزندان آنها نیز دیندار بار نیایند و بدین ترتیب توسعۀ میان نسلیِ دین در دهههای بعدی تضعیف خواهد شد.
بهعلاوه، دینگریزی به شدت با دسترسی به اینترنت و استفادۀ از آن همبسته است: هرچه اینترنت در زندگی انسانها فراگیرتر میشود، به همان میزان نیز رشد سکولاریسم تداوم مییابد.
ازسوی دیگر، افرادِ دیندار معمولاً تعداد فرزندان بیشتری نسبت به افراد سکولار دارند. امروزه آن کشورهایی که بیشرین نرخ زاد و ولد را دارند، دیندارترین کشورها هستند؛ در حالیکه کشورهایی که کمترین میزان تولد را دارند، سکولارترین کشورها هستند.
پس بنا بر ملاحظات جمعیتشناسانه، کشورهای دیندار از این جهت که نوزادان بیشتری دارند، از مزیت زاد و ولد برخوردارند. از اینروست که بر اساس آخرین پیشبینی مرکز تحقیقاتی پیو، احتمال اینکه رشد سکولاریسم در دهه های آتی متوقف شود، زیاد خواهد بود؛ در حالیکه اسلام به گسترش خود ادامه خواهد داد و در سال ۲۰۵۰ بزرگترین دین دنیا خواهد شد.
اما اکنون کلیساها در سرتاسر دنیا در حال بستهشدن هستند. ایمانْ رو به زوال است. تعداد آن مردان و زنانی که زندگی خود را بر اساس آموزههای سکولاریسم و انسانباوری پیش میبرند نیز رو به افزایش است.
پینوشتها:
* فیل زاکرمن (Phil Zuckerman) استاد جامعهشناسی و مطالعات سکولار در کالج پیتزر در کالیفرنیا است.
[۱] Eurobarometer Poll
[۲] Nones
[۳] Pew Research Center
ترجمان
*************
همین مقاله بعضاً همراه با متن انگلیسی در خیلی از سایت های فارسی زبان برون مرزی نیز انتشار یافته و بعضاً مورد مناقشه روی ویب قرار گرفته بود.
به نظرم نه تنها جوان میهمان من؛ بی دقتی نکرده بود بلکه با نظر داشت این معرفی از نام نویسنده و مولف مقاله که «استاد جامعه شناسی و مطالعات سکولار در کالج پیترز کالیفرنیا» است؛ برای همچو منی هم بسیار دشوار بود؛ میان «بیدینی و سکولاریسم» تفاوت قایل شده آنرا به کسی قابل قبول سازم.
البته به طور یک قاعده میتوان گفت که بسیاری از مطبوعات و رسانه های امپریالیستی؛ از طرز طرح مسایل اطلاعاتی و بازی با فاکت ها و ارقام حقیقی و ادعایی و اشاعه تصاویر و فیلم ها و به اصطلاح اطلاعات محرم هک شده و دزدی شده و غیره؛ برنامه ها در راستای «جنگ روانی» منطقوی یا جهانی را مدنظر دارند که میتواند موارد تبلیغات بر له و بر علیه ادیان بخش بسیار مهم و اساسی آنها باشد؛ ولی در همین حال؛ آسان نیست هر دانشمند و عنصر تشکیل دهنده سیستم علمی و تکنولوژیکی و آموزشی و تحقیقاتی جهان را به چنین نیات و مقاصد شوم و کثیف و نهایتا ضد انسانی متهم و محکوم کرد.
من هنوز هم در مورد فاکت ها و ارقامی که جناب فیل زاکر من استاد کالج آنچنانی ردیف کرده اند؛ نمیتوانم هیچ اما و اگری بنمایم؛ به خاطری که به منابع مشابه و رقیب آنها دسترس ندارم. تازه این مورد چندان اهمیتی ندارد.
مسلم است در جهانی که دینداری های ادعایی دو آتشه به چیز هایی همچون وهابیسم و طالبانیسم و داعیشیسم و القاعده گری و پاکستانیسم و صیهونیسم… انجامیده تمامی پیشرفت های تکامل روانی و معنوی و اخلاقی و تمدنی…. انسانیت شرق و غرب عالم را همراه با صلح و آرامش و امنیت و حقوق و مواهب حیاتی شان به مخاطره فوق ددمنشانه سراسری می اندازد؛ یکی از طبیعی ترین واکنش های بشری در کنار سایر حرکات؛ همانا منزجر شدن و بیزار شدن از مدعیات دینی و مقدس خوانی های جنایتکارانه است.
ولی جاییکه آدمی از خوانش جمله پردازی های این جناب استاد مطالعات سکولار!؛ شاخ در می آورد؛ مترادف قرار دادن بیدینی و سکولاریسم است یعنی دین درست کردن از سکولاریسم.
با اینکه سکولاریسم هنوز در زبانهای شرقی و منجمله در زبان فارسی دری تعریف قرار دادی روشن جا افتاده ندارد و در غرب هم از قرار معلوم؛ مورد کاربرد های متکثر است؛ معهذا بخش روشن و بی دغدغه آن؛ همانا مقوله سیاسی تا سرحد مکتب و روش سیاسی بودن آن است.
لذا سکولاریسم نه دین است و نه بیدینی؛ و اگر فرض محال بگیریم که در دنیا دین و دینداری وجود نداشته باشد و لااقل مدعیات سیاستگری از نام دین؛ منتفی گردد؛ نخستین مقوله سیاسی و فکری و عقلانی که بی معنی میشود و نابود میگردد؛ همانا سکولاریسم است!
به عبارت دیگر سکولاریسم تا زمانی؛ معنا و مصداق و موجودیت دارد و میتواند داشته باشد که دینداری موجود باشد و تبارزات استبداد سیاسی و حکومتی از نام دین داری احتمال برود. سکولاریسم حتی به معنای «دین ستیزی» نه بلکه به معنای حفظ و احترام دین و دینداری توسط دولت و حکومت و عدم مداخله مقامات حاکمه سیاسی در امور دین و دینداران و موسسات دینی است فقط در بدل عدم مداخله و مزاحمت دین و نهاد های دینی در امر دولت و حکومت مدنی و اجرایی!
لذا اگر پیشگویی استاد «سکولار» که مانند استادان والامقام خودمان مثلاً در «اکادمی علوم» حتی به معنای نام کرسی خویش نمیداند یا غیب خوانی نشنل جیوگرافیک درست باشد؛ که دین جدید جهان؛ بی دینی خواهد بود؛ این به معنای رخت بر بستن سکولاریسم هم از جهان است.
فقط با موجودیت دین است که چیزی چون سکولاریسم معنا و موجودیت دارد و به سخن دیگر؛ دین علت وجودی سکولاریسم است و الا به جناب فیل زاکر من؛ کس به نام سکولاریسم نان نمیدهد!
متن انگلیسی مقاله حضرت فیل:
Phil Zuckerman Professor of Sociology and Secular Studies, Pitzer College in Claremont, CA.
An ongoing spate of recent studies – looking at various countries around the world – all show the same thing: religion is in decline. From Scandinavia to South America, and from Vancouver to Seoul, the world is experiencing an unprecedented wave of secularization. Indeed, as a recent National Geographic report confirms, the world’s newest religion is: No Religion.
Consider the latest facts:
* For the first time in Norwegian history, there are more atheists and agnostics than believers in God.
* For the first time in British history, there are now more atheists and agnostics than believers in God. And church attendance rates in the UK are at an all-time low, with less than 2% of British men and women attending church on any given Sunday.
* A recent survey found that 0% of Icelanders believe that God created the Earth. That’s correct: 0%. And whereas 20 years ago, 90% of Icelanders claimed to be religious, today less than 50% claim to be.
* Nearly 70% of the Dutch are not affiliated with any religion, and approximately 700 Protestant churches and over 1,000 Catholic churches are expected to close within the next few years throughout the Netherlands, due to low attendance.
* According to a recent Eurobarometer Poll, 19% of Spaniards, 24% of Danes, 26% of Slovenians, 27% of Germans and Belgians, 34% of Swedes, and 40% of the French, claim to not believe in “any sort of spirit, God, or life-force.”
* In the United States, somewhere between 23% and 28% of American adults have no religious affiliation, and these so-called “nones” are not only growing in number, but they are becoming increasingly secular in their behaviors and beliefs.
* Among Millennials – Americans in their 20s – over 35% are non-religious, constituting the largest cohort of secular men and women in the nation’s history.
* In Canada, back in 1991, 12% of adults stated “none,” when asked their religion – today that is up to 24%.
* In Australia, 15% of the population said they had no religion in 2001, and it is up to at least 22% today.
* In New Zealand, 30% of the population claimed no religion in 2001, but it had risen to 42% in 2013.
* In South America, 7% of men and women in Mexico, 8% in Brazil, 11% in Argentina, 12% in El Salvador, 16% in Chile, 18% in the Dominican Republic, and 37% in Uruguay are non-religious — the highest such rates of Latin American secularity ever recorded.
* In Japan, about 70% of adults claimed to hold personal religious beliefs sixty years ago, but today, that figure is down to only about 20%; In 1970 there were 96,000 Buddhist temples throughout Japan, but in 2007, there were 75,866 – and around 20,000 of those were un-staffed, with no resident priest. In the 1950s, over 75% of Japanese households had a kamidana (Shinto altar), but by 2006 this was down to 44% nationwide, and only 26% in major cities.
* While 11% of South Koreans were atheists in 2005, that has increased to at least 15% as of late, and the percentage of South Koreans who described themselves as religious has dropped from 58% to 52% over the past decade.
* Over 50% of Chinese adults are secular (although in Communist dictatorships where religion is officially oppressed, valid information on people’s religiosity is always hard to come by).
* In Africa, while religiosity remains high, there are none the less growing pockets of irreligion: over 5% of the those in Ghana claim to have no religion, and 9% of people in Madagascar and Tanzania, and 11% of people in Gabon and Swaziland are now non-religious.
* Approximately 20% of Botswanans now claim to have no religion.
* Over 20% of Jamaicans are now non-religious.
Many other nations contain significant populations of nonreligious people, such as Slovenia, Israel, Finland, Hungary, Russia, Azerbaijan, Kazakhstan, etc. — but a nation-by-nation breakdown is not possible here. Suffice it to say that most countries have experienced notable degrees of secularization over the past century, and for the first time in the world’s history, there are now many societies where being secular is more common than being religious.
Although openly supporting atheism is sometimes punished in some Muslim-majority countries – in fact, in 13 Islamic nations, atheism is a crime warranting the death penalty— there are still numerous signs of growing secularism throughout the Muslim world, although reliable numbers are hard to come by.
Finally, the sheer number of secular men and women on planet earth is unprecedented — according to the Pew Research Center’s latest estimates, there were over 1.1 billion non-religious people in the world in 2010, and that number is expected to increase to over 1.2 billion by the year 2020.
Will this tidal wave of secularization continue to wash over planet earth?
Hard to say for sure.
On the one hand, we know that socialization is the number one engine that drives religiosity: children are raised to become religious by their religious parents. And thus, as more and more people stop being religious, it is quite likely that they won’t raise their children to be religious, and thus the inter-generational spread of religion will weaken in the decades ahead. Additionally, secularization is highly correlated with internet access and usage. And thus, as the web becomes more ubiquitous in more people’s lives, secularism will continue to grow.
On the other hand, religious people have more kids than secular people. And those nations today with the highest birthrates are the most religious, while those nations today with the lowest birthrates tend to be among the most secular – so demographically, in terms of who has more babies, the religious have the breeding advantage. And this is why, according to Pew’s latest predictions, the growth of secularity will most likely level off within a few decades, while Islam will continue to grow, becoming the world’s largest religion by 2050.
But for now, churches are closing across the world, faith is fading, and those men and women who live their lives according to secular values and humanist principles are on the rise.
Follow Phil Zuckerman on Twitter: www.twitter.com/twitter.com/phi
در زمينه اطاعت از حكومت مطلقه خداوند و اطاعت از رهبرى دينى شخص پيامبراكرم(صلى الله عليه وآله) و اولياى الهى و طرد طاغوت و طاغوتيان دلالت مى كنند ، دليل بر حكومت دينى و جدا نبودن دين از سياست است كه برخى از اين آيات عبارتند از:
1 . «إِنِ الْحُكْمُ إِلاَّ لِلَّهِ… ;(انعام ،57) حكم و فرمان تنها از آن خدا است .. .» ; همچنين آيات : «40 و 62 يوسف / 62 انعام » .
2 . «قُلْ أَطِيعُوا اللَّهَ وَالرَّسُولَ فَإِن تَوَلَّوْا فَإِنَّ اللَّهَ لاَ يُحِبُّ الْكَـفِرِينَ ;(آل عمران ، 32) بگو: اطاعت خدا و اطاعت فرستاده ]او[ كنيد و اگر سرپيچى كنند ، خداوند ، كافران را دوست نمى دارد» .
3 . «يَـأَيُّهَا الَّذِينَ ءَامَنُوا أَطِيعُوا اللَّهَ وَأَطِيعُوا الرَّسُولَ وَأُولِى الاَْمْرِ مِنكُمْ فَإِن تَنَـزَعْتُمْ فِى شَىْء فَرُدُّوهُ إِلَى اللَّهِوَالرَّسُولِ… ;(نساء ،59) اى كسانى كه ايمان آورده ايد ! اطاعت كنيد خدا را و اطاعت كنيد پيامبر خدا و صاحبان امر را و هر گاه در چيزى نزاع كرديد آن را به خدا و پيامبر ارجاع دهيد..
سلام بر شما برادر عزیز . همین دین است که ما را میفهماند که چیگونه زندگی کنیم و زندگی ما انسان ها از زندگی حیوانات فرق می گزارد. ایا زندگی را در غرب شما یک شیوه زندگی درست و منظم میدانید ؟ نه احترامی نه بزرگی نه خوردی پسر پدر را هرچی خواست میگوید و در مقابلش انجام می دهد و پدر هم چیزی گفته نمیتواند . مانند این هزاران مثال دگر . دختر در پیش روی پدرش با مرد نامحرم هر چی خواست انجام میدهد . ایا شما قبول دارید که خواهرتان یا دختر تان در مقابل چشمان تان با مرد نامحرم هر چی خواست انجام دهد؟ همین دین است (اسلام ) که ما را شیوه درست زندگی را یاد می دهد و مار از منجلاب همه این بدبختی ها نجات می دهد .
من سکولارزم را بی دینی نمیدانم. سکولارزم میگوید دین جدا و حکومت و سیاست جدا. باید هم همینطور باشد. بخاطر اینکه در حکومت داری و سیاست هزاران مصلحت و کج و پیچِی و دغل بازی وجود دارد که دین باید ازین دغل بازی ها مبرا و خلاص باشد. اصولا” بنفع دین میباشد که خودرا از سیاست و دولت جدا سازد و نگذارد یخن دین بدست مظلومان و قربانی شدگان سیاست بیفتد. عیسی هوشیارانه در وقتش همین کار را کرد. هنگام سوال فرسیان که در معامله با امپراتور روم و مالیه و باجزیه دهی چه باید نمود عیسی هوشیارانه گفت: “مال قیصر را به قیصر و از خدا را بخدا دهید” که این خود بصراحت دین را از دولت جدا مشوره میدهد. اما اسلام که در گرفتن قدرت دولتی و داشتن لگام دولت تأکید دارد. این تأکید جنبه الاهی نه بلکه جنبه فردی دارد که خلفا و شاهان برای فرو نشاندن عطش هوا و هوس شان میخواهند قدرت دولتی را بدست داشته باشند. تاریخ از جنایات یزید و خلفای بغداد که ننگ اسلام میباشند زیاد قصه هارا در سینه حفظ دارد که تمام آنها در بند نفس اماره اسلام و قدرت را شریک ساخته و بهره نفسی برده اند.
یک چیز مسلم است و آن اینکه هرگاه انسان قادر شود عقاید خودرا آزاد بیان کرده بتواند و زمینه مساعد شود تا پدیده هارا بر اساس عقل و خرد سنجش و وزن نماید. جاًی برای دین در کره زمین باقی نخواهد ماند. عقل و خرد به انسان می آموزد که هر پدیده ای باید جنبه عملی داشته باشد یا بعبارت دیگر در عمل تطبیق شده بتواند و آدم برای تطبیق آن دلیل و استدلال داشته باشد. دین جز فریب و اغفال و تعبد و کپ های مفت چیز دیگر با خود ندارد. ادیان ابراهیمی نزدیک به سه هزار سال میشود که ایجاد شده است اما انسان حد اقل دوصدو پنجاه هزار سال میشود که به زندگی آگاهانه خود آغاز کرده است. اگر به دینی ضرورت میبود میتوانست قبل از سه هزار سال هم پیغمبری و کتابی وجود میداشت. و در اوضاع و احوال جاری جهان که علم هزاران شاخ و برگ پیدا کرده است ضرورت به دین هرگز دیده نمیشود. گاندی به دختر خود نوشته بود که اساس دین بر جهل و نادانی گذاشته شده است وحالا که دست آورد های علمی بشر چشمگیر شده است جاًی برای خرافات و خیال بافی باقی نمیماند.