روزه؛ از جا های نامنطبق؛ به مکه؛ باز می گردد
تکمیله بر بحث «قرآن و سوالِ روزه و حجِ غیر عرب زبانان!؟»
برای شروع؛ لطفاً به جدول روز های دارای تفاوت های فاحش؛ در محلات گوناگون زمین کروی سکونتگاه نوع بشر؛ دقت فرمایید:
با اینکه اطلاعات این جدول از دوسال پیش است؛ معهذا چنانکه از گزارش زیر در می یابیم؛ تفاوت ها در روز های مناطق گوناگون؛ امسال شدید تر هم میباشد و تا چندین سال دیگر نیز کاهش نمی یابد:
درخواست یک روحانی برای تغییر ساعات روزه داری در تابستان
با آغاز ماه رمضان در فصل تابستان و با توجه به طولانی بودن زمان روز، برخی روحانیون خواستار کاهش زمان روزه داری شده اند.
اوساما حسن، پژوهشگر اسلامی معتقد است ساعات روزه داری باید کاهش یابد.
دکتر حسن می گوید، قوانین اسلامی بر مبنای اعتدال است و کاهش زمان روزه داری به معنای دست یافتن به یک قاعده منطقی تر و ملموس تر است.
به گفته او ماه رمضان امسال برای مسلمانان بریتانیایی هر روز حدود ۱۲ ساعت خواهد بود.
زمان روزه داری برای مسلمانان در برخی کشورهای حوزه خاورمیانه و یا شمال اروپا از ۲۰ ساعت نیز فراتر خواهد رفت.
در عربستان زمان روزه داری بین ۱۲ تا ۱۳ ساعت است و در بخش های جنوبی بریتانیا ۱۶ ساعت برآورد شده است.
در شمال اروپا از جمله در بخش های شمالی سوئد، غروب خورشید تنها برای چند ساعت است.
کیرونا، شهری در شمال سوئد است که طی ماه جاری؛ خورشید در آنجا اصلا غروب نخواهد کرد و در تمام زمان روز خواهد بود.
این امر برای مسلمانانی که در این مناطق زندگی می کنند مشکلات بسیاری ایجاد کرده است. بر این اساس گروهی از مسلمانان این منطقه؛ زمان روزه داری خود را براساس ساعات در نظر گرفته شده در مکه تنظیم می کنند.
منبع: http://persian.euronews.com/2016/06/06/ramadan-explained/
منبع تصویر جدول: سایت مشرق
*********
آری؛ تنظیم زمان روزه داری بر اساس ساعات مکه در عربستان یعنی همان جا که قرآن به صراحت و با تأکید و تکرار محکم میگوید که حضرت محمد پیامبر اسلام؛ رسالت داشت تا مردم همین مکه را که «اُم القری» خوانده میشد؛ و حوالی آنرا؛ بترساند و هدایت نماید!
پس اینکه امروزه مسلمانانی که از جغرافیای اسلام و قرآن و محمد به دور؛ در فضا های متفاوت و شدیداً متفاوت با افق ها و شب ها و روزهای مکه قرار گرفته اند؛ خیلی مبارک است که جوهره دین و باور خویشتن را به تجربه کشف می نمایند و به لحاظ روحی خویشتن را متعلق به «اُم القری و حولها» و زمان و مکان قرآنی آن دریافته منجمله اوقات شروع و ختم روزه داری را؛ مطابق منطقه مکه در حجاز؛ تنظیم و تطبیق می نمایند.
این یعنی کشف نسبی ی «معنای قرآن» و شرع قرآنی به مثابه کتاب و شریعت «مخاطب محور و بنده محور و عرب محور و نهایتاً مکه محور»!
این یعنی اینکه اسلام سیاسی 1400 ساله؛ اسلام عبادی قرآنی نه بلکه اغلب ضد قرآنی بوده و میباشد. و همین است که احکام و فرمایشات من درآوردی و تحکمی آن؛ هم با خود قرآن و هم با همه مظاهر و پدیده ها و جریانات و قوانین طبیعت که عالیترین و بالاترین آیات آفریدگاری استند؛ در تکر و تصادم قرار می گیرد.
جاهلان کافر و کافران جاهل قرآن محمدی؛ به سختی اسپ خود را تاخته و به خیال خود؛ تمامی جهان پنج قاره ای را عرصه جولان بلاهت های خویش قرار دادند.
چنانکه در نوشتار پیشتر «قرآن و سوالِ روزه و حجِ غیر عرب زبانان!؟» و در ده ها اثر تحقیقی دیگر نشان داده ام؛ این خرده دجالان با اینهمه تاخت و تاز ها پیش از همه و بیش از همه؛ قرآن مقدس را لگدمال پاشنه های کثیف خود ساخته اند.
بار دیگر توجه فرمایید که آنها چه کرده اند و چه می کنند و چه گفته اند و چه می گویند و قرآن چه می گوید و چه حکم می کند؛ البته فقط منحیث مشت نمونه خروار:
*********
إِنَّمَا يَسَّرْنَاهُ بِلِسَانِكَ لَعَلَّهُمْ يَتَذَكَّرُونَ ﴿58 ـ الدخان﴾
{ای پیامبر} ما این قرآن را به لسان تو چنان آسان گردانیدیم که {همزبانانت} تذکار های آنرا به تمامی دریافته بتوانند!
*******
وَلَوْ جَعَلْنَاهُ قُرْآنًا أَعْجَمِيًّا لَّقَالُوا لَوْلَا فُصِّلَتْ آيَاتُهُ ءَ أَعْجَمِيٌّ وَعَرَبِيٌّ قُلْ هُوَ لِلَّذِينَ آمَنُوا هُدًى وَشِفَاء وَالَّذِينَ لَا يُؤْمِنُونَ فِي آذَانِهِمْ وَقْرٌ وَهُوَ عَلَيْهِمْ عَمًى أُوْلَئِكَ يُنَادَوْنَ مِن مَّكَانٍ بَعِيدٍ ﴿44 ـ فصیلت)
و اگر [اين كتاب را] قرآنى غير عربى گردانيده بوديم؛ قطعا مىگفتند: چرا آيههاى آن روشن بيان نشده؛ كتابى غير عربى و [مخاطب آن] عرب زبان؟!… (44 ـ فصیلت)
و بالاخره:
و اگر آن {قرآن} را بر برخى {ازغيرعرب زبانان} نازل مىكرديم (198) و به عرب ها خوانده میشد؛ به آن ايمان نمىآوردند(199 ـ الشعرا)
*******
گفتیم که احکام و فرمایشات من درآوردی و تحکمی ی اسلام سیاسی و جعلی ابوسفیانی و اموی؛ هم با خود قرآن و هم با همه مظاهر و پدیده ها و جریانات و قوانین طبیعت که عالیترین و بالاترین آیات آفریدگاری استند؛ در تکر و تصادم قرار داشته است و با افزایش تجربه و درک و شناخت انسان از عالم؛ بیش از پیش در تکر و تصادم قرار می گیرد.
آری؛ موضوع طلوع و غروب خورشید در زمان های مختلف؛ در مناطق مختلفِ دنیای “خاکی” ی ما؛ بزرگترین آیات آفریدگاری است؛ تمامی شرایع و تحکماتی که با این آیات آفریدگاری تضاد و تصادم بیابد؛ باطل اندر باطل است ولو که دعوی فرستاده شده گی از سوی آسمان و ملکوت و خدا و امثالهم را داشته باشد.
اساساَ این قوانین و جبر ها و نوامیس عینی طبیعت و عالم واقعی است که درستی و نادرستی دعوی های مذهبی و عرفانی و فلسفی و علمی و هنری… را تعیین میکند و نه بر عکس.
به تعبیر دکتور علی شریعتی «مذهب علیه مذهب» ساخته و پرداخته ی دار و دسته های اموی و عباسی و عثمانی و صفوی و دیگر جبارانِ ادامهِ آنها و بدتر و جاعل تر و جاهلتر از آنها سلفیان و اخوانیان و وهابیان متحجر و مزدور است که از دین اسلام و حتی از مناسک عبادی آن مضحکه ها و مسخره ها و فاجعه ها درست نموده است. درین گستره به اصطلاح علما و روحانیون مقلد و مریض و معتاد یا بقیه مومنان متعصب همانند امروزی آنها غالباَ علت نه بلکه معلول اند.
یکی از تعبیر ها و تمثیل های بسیار زیبا و رسای دانشمندان در مقایسه انسان با متباقی جهان هستی این است که جهان؛ عالم کبیر و انسان؛ عالم صغیر می باشد.
یعنی در وجود فیزیکی و بیولوژیکی و روانی ی انسان؛ قریب تمامی قوانین و جبر ها و نوامیس عینی طبیعت و عالم واقعی وجود دارد و بنابر اینکه هستی انسان؛ ذروهِ تکامل جهان عینی می باشد؛ ظرافت ها و لطافت ها و روند ها و مقتضیات عالی تری نیز؛ در انسان افزوده است. بنابر این هر آنچه که با طبیعت در تکر و تضاد و تضادم است؛ لزوماً با هستی و سلامت و مناعت و شرافت انسان نیز در تکر و تضاد و تصادم قرار می گیرد.
مقتضیات بدن و روان انسان در حال حاضر؛ ده ها هزار مرتبه بیشتر نسبت به 2000 یا 1500 سال پیش شناخته شده که انبوه های عظیم علوم طبی و بیولوژیکی و ژنتیکی و سایکولوژیکی و سوسیولوژیکی … مبین این مطلب میباشد. روزه و نماز و حج و عشر و زکات وغیره تکالیف سیاسی ساخته شده اسلام؛ چندین مرتبه بیشتر از قوانین و جبر ها و الزامات «عالم کبیر» با «عالم صغیر» یعنی با انسان و انسانیت در تضاد و تکر می باشد. چنانکه حتی میلیون ها بیمار شرعاً معذور و افراد نارس و نابالغ و غیر مکلف علی الرغم صراحت های شرعی و توصیه های موکد طبی؛ در بسیاری کشور های اسلامی؛ آزادی و امکان ندارند که آزادانه خورد و نوش کنند.
با تأسف که پرداختن به تقصیل این موارد؛ «مثنوی هفتاد من کاغذ» می طلبد.
ولی سوال مهم این است که این استبداد سیاسی حاکم بر عبادات انفرادی مردمان ملیونی مومن و معتادِ ایمان و اعتیاد به ارث گرفته؛ به نفع اسلام حقیقی و به نفع احترام و تقدس قرآن مسلمانان و پیشوای دینی آنان حضرت محمد است و یا به ضرر حیثیتی و معنوی آنها.
آیا اینکه مثلاً روزه؛ مانند مناسک سایر ادیان و مذاهب عالم؛ تکلیف مخاطبان واقعی قرآن یعنی اهالی «ام القری و حولها» ـ مکه و اطراف عرب زبان آن ـ باشد و در قطب ها و هر کجای دیگر کره زمین چون یک عنعنه مقدس همان جغرافیای قرآنی در حدود و ثغور آزادانه و اختیاری مشروع آن؛ گرامیداشت و رعایت گردد؛ بهتر و حسین تر و خردمندانه تر است و یا اینکه وجوب و فرضیت آن بر تمامی عالمیان دوپا و بر انس و جن و بر کبیر و صغیر و بر زن حامله و پیر شیخ فانی… در همه جا و در همه حال بدون ذره ای نرمش و انعطاف؛ تحمیل شکنجه گرانه گردد؟؟؟
هر جوابی که می دهید و هرگل یا خاکی که به سر می کنید؛ مختارید!!!!
ولی در هرحال جریان بر گشتن روزه؛ به جغرافیای قرانی آن ـ مکه عربستان ـ غالباً برگشت ناپذیر و مقاومت ناپذیر خواهد بود چرا همروند با آگاهی های انسانی از قوانین و نوامیس «عالم کبیر» و «عالم صغیر» هر دو است.
بادا که دین مقدس اسلام از دیوانگی های دیوانه گان زنجیری زر و زور و سیاست و مافیا؛ پالوده و پاکیزه گردد!
اگر سود و زیان روزه را باهم مقایسه نمائیم. بخوبی در میابیم که ضرر روزه نسبت به سود آن زیاد میباشد. حتی به نسبت یک و ده. یعنی اگر روزه یک فایده داشته باشد و درمقابل آن ده ضرر را را وارد مینماید./
خدا یار و مدد گار شما باشد، محترم عالم افتخار!
شما مسلمان واقعی و با مسئولیت هستید که میخواهید اسلام طبق قرآن پاک در عمل تطبیق شود. مسلم است که قرآن پاک در عربستان پیدا و برای رهنمائی مردمان آنوقت هدایات و توضیحات ارایه داشته است. قرآن قاعدتا” امکان ندارد مسایل را با جزئیات بیان و توضیح دارد. قرآن فقط خطوط عمده و رئوس مسایل را بیان داشته است و آن هم به مردمان باشنده جزیرة العرب. بنأ” مردم نقاط دیگر جهان خطوط عمده و رئوس مسایل قرآن را نظر به شرایط و امکانات محیط شان باید بتوانند عملی سازند. این سبب خواهد شد که قرآن به تمام کره زمین و بتمام مردم جهان کتاب رهنما و مقید و قابل قبول باشد. مثلا” روزه گرفتن نه باید بکسی زحمت روا بدارد و باید همینطور باشد. در اینصورت وقت روزه گرفتن و افطار کردن را باید پیشوایان مذهبی هر منطقه در تفاهم با رهبری دولتی همان منطقه تعین نمایند.
اینکه آقای افتخار، زیاد در بیخ مسایل ژپش نمی رود؛ قابل درک است ولی باید توجه داشته و بیاموریم که روزه اصلاً چیز دیگری بوده و به مکه و آیین او تعلق نداشته است. توجه به یک شاهد از هزاران می کنیم. مخقق راووش صاحب در آثارش از اینها بسیار نقل میکند:
حمدالله مستوفی می نویسد : » آیین روزه داشتن در عهد او( طهمورث) پدید شد، جهت آنکه قحطی عظیم اتفاق افتاده بود. دهسال متواتر بماند، هرچه زرع کردند بر نرست و تخم نیز تلف شد. مردم دست از زرع باز داشتند. رزق بنی آدم را وفا نمی کرد و ضعفا از گرسنگی هلاک می شدند. شخصی {ابواداسف} نام ، پیشوای جمع درویشان بود. ایشان بروزه کسب فرمود کردن و از خوردن منع کرد و بشب از آن کسب سد رمقی می ساختند. آن قوم را در توریة نام مسطور است. ایشان را کلدانیان خوانند. طهمورث بمتابعت ایشان حکم کرد که هر که را دستگاه پیش باشد، غذا خوردن به روزی ، یک نوبت قناعت کند و یک نوبت بدرویشان دهد تا همه را کافی باشد و این آئینی شد. هر که خواستی که بحق تعالی تقرب نماید، روزه داشتی و غذای یک نوبت بدرویش دادی. شیخ سعدی شیرازی مناسب این معنی گفته است:
مسلم کسی را بُوَد رَزه داشـــت
کًه درمانده را دهد نان چاشـــــت
و گرنهً چًه حاجت کًه زحمت بری
زخود باز گیری و هٌم خُود خُوری
با تشکر از این قلمدار مخترم خوب است مقاله حقیقت روزه .. از وخشور بدخش هم خوانده و قدر شود. با احترام