شعر

گپی اندر باب شاعر

soleiman Rauwasch
سلیمان راوش

واقعیت اینست که هر پیشه یی باید تخصصی باشد ولی شاعر را نمی توان ویژه و متخصص یک نوع شعر ساخت یا به عبارت ساده ترنمی توان برای شعری شاعر قالب های از پیش تعیین شده سرایشی چوکات بست. در پسینه ماهها از ظهور انجمن ها و تشکل های چون, شاعران غزل سرا، نیمایی سرا، شاملویی ، هایکویی ، رباعی ، دوبیتی ، کوتاهه سرا و بسیار دیگرخبر میرسد.
اما عزیزان؛ شعر بیان موزون احساس و عاطفه هاست. احساس و عاطفه قالب بیان نمی پذیرد. شاعر وقتی می خواهد احساسی یا عاطفه ای را بیان نماید سبک و سیاق و وزن قافیه و ردیف شعر را برای سرایش خود دیوار نمی زند که تنها در همان چهار دیوار احساس خویش را بسرائید.
چی در گذشته و چی در حال شاعری که منسوب به گویش یک نوع شعر بوده باشد کمتر وجود داشته و تاریخ ادبیات چنین دسته بندی را بیاد ندارد.اگر سعدی است یا حافظ ، مولانا است یا شاملو و فروغ و سپهری یا حیدری وجودی ، واصف باختری و رازق رویین و بهار سعید و حمیرا نگهت است در قالب ها و اوزان مختلف شعر دارند و تا حال نه حافظ و سعدی و نه شاعران معاصر را تاریخ ادبیات ننوشته که شاعر غزل سرا یا نیمایی سرا و کوتاهه سرا. این تشخیص پس از سرودن شعر شاعر از سوی منتقد شعر و خواننده صورت می پذیرد یا ناشر اشعار. بنا براین و کوتاه اینکه، اشعار سپید، کوتاهه، غزل، قصیده ، مثنوی، رباعی و دوبیتی میتوان نامید اما شاعر را در انحصار سبک خاص شعرنامزد کردن، زندانی ساختن شاعر است. آنهایی که واقعاً شاعر باشند و به معنای وسیع کلمه شعربگویند این قید و حصار را نخواهند پذیرفت. بگذارید شاعران مانند چکاوک های گلزار ها بر شاخۀ ها ی هر گلی بنشینند, عطری هر باغ گلی ببویند تا نغمه های شان با گوش جان شنیده شود.

نوشته های مشابه

یک دیدگاه

  1. برعکس، شاعران به نام های غزلسرا، قصیده سرا، مثنوی سرا و… یاد می شوند، آنهم به سبب زندانی بودن شان در این سبک ها نه، بلکه به دلیل زیاد بودن و زیاد سرودن شان در این سبک ها، معروف گشته اند…

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

همچنین ببینید
بستن
دکمه بازگشت به بالا