فرهنگ و هنر

تیپ فرهنگی افغانستان چیست؟

corruption

 

آنچه به منظور شناخت یک جامعه ضرور است، مطالعه نحو زندگی روزمره، رسوم و عنعنات، اعتقادات، جهان بینی و ارزشهای آن جامعه می باشد.

در واقع، ارزشهای فردی یا گروهی به مثابه ملاک و یا معیار تشخیص درست از نادرست و سره از ناسره ای یکسری مسائل می باشند. به عباره دیگر، ارزشها اند که میرسانند که برای یک فرد و یا گروهی از افراد در زندگی چه چیز های درست اند و چه چیزهای نادرست می باشند – اینکه ملاک درستی چه هست – حفظ حدود خدای عرش در گفتار، پندار و کردار، به درستی مهر صحه میگذارد. 

ارزشهای فردی عبارت از بایدها و نباید ها در زندگی فردی می باشد و همین ارزشها در واقع بیانگر شخصیت فرد می باشند. آنچه در این مقال قابل تأمل هست – ارزیابی و مقایسه ارزش ها در سطح بالاتر یعنی کشور ها می باشد. کشور ها دارای فرهنگهای متفاوت می باشند. در فرهنگها شباهتهای وجود دارد لیکن فرهنگها به صورت تام با یک دیگر همسان نیستند. پس روی این اصل گفته میتوانیم که ارزشها، اعتقادات و طرز تفکر مردم ژاپن در مقایسه با ارزشها، اعتقادات و طرز تفکر ملت امریکا، ملت چین، ملت هندوستان و یا هر کشور دیگر فرق و تفاوت دارد. روی هم رفته، ارزشهای سازمانی نظر به موقعیت جغرافیایی کشوری از هم متمایز می باشند.

در متن هذا، بحث روی ارزشهای پنج کشور مشخص یعنی ژاپن، چین، امریکا، هندوستان و افغانستان به ترتیب، پرداخته خواهد شد.

ژاپن / جاپان

جدیت در کار: 

مردم ژاپن نسبت به کار و فعالیت رویکرد جدی دارند یعنی اینکه آنها به صورت جدی کار می نمایند که حاصل آن خدمات و محصولات با کیفیت برای مشتریان محلی و بین المللی آنها می باشد. ژاپنیها همسان هندی ها به کار مانند عبادت، جایگاهی بلندی قایل اند.

فلسفه کاری مردم ژاپن روی (اصل کیزن) یعنی بهبود یا پیشرفت کاری تدریجی و متداوم استوار است. 

بینش بزرگ منشانه 

مردم ژاپن نسبت به زندگی بینش بزرگی دارند و فطرتاً حس میهن دوستی اینها خیلی سرشار می باشد. مردم ژاپن به کشور خود عشق می ورزند و برای آبادانی آن متعهد هستند.

زمانیکه یک ژاپنی در یک شرکت و یا سازمان و یا هر جایی دیگر استخدام میشود و در آنجا کار می نماید، خیلی صادقانه و با انگیزه فعالیت میکند با درک اینکه ملت و کشورش از تحرک و عرق ریزی او به نحوی متأثر خواهند شد. ژاپنی ها در کل برای رشد اقتصادی کشور خود کوشا هستند و منافع ملی را بر نافع فردی ارجیجیت و برتری میدهند.

معنویت گرائی ( Spirituality)

یکی از خصوصیات دیگر ژاپنی ها گرایش آنها نسبت به معنویات است. مردم ژاپن بیشتر تفکر و تعمق می نمایند و در جلسات “آموزش معنویات” اشتراک می نمایند. به اصل الهام و حواس شش گانه اعتقاد دارند. زندگی صلح آمیز دارند آنچه در امر فراوش و باروری ذهنی و فکری نقش تعین کننده دارد.

–   جدا بودن زندگی حرفوی یا مسلکی از زندگی خصوصی

مردم ژاپن به این عقیده اند که نباید کار های دفتر و یا غیره کار های خارجی در خانه انجام پذیرد. مردم ژاپن یک رسم دارند – آنها بدون پای پوش یا بوت داخل خانه میشوند و این کار آنها به معنی حفظ نظافت نیست، بلکه آنها می پندارند که با این کار، فشار و یا خاطرات خارجی به داخل منزل منتقل نمی شود و باعث سکتگی در زندگی شخصی شان نمی گردد.

اخلاق بازارگانی

مردم ژاپن به اخلاق تجاری یا بازارگانی اعتقاد دارند. آنها عین تهیه خدمات و یا محصلات به مشتریان خود هیچ گاه به فریب و نیرنگ متوصل نمی شوند و آنها مسؤلیت اجتماعی را ایفا می نمایند. در کارهای تجارتی، منصفانه برخود می نمایند. سود به دست می آورند ولی سودجویی آنها به ارزش کیفیت در خدمات و محصولات آنها نیست. به عباره ساده تر. کیفیت در خدمات و محصولات ژاپنی یک اصل مطلق بدون انگیزه سود جویی می باشد. 

کار گروهی

مردم ژاپن به عنوان یک اصل پذیرفته شده، کار و تلاش گروهی را ترجیح میدهند. آنها بدین باوراند که کار و تلاش گروهی میتواند هم آهنگی و هم نیرویی زایی مثبت به وجود می آورد. نتیجه کار گرویی نسبت به کار فردی بهترست.

ژاپنی ها بر تصمیم گیری مشترک بیشتر اهمیت قایل اند و تأکید آنها بیشتر اینست که پرسونل و کارمندان باید در امر تصمیم گیری سهم داشته باشند چون نظریات آنها ممد و کمک کننده متیواند می باشد. به باور ژاپنی ها، نتیجه تصمیم گیری مشترک، اتخاذ تصمیم بهتر و مؤثر هست.

کلی نگری:

ژاپنی ها بالای ظرفیت سازی به کارمندان خود توجه بیشتر دارند و هر قدر هزینه ایکه در این امر ضرورت باشد دریغ نمی نمایند. آن بخاطریست که ژاپنی می پندارند که کارمندان و کارگران یک مدت مدیدی با سازمان و یا نهاد مربوطه کار می نمایند و باید از ظرفیت کاری بالای برخورد باشند.

اداره خودی:

فرهنگ ژاپنی به دسپلن پذیری و کنترول خودی اهمیت زیادی قایل است. افراد باید نفس، قهر، نفرت، حرص خود را کنترول نمایند و بیتشر باید رویکرد فداکاری و خدمت گذاری داشته باشند. افراد باید برای زندگی مسلکی خود فداکاری نمایند تا اینکه چشم طمع از آن داشته باشند.

نظام ارزشی مردم ژاپن

ژاپنی ها مردمان با جرئت و با سخاوت اند. طبق نظام ارزشی آنها، فرد باید نظر خود به صورت مستقیم و آزادانه بیان نماید.

عدم مزاحمت:

زمانیکه یک فرد صحبت میکند و یا در حال تفکر می باشد، نباید به او مزاحمت صورت گیرد. ژاپنی ها در ریل، از تلفن خود استفاده نمی نمایند چون باعث آزار و اذیت مسافرین دیگر میشود مگر اینکه به آنها اجازه استفاده داده شود.

رابطه غیر رسمی:

مردم ژاپن به رابطه غیر رسمی باور دارند. به طور مثال، در یک سازمان، کارمندان/کارگران میتوانند به صورت متسقیم با مقامات بلند پایه تماس برقرار نماید. 

رابطه طویل المدت:

ژاپنی ها نسبت به مسائل نگرش بلند مدت دارند. مردم ژاپنی نه تنها برای ملت خود بلکه برای ملتهای تمام جهان خدمات و محصولات با کیفیت عرضه می نمایند. آنها اینرا درک نموده اند که این کار باعث میشود که مشتریان داخلی و خارجی به آنها وفا دار بمانند.

امریکا:

مادی گرائی: 

ارزش های امریکا در مقایسه به ارزشهای ژاپن بسیار فرق دارد. امریکایی مادی گرا هستند.

گفته میشود گرایش امریکایی ها به تازه گی به معنویات بالا گرفته است چون آنها تهی بودن زندگی مادی را درک نموده اند.

مردم امریکا در کل توجه بیشتر به دست آوردن پول فراوان دارند تا از زندگی مجلل لذت ببرند. امریکایی همیش دنبال دست آورد هستند و و نیل به این هدف، اهداف چالش انگیز را دنبال می نمایند – حس جاه طلبی در آنها زیاد است و دیگر اینکه انها بیشتر مردمان زحمت کش می باشند.

رابطه قراردادی:

فرهنگ امریکای در زندگی کاری روی تأمین و انکاشف رابطه ای گرفت و داد تأکید دارد. آنها بدین باورند که رابطه باید برای هر دو جناح سودمند باشد – امریکائی ها به رابطه رسمی در زندگی حرفوی و مسلکی باور دارند.

خلوت گزینی

امریکایی ها ترجیح میدهند تنها باشند و به میل خویش به کار های خود رسیدگی نمایند. در آمریکا یک مثل است. دروازه دفتر و خانه امریکایی به رویت باز است ولی حق نداری داخل ذهنش شوی.

آزادی فردی (عدم مداخله)

امریکایی به کانون خانواده پای بندی ندارند به خصوص در عصر جوانی، جوانان به خودی خود تصمیم اتخاذ می نمایند نه والدین آنها. در دیگر فرهنگها، برخود و مباحثه و رد پیشنهادات والدین یک عمل غیر مؤدبانه محسوب میشود ولی در امریکا، این قاعده وجود ندارد.

اصل برابری و همکاری

امریکایی ها به اصل برابری و فرهنگ همکاری باور دارند. آنها به کار گروهی ارزش قایل هستند چون رسیدن به هدف را آسان می سازد و در عین زمان عملکرد مثبت فردی را نیز مکافات می نمایند.

اتخاذ تصامیم (از بالا به پائین)

در بخش تصمیم گیری، بالاسر ها یا مقامات تصامیم مهم را اتخاذ و بعد آن به پائین سرها ابلاغ میشود تا مطابق آن اجراعات صورت گیرد.

عدم تأضمین وظیفوی:

امریکایی ها بدین باورند که اگر عملکرد یا کارایی فرد رضایت بخش باشد، باید تلافی شود. اگر فرد مورد نیاز نباشد ویا کارایی قابل قبول ندارد، او باید کنار زده شود. برخلاف ژاپنی ها که آنها بالای کارمندان و کارگران ثرمایه گذاری می نمایند.

وفاداری مسلکی:

امریکایی بیشتر به مسلک وفادارند ولی نه به سازمان. اگر به آنها فرصت بهتر پیدا شود، آنها سازمان را رها نموده و فرصت کاری بهتر را از آن خود می نمایند.

چین:

نیت معتبراست

داستانیکه ذیلاً نقل میشود میتواند فرهنگ چینی را بهتر واضح سازد:

زمانی یک چینی به دیدار دوستی به سفر طولانی توشه بر می بندد و به دوست خود یک پرنده ای را به عنوان تحفه با خود می برد. در مسیر راه، پرنده پرواز میکند، مرد چینی تلاش می نماید تا آنرا به دست آرد مگر نمیتواند جز پری از آن پرنده را به دست آورد و با آن به سفر خود ادامه می دهد و آن پر را به دوست خود عرضه نموده و سرگذشت را به او حکایت می نماید. دوستش از داستان و اخلاص دوستش در حیرت می افتید.

در چین یک مثل است و آن اینکه تحفه چیزی نیست، بلکه نیت و حسن نظر افراد نسبت هم دیگر مهم است.

وقت شناسی

همسان اکثر کشورهای غربی، چینی ها در آسیا بیشتر روی وقت شناسی تأکید دارند چون وقت نزد انها به عنوان ثرمایه باالقوه مطرح است انچه در افغانستان سخاوتمندانه هدر میرود.

محبت و نیکوکار

چینی ها دو کلمه “جین” و “یی” را بیشتر به کار میبرند که کلمه اول به معنی محبت است و کلمه دومی به معنی نیکوکاری می باشد. این دو خصیصه را در وجود یک دیگر می جویند.

مردم چینی زندگی پر از محبت، همدلی و صلح را می جویند.

چینی ها همچنان به اصل “وُ وی” اعتقاد دارند که معنی آن اختیار بدون اکرا” می باشد.

دوستی ( گوناکسی)

مردم چین به دوست خیلی ارزش بالای قائل اند. برخلاف غربی ها، مردم چین ترجیح میدهند که با کسانیکه آشنایی دارند و یا اعتماد دارند، معامله کاری نمایند.

هند (هندوستان)

همکاری

در هند، همکاری به هم دیگر نسبت به رقابت ترجیح داده میشود. هندی می پندارند که نتیجه همکاری بهتر از رقابت هست.

هندی ها از لحاظ عاطفی متمایل به خانواده می باشند:

نظام ارزشی هند بیشتر به خانواده متمایل است. جوانان حین تصمیم گیری از بزرگان خانواده مشورت می گیرند.

دیگر اینکه هندی تأکید بیشتر به احترام به بزرگان را به خصوص والدین و اساتید خویش دارند.

– اداره خویشتن

هندی بدین باورند که اداره خویشتن ( اداره خودی – Self-management) اساس مفاهم اداره Management در سایر عرصه ها می باشد. قبل از اینکه دیگران را به صورت مؤثر اداره نمود، باید فرد چگونگی اداره خویشتن را بداند و آنگاه است که دیگران را هم میتواند اداره نماید.

عدم سازش کام جویانه

هندی ها به خاطر رسیدن به سعادت تن به سازش نمی دهند و راه معقول و مشروع رسیدن به سعادت را می نمایند.

مهمان نوازی 

هندی خیلی مهمان نواز هستند – آنها با مهمان آنطور برخود می نمایند که با خدایاگان خود می نمایند.

–       عبادت صبحگاهی

مردم هند صبحگاهان که از خوب بلند میشوند، اولین کار شان یاد و سجده به درگاه خدایان شان است.

تفکر به شیوه یوگا؟

هندی ها اکثراً به تفکر به شیوه یوگا می پردازند. 

افغانستان
افغانستان مانند سایر کشور های دیگر داری فرهنگ، مذهب و جهان بینی و تاریخ به خصوص خود می باشد.

بنابر قرائت های تاریخی، این کشور بیش از ۲۰۰۰۰ سال قدامت تاریخی دارد و مسکن مردمان آریایی بوده است.

پرداختن به مسائل تاریخی از حوصله این مختصر به دور است و آنچه موضوع مورد بحث است، ارزش های مربوط به این سرزمین می باشد که پیوند ناگسستنی با فرهنگ و جهان بینی مذهبی مردمان این کشور دارد.

هر کشور داری تیپ فرهنگی به خصوص خود میباشد بناءاً میتوان گفت که افغانستان هم به عنوان یک کشور تیپ فرهنگی خاص خود را دارد. 

افغانستان مانند هر کشور دیگر دارای ارزشهای تاریخی، هنری، فرهنگی و مذهبی میباشد. مردم این سرزمین بعد از ظهور دین اسلام و بعد از پذیرش آن دین الهی و مسلسل تا به حال بدان دین برحق معتقد مانده اند. پس تیپ فرهنگی مردم افغانستان مذهبی و اسلامی است برخلاف ف هند، که از لحاظ سبک فرهنگی، هنری است و هندی ها آنرا به خوبی تشخیص داده و به خوبی نمایی می نمایند که در نتیجه در دنیای هنر، شهره می باشند.

چنانکه گفتیم تیپ فرهنگی افغانستان مذهبی و اسلامی است و چه سبک بهتر از این تیپ، اما به اثر عوامل مرئی و نامرئی، نه تنها فرصت انکشاف و بهره بردای مثبت از آن میسر نگردید، بلکه ضربات کوبنده بدان حواله شد.

با وصف سنگ اندازی ها متواتر و برنامه ریزی شده توسط عوامل داخلی و خارجی، درخت تنومند مذهب و دین در سزمین ما هنوز زنده است ولی به آبیاری بهتر ومؤثر اشد نیاز دارد تا بارور شود و نقش سازنده و تعین کننده آن در زندگی دنیای ما متجلی گردد ولی برعکس، غفلت علما از یک سو و اغراض حکمای از سوی هم، جو نامساعد را در کشور شکل داده است که مهار کردن آن زمان و ظرفیت و تعهد و استقامت دراز مدت می طلبد.

علمای دینی به صورت سیستماتیک و علمی و اساسی کار ننموده بلکه به عنوان حامل روشنگری های بزرگواران گذشته در جامعه ما نقش ایفاء نموده اند . حکمای این سرزمین اکثراً علما را به استخدام خود وا داشتند تا توجیه کننده اوضاع آشفته و نابسامان ناشی از حکمرانی آنها باشند و در همسویی با نظام، مردم را به تبعیت از ظالم ترین حاکم روز به عنوان سایه خدا وا داشته اند که چنین کار از لحاظ اصل ماهیت، نه تنها عالمانه و اسلامی نیست، بلکه ضد ارزش های انسانی و اسلامی است.

کتاب مقدس: ان الله لا یغیر ما بقوم…

در نتیجه این ندانم کاری ها، غرض ورزی ها و سنگ اندازی ها، سرزمین ما وارث یک نسل مسلمان سنتی و غیر شعوری که سخت در معرض لغزش، فریب، نیرنگ، خوش باوری، دستورپذیری که دنیا مشکلات را به وجود آورده است، می باشد . اگر چنین نبود. ارزش های فرهنگی و مذهبی این کشور با سایر کشور ها غیر قابل مقایسه می بود.

حالا ما در معرض ذوب شدن در فرهنگ های دیگران هستیم . از لحاظ فرهنگ و تاریخ مربوط به افغانستان ولی فاقد اندیشه، جهان بینی و از لحاظ فکری و اقتصادی و سیاسی و… سخت سلطه پذیر می باشیم.

بلی! همین قسم روشنکفر ما زبان مادری و ملی ندارد، فارسی هم که حرف میزند، فرانسوی و انگلیسی دوبله شده به فارسی است، در عین حال، نه فرانسه ای میداند و نه انگلیسی، مگر خواص، آنهم هم غالباً به قدر حاجت یک دلال، یک توریست و یا مقلد.

او (روشنکفر) استعداد فهمیدن هیچ معانی را در فرهنگ و مذهب و اخلاق و اندیشه و زیبایی شناسی و هنر و احساس و فکر و ارزش و تاریخ و جامعه و انسان ما ندارد. اساساً نوعی”فهمیدن” خاص را در مغز او فرو کرده اند که رها شدن از آن آسان نیست و تا این “فهمیدن عوضی ” را همچون خونی سرطانی، از رگ جانش و دل و وجدانش بیرون نکشد و خون سالم حیات بخش به خود تزریق نکند، هیچ چیز عوض نخواهد شد.

عالم ما چنانکه باید با علوم دینی وهمچنان علوم طبعی آشنایی داشته باشند که ندرند. این از یک سو و از سوی هم، دانشمند ما که با علوم طبعی آشنایی نسبی دارد، معرفت دینی اش ناقص و نارسا می باشد که در نتیجه نهضت روشن فکری در این مرز بوم شکل نگرفته است.

اگر گاهی به صورت مقطعی، کسی بعد از آگاهی، احساس مسؤلیت نموده است و دست به عمل شده است توسط عناصر داخلی و خارجی در تنگنا قرار داده شده است و نهایتاً حذف شده است که افغانستان نمونه های فراوان دارد که میتوان در این مقال از احمد شاه مسعود نام برد.

مسعود بزرگ چرا به عنوان قهرمان ملت افغانستان مطرح هست؟

آیا جز نظام ارزشی کدام چیز دیگر از مسعود شهید قهرمان ساخت؟

نخیر!

سیستم ارزشی و عمل کردن به خاطر دست یافتن به ارزش های والای ملی و ایدئولوژیک او را به عنوان یک شخصیت چند بعدی و نهایتاً به عنوان سردار و رهبر آزادی خواهان این کشور مطرح ساخت.

مسعود یک انسان بود ولی نظام ارزشی حساب شده و منظم داشت و ارزش های خود را طبقه بندی و اولویت بندی نموده بود. او خوب درک نموده بود که به عنوان مسلمان در یک سرزمین اسلامی زندگی میکرد و ضرورت زندگی را در کشور خود بر مقتضی ارزش های مذهبی، فرهنگی و تاریخی به درستی درک نموده بود و به خاطر رسیدن بدانها، با دل و جان بسیج شده بود.

خدا پرستی، آذادی خواهی، مهین دوستی و بشر دوستی از جمله والاترین ارزش های در مکتب مسعود کبیر بوده هست.

هدف از تذکر مسعود بزرگ در این مختصر، استلال مستند هست.حالا ضرورت احساس میشود که ما ارزش های ملی خود را سر از نوع تعریف نمایم و به خاطر رسیدن به اهداف مشترک با تعهد مشترک، از ارزش های ملی پاسداری نمائیم و بعد هر تبعه این کشور به اساس مذهب، تاریخ و فرهنگ این کشور، ارزشهای والای فردی خواهد داشت نهایتاً به شگوفای و غنامندی ارزشی خواهند افزود.

سخن در باب ازش کم نیست ولی انچه مهم هست، عمل بر مبنی ارزشهاست، پس به نکات ذکره شده بسنده میکنیم و از خداوند عرش برای فهمیدن و بعد خوب عمل کردن، توفیق استدعا میکنم.

 

______

 

منابع و مأخذ:

–       آیات قرآن در اندیشه شریعتی

–       تاریخ غبار

–       وبلاگها و سایت های انترنتی

 

 

 

نوشته های مشابه

یک دیدگاه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

همچنین ببینید
بستن
دکمه بازگشت به بالا