فرهنگ و هنر

نقش ادبیات در زنده گی انسان

 

این مقاله به تقاضای بخش فرهنگی انجمن همبستگی شهروندان افغانستان مقیم فدراسیون روسیه تهیه گردیده ،درمحفل فرهنگی که به تاریخ ۱۸ جنوری سال ۲۰۱۷ ترسایی به ابتکار آن انجمن سازمان یافته بود ، خوانده شد۰

ادبیات عبارت است از مجتمع آثار منظوم،منثور و نمایشی این یاآن تیره یک دوره یا بشریت در باهمی با فضای فرهنگی وتاریخی که زمینه ایجاد این مجموعه را فراهم ساخته است۰

ادبیات تبارهای افغانستان ،ادبیات باستان پارسی ،تاریخ ادبیات،تاریخ باستان،ادبیات پارسی ،ادبیات هند باستان،ادبیات قدیم یونان وروم بنیاد ویژه یی را در رشد ادبیات جهانی تشکیل میدهند۰ بصورت عموم آثار نوشتاری در زبان پارسی ،ادبیات قدیم پارسی،مجموعه آثار هنری چون شعر،نثر ونمایش نامه وتیوری ادبیات ،ادبیات پارسی را احتوا می کند۰

ادبیات یکی از انواع هنر است که درآن وسیله ایجاد هنر را بیان وزبان تشکیل میدهد: مانند ، ادبیات هنری، ادبیات آموزشی،ادبیات مستند۰در ادبیات به مقایسه با موثیقی ایجاد صحنه یا نمایش آثار از اهمیت بس فراوانی برخودار است۰به گونه دیگر ادبیات مجتمع آثار مطبوع است که به عرصه های مسایل گوناگون علوم به این یا آن رشته ویژه اختصاص یافته باشد۰مانند ادبیات تخنیکی ، مجموعه ادبیات اختصاصی،ادبیات درباره تاریخ،ادبیات گسترده در باره محیط زیست۰امروز در عصری که رشته های گوناگون علوم  با هم در ارتباط و مکمل یک دگر اند، کارشناس علمی نمی تواند از آثار علمی مطبوع در عرصه های گوناگون برکنار باشد۰ادبیات مجموعه متن هایی است که آثار ماندگار وبرجسته پیشینینان این یا آن تبار یا ملت را تشکیل میدهد۰ ادب وادبیات آن گونه سخنانی است که از میزان سخنان عامیانه برتر بوده ومردم آن سخنان را در میان خود حفظ ونقل کرده اند،از خواندن وشنیدن آنها دگرگون گشته،احساس غم و شادی کرده،لذت برده اند۰ بصورت معمول متن های ادبی به دوبخش اصلی شعر و نثر تقسیم می شوند۰این گروه بندی در سخن شناسی ، زبان پارسی وادبیات جهانی سنت دیرینه دارد۰ سخنوران و دانشمندان رشته ادبیات از دیرباز کوشیده اند خط فاصل میان این دو گروه از نگاه تعریف وتمایز ارایه دارند۰ادب عبارت است از رفتار پسندیده با هنجارهای جامعه – خصلت خوش، روش مناسب هرکار،حسن معاشرت،تادیب و تنبه،فرهنگ ،دانش، هنر، فضل ومعرفت۰ادبیات دانشی است که با تسلط بر آن شخص می تواند سخن درست ونادرست، خوب و بد را تشخیص دهد۰ پیشینیان آنرا شامل علوم صرف،نحو،لغت،اشتقاق ،معانی، عروض ،بیان ،بدیع ،قافیه و بهره یافتن از هر دانشی بقدر نیاز دانسته اند۰

چهار اثر ادبی جهان که پایه های اساسی رشد وانکشاف ادبیات جهانی را تشکیل می دهند ، عبارت اند از: شاهنامه فردوسی مهابهاراتای ویاش،ایلیاد  و ادیسه هومر،کمیدی الهی دانته وفاجعه شسکسپیر۰

شاهنامه فردوسی

حکیم فردوسی در وصف شاهنامه اثر گرانبهای خود چنین درفشانی می کند:

پی افگندم از نظم کاخ بلند

که از باد و باران نیاید گزند

کاخ نظم حکیم توس با گذشت هزارو اندی سال ازبنای آن هنوز بی گزند وشامخ در آسمان فرهنگ این مرزوبوم پایدار و پا برجااست۰شاهنامه فردوسی شناسنامه پر افتخار مردم و میهن مااست که ما ومردم سرزمین های پارسی گو وامدار کلک معجزه آسای فردوسی بزرگ اند،حماسه سرای که اثر ماندگارش باوجو تفتین ونمامی بدخواهان همواره در کنار کهن ترین ونامدارترین آثار حماسی جهان درخشنده است۰

شاهنامه فردوسی در قطار آثار بزرگ معنوی انسانی چون مهابهاراتا ورامایانه ویاش، ایلیاد وادیسه هومر، کمیدی الهی دانته و فاجعه شکسپیر قرار دارد۰حکیم فردوسی با استفاده از هزار بیت دقیق بلخی، خدای نامه ( سرگذشت دربارساسانیان میان سده های ۳ تا ۶) ،افسانه ها وحکایات مردمان ایران باستان،داستان تاریخی را بنام ” شاهنامه” آفرید،که سرتاج ادبیات منظوم پارسی شمرده می شود۰شاهنامه اثری است منظوم در حدود پنجاه هزار بیت به شیوه مثنوی، که سرایش آن سی سال به طول انجامید۰حکیم سخن فردوسی خود در این باره می گوید:

من این نامه فرخ گرفتم به فال

همی  رنج بردم  به بسیار سال

بسی رنج بردم دراین سال سی

عجم زنده  کردم بدین  پارسی

حکیم ابوالقاسم فردوسی در سال ۳۷۰ خورشیدی برابر با سال ۹۸۰ ترسایی زیر چشم تیزبین جاسوسان بغداد وغزنین،نگاشتن شاهنامه را آغاز می کند۰ باگذشت سی سال یعنی درسال ۴۰۰ خورشیدی برابر با سال ۱۰۱۰ترسایی پس از آفریدن شاهنامه به سلطان محمود غزنوی نشان داده میشود۰فردوسی هنگامی که به نظم درآوردن شاهنامه را آغاز کرد، دراوایل اوثروت ودارایی قابل توجهی داشت و هم بعضی از بزرگان خراسان که به تاریخ باستان میهن شان علاقه داشتند،اورا یاری می کردند، اما باگذشت زمان وپس از مرور سالهایی، در حالی که فردوسی بیشتر بخش های شاهنامه را سروده بود،دچار فقر و تنگدستی شدکه خود از احوال خویش چنین ناله می کند:

الا  ای بر  آورده چرخ  بلند

چه داری به پیری مرامستمند

چو بودم جوان برترم داشتی

به  پیری مرا خوار بگذاشتی

به جای غنایم عصا داد سال

پراگنده شدمال وبرگشت حال

برخلاف آنچه مشهور است ،فردوسی سرودن شاهنامه را فقد به خاطر علاقه خودش ،حتی پیش از آنکه محمود به سلطنت برسد ،آغاز نمود،ولی به نسبت تهیدستی ناچار به سلطان رجوع کرد۰

هنگامی که زبان دانش و ادبیات در ایران زبان عربی بود،فردوسی با سرودن شاهنامه با هدفمندی زبان پارسی را زنده و پایدار کرد۰شاهنامه در درخشش وانکشاف زبان پارسی وادبیات جهان بازتاب شکوهمندی داشته است وشاعران بزرگی مانند گوته و ویکتور هوگواز آن به نیکویی یاد کرده اند۰

شاهنامه بزرگترین کتاب به زبان پارسی است که درهمه جای جهان توجه اهالی خبره را جلب نموده و به بسیاری از زبان های رایج جهان ترجمه شده است۰ ترجمه شاهنامه درسال ۶۰۱ خورشیدی نخستین بار به زبان عربی توسط بنداری اصفهانی صورت گرفت وپس از آن ترجمه های دیگری از شاهنامه منجمله به زبان فرانسوی توسط ژول مل انجام یافت۰

فردوسی هنگامی که شاهنامه را سرود زبان پارسی رو به زوال ودچار آشفتگی بود،او از فزونی این حالت جلوگیری کرده ،زبان پارسی را ماندگار ساخت۰فردوسی در سرودن شاهنامه از واژه های پارسی ناب بهره برده وفقد شمار واژه های عربی در شاهنامه ۸۶۵واژه است۰فردوسی استاد بزرگ شعر پارسی درسال ۳۲۹ خورشیدی در تبران توس چشم به جهان گشود ،درسال ۴۱۱ خورشیدی برابر با سال ۱۰۲۰ ترسایی در زادگاه خود بدرود حیات گفت، ولی یاد وخاطره اش همه دوران در قلب مردمان پارسی گو واهالی خبره جهان جاودان مانده است۰

مهابهاراتا

مهابهاراتا اثر ماندگار دگری است که در رشد ادبیات جهانی نقش برازنده داشته است۰ مهابهاراتا سروده حماسی از سده پنجم یا ششم پیش از میلاد مسیح به زبان سانسکریت وبه همرای رامایانه یکی از دو حماسه تاریخ منظوم هند است۰مهابهاراتا اثر ویاش با بیش از یک صد هزار بیت بلندترین سروده جهان است وکار نوشتن آن تا سده چهارم یا سوم پیش از میلاد مسیح ادامه یافته است۰مهابهاراتا به گونه شاهنامه هندیان است۰ برخی از سالمه نگاران موضوع این سروده ها را الهام گرفته از نبرد میان مردمان آریایی و دراویدی هادر هزاره دوم پیش از میلاد مسیح می دانند۰ مهابهاراتادر قدیم در دوره حکمروایی مغلان بزرگ درهند به دستور اکبرشاه با نام رزم نامه به زبان پارسی بازگردان شده است۰مهابهاراتا از افسانه های تاریخی هند در هجده فصل است وبیش ازیک صد هزار بیت شعر دارد۰شماری آنرا شاهنامه هند وبرخی آنرا حماسه ایلیاد و ادیسه آن کشور مینامند۰مهابهاراتا ۱۳ کتاب بسیار بزرگ است و مانند شاهنامه فردوسی تاریخ تمدن هند را از آغاز بازگو می کند۰سراینده آن ویاش حکیم و دانشمند معروف است که افزون بر مهابهاراتا ۱۰۸ پورانای دگر تصنیف کرده است۰سرده های مهابهاراتا روان است ودرآن تاثیر ژرفی از زیبایی های طبعیت به چشم می خورد۰داستان اصلی مهابهارتا جنگی است در شمال هند (دهلی) میان دو قبیله بنام ”پنچال ها” و“کوروها” که پسران عموی یکدگر بودند، قریب دوهزار سال پیش از میلاد مسیح درگرفته است۰ کوروها صد نفر فرزندان فرد نابینای بودند،وپنچال ها تنها پنج برادر ،ولی مردان باایمان ،راستگو ،دلیر ونیکوکار بودند، در راه پس گرفتن حق خود وزدودن بدی ها پنچال ها به رهنمایی کریشنا علیه کوروها به نبرد رفتند،هم پیمانان آنان را کشتند و پس برای تهذیب نفس به جنگل ها عقب رفتند و در آخر در کوه های پر برف همالیا نابود شدند۰

باور هندیان در باره حماسه مهابهاراتا این است که : ” چیزی در دنیا نیست که در این کتاب نباشد وچیزی در این کتاب نیست که دردنیا وجود نداشته باشد”۰

ادبیات یونان باستان

ادبیات یونان باستان را با آثار حماسی هومر شاعر نابینای که در سده های هفتم وهشتم پیش از میلاد مسیح می زیسته ،بررسی می کنند۰هر چند که یونان آن زمان دارای ادبیات منظوم، سروده های مذهبی یکجا با موسیقی، بدیهه سرایی ،شعر غنایی ومراثی نیز بوده است۰هومر در عین اینکه نابینا بود، توانست طلوع خورشید تاریخ زنده گی یونان را در دواثر جاویدان خود چون ”ایلیاد” و“ ادیسه” تمثیل کند که تا هم اکنون درآسمان ادبیات جهان درخشنده اند۰ ایلیاد دومین حماسه جهان باستان پس از حماسه ” گیل گامش” در سرزمین آسوری قدیم است۰ داستان ایلیاد به دوران شگفتی ” می سن” وبرتری آن دوران مربوط میشود وموضوع آن لشکر کشی ”آگاممنون” پادشاه مقتدر ”می سن” به ”تراوا” است۰

ادیسه نیز یکی از کتاب های اشعار حماسی یونان باستان اثر هومر بوده ، زمان بازگشت قهرمانان را از جنگ تراوا تمثیل می کند۰ این کتاب مجموعه یی از سروده های گردآوری شده است

که از سرگذشت بازگشت یکی از سران جنگ تراوا ادیسیون یا الیس فرمان روای ایساکا، حکایت می کند۰ در این سفر که بیشتر از بیست سال به درازا می کشد، ماجراهای خطیری برای وی وهمراهانش پیش آمده ،در نهایت ادیسیون که همگان گمان می کنند که کشته شده،به میهن خود بازگشته ودست متجاوزان را از سر زمین و زن و فرزند خود کوتاه می سازد۰ ادیسه در پایان سده هشتم پیش از میلاد مسیح نگاشته شده ، یکی از تاثیرگزارترین آثار ادبی اروپا به شمار می رود۰در بسیاری از

زبان ها ادیسه به معنای سرگردانی وآواره گی است۰

کمیدی الهی

کمیدی الهی دانته اثرمنظوم دیگری مغرب زمین است که اساس و بنیاد ادبیات جهان شمرده می شود۰دانته کمیدی الهی را در سه بخش نوشته است: دوزخ، برزخ وبهشت۰ دانته نوشتن آنرا در سال ۱۳۰۸ ترسایی آغاز کرد و تا زمان چشم پوشیدنش از جهان درسال ۱۳۲۱ تکمیل کرد،که سفر خیالی خود را به دوزخ، برزخ وبهشت تعریف می کند۰کمیدی الهی یکی از نخستین کتاب های ادبیات ایتالیا واز بزرگترین آثار ادبی مغرب زمین و جهان به شما می رود۰دانته در این کتاب از مراحل مختلف دوزخ ،برزخ وبهشت می گذرد و در این مراحل با شخصیت های گوناگون تاریخی منجمله چون: ابن سینا ، اطلس ،سقراط ، کلیو پاترا، اقلیدوس،ابن رشد،ویرژیل،لوکرزیا،صلاح الدین ،هومر، انایید، سنکا، بونیفاس هشتم، ارفیوس، سلستین پنجم،سقراط، ارسطو،افلاتون ،ذیمقراتیس،بتلیموس،دیوسکوریدس وغیره ملاقات میکند، تا عاقبت در واپسین مرحله به بهشت به دیدار خدا می رسد۰کمیدی الهی بزرگترین شهکار ادبیات ایتالیا ،بزرگترین آفریده ادبی وفکری سده های میانه مغرب زمین ویکی از معروف ترین آثار ادبی جهان به شمار آمده، محصول دوران بیست ساله غربت و دربدری دانته است۰کمیدی الهی در درجه نخست یک اثر شاعرانه و استادانه بسیار عالی است۰دانته با آفریدن این مجموعه نه تنها اثر ادبی خلاق برای میهن خود به ارمغان آورد، بلکه زبان ایتالیا را پی ریزی کرد۰این اثر مقیاس ومحک سخن پردازی زبان ایتالیایی است،همچنانکه زبان سعدی و حافظ حد سخنرانی زبان پارسی به شمار می رود۰هنوزهم کسی نتوانسته در ایتالیا پا از حد دانته فراتر گذارد،همچنانکه کسی نتوانسته است بهتر از سعدی در زبان پارسی سخن گوید۰شباهت های زیادی ازاین حیث میان سعدی و دانته است که هردو جنبه ” سهل وممتنع” دارد۰دانته در اخیر سده میانه ظهور می کند که

به تدریج دگرگونی های بزرگ دوره رنسانس اروپا فراهم می شود وبسیاری خبره گان بر این باور اند که اندیشه دانته در تسریع این حرکت تاریخی تاثیر به سزایی گذاشته است۰ کمیدی

الهی الگوی سفر روحانی انسان از پست ترین مرتبه خود(قعر دوزخ) به بالاترین مقام (طبقه نهم بهشت) در ملکوت ها است که به ناچار هرکس در پی رسیدن به اوج انسانیت باشد،باید زاد و توسعه تهذیب نفس و پالایش از آلوده گی هارا درکوله بار سفر خود داشته باشد۰ کمیدی الهی دانته  شباهت های زیادی با  اثر عرفانی حکیم سنایی غزنوی  “ سیر العباد الی

المعاد” ( رهسپار بنده گان به جایگاه بازگشت) و آفریده های فریدالدین عطار  “ منطق الطیر”  و“ مصیبت نامه”  دارد،اینکه دانته در نگاشتن کمیدی الهی از آثار این شاعران بهره برده است،اوچیزی نگفته است۰

فاجعه شکسپیر

آثار ماندگاری که از شهرت جهانی برخودار است،آثار جاودان شکسپیر نویسنده انگلیس بنام فاجعه است۰شهرت شکسپیر به عنوان شاعر، نویسنده، بازیگر و نمایش نامه نویس منحصر به فرد است وبرخی اورا بزرگترین نمایش نامه نویس می دانند،اما بسیاری از حقایق زنده گی او مبهم است۰او از همان آغاز کار نویسنده گی به نوشتن فاجعه مبادرت ورزید۰در ابتدا شکسپیر فاجعه روم درامه ”تیت اندرونیک” و پس از چندسال داستان ” رامیو ژولیت ” را نگاشت.۰اما بسیاری از آثار او که به فاجعه بستگی دارد،میان سالهای ۱۶۰۱ تا۱۶۰۸ نوشته شده است.۰در جریان این هفت سال چهار اثر فاجعه را که از بزرگترین وبا ارزش ترین آثار اواست به جهانیان به ارمغان آورد،عبارت اند از:

“هاملت، ”شاه لیر”، ”مکبیت” و ”انتونیو و کلیوپاترا”۰

از آثار دگری شکسپیر می توان از : ژولیو سیزر،اتللو، رویای شب نیمه تابستان،هنری ششم،دونجیب زاده وخادم،تیتوس آندری نیکوس، کمیدی اشتباهات،غزل های دلچسپ و پرشور نام برد۰

ویلیام شکسپیر در روز ۲۳ اپریل سال ۱۶۱۶به عمر ۵۲ سالگی درگذشت۰او قطعه شعری نیز روی سنگ قبرخود گفته که برآن حک شده است:

 

ترابه مسیح،از کندن خاکی که اینجا را در بر گرفته، دست بردار!

خجسته باد آنکه این خاک را فروگزارد!

و نفرین بر آنکه استخوان هایم را بردارد۰

جملات معروف وارزشمند شکسپیر:

-با تاکید میگویم در وجود مرد ، گرایش زیانباری نیست که از زن سرچشمه نگرفته باشد؛

-آدم تبه کار می رود،ولی شرش می ماند؛

آنکس مال مرا بدزدد،چیز بی ارزشی را ربوده است،اماآنکه نام نیک مرا برباید،جزیی از وجود مرا می بردکه اورا غنی نمی کند، امادر واقع مرا حقیر می سازد؛

-بدی های ما در دنیا به یادگار می مانند و خوبی هایمان با ما به گور می روند؛

-بذله گویی برازنده ترین لباس است که دریک مجلس می توان پوشید؛

– برای دشمنانت کوره را آنقدر داغ مکن که حرارتش خودت را نیز بسوزاند؛

امان از وقتی که مردم،دزد عقل رابه گلوی خودبریزد، در واقع هیچ عاقلی این کار را نمی کند۰

نقش ادبیات در زنده گی انسان

ادبیات در زنده گی انسان از اهمیت بس بزرگی برخوردار است،که به مشکل می توان حدود ومیزان آنرا تعیین کرد۰سال های متمادی کتاب نسل های پی درپی بشر را بصورت مستمر تربیه کرده است۰ادبیات جنبه تربیه یی ویژه داشته ، در تشکل شخصیت،گسترش جهان بینی، ارتقای فرهنگ ، بیان و گفتمان تاثیر مثبت وارد می کند۰با تاسف در عصر کنونی برخی براین باور اند که با گسترش آثار دیداری چون نمایش هاوتلویزیون،کتاب نقش خود را به مثابه هنر بازی کرده ودگر موارد کابرد ندارد،اما این نظر از جانب اکثریت دانشمندان رشته ادبیات پذیرفته نمی شود،زیرا نقش ادبیات در زنده گی روزمره انسان ها در عرصه های گوناگون کاربرد گسترده داشته ونقش  آن در عصر کنونی غیر قابل تعویض است۰چنانچه پیداست،ادبیات وظایف اساسی چون پخش آگاهی(اطلاعات) وترویج زیباشناسی را به عهده دارد۰تجاربی که از پیشینیان به میراث باقی مانده است ،توسط ادبیات ازیک نسل به نسل دگر انتقال می یابد،در ادبیات دانش ها وعلوم گوناگون بایگانی شده و اختراعات درج میگردد۰ادبیات تریبون اندیشه ها و جهان بینی های نوین است۰ انسان ها هنگام مواجهت به مشکل به ادبیات مراجعه کرده، از آن خرد، تعقل و الهام کسب می کنند،در اصل ادبیات ماخذ عمومی است که انسان در آن به هرنوع پرسش مورد علاقه خود پاسخ دریافت می دارد۰

ادبیات ازنگاه زیبا شناسی برداشت انسان را در باره زیبایی هاتشکل بخشیده ولذت بردن از آفریده های هنری را به او می آموزاند۰ زیبایی جنبه ویژه واقعیت را نشان داده واز نظر اهمیت یکی از انواع گسترده زیباشناسی محسوب می شودکه برای تشخیص وارزیابی این یا آن پدیده هستی واثر هنری بکار رفته واحساس انسان رادر کسب لذت از زیبایی ها فراهم می سازد۰

ادبیات از نظر اخلاق در تشکل نظم ارزش های اخلاقی واصول شخصیت انسان ها سهم به سزایی دارد۰ادبیات با اجرای نقش خود در عرصه زیباشناسی حسن معاشرت،مهربانی ،محبت وشفقت را ترویج نموده و اسلوب اخلاقی راتشکل می دهد۰ادبیات نه تنها اندیشه های اخلاقی ،بلکه آرمان های ظاهری وسلوک انسان را ها را دسته بندی می کند۰قهرمانان آثار ادبی در اذهان وبیان مردم به حیث سمبول ونمونه کسب جای نموده ،سیما ،کردار وافکار آنها در سلوک فردی اشخاص به حیث سرمشق پذیرفته می شودکه در بخش احساسات روانی انسان ها اثر مثبت می گذارد۰بنابرآن نقش ادبیات در تمام اعصار وادوار وهم اکنون در آنست که به انسان کمک کند تااو نخست خویشتن خودرا وبعد محیط ماحول خودرا بهتر بشناسد ودرآن حس مساعی به حقیقت جویی وسعادت را بیدار ساخته و احترام به اسلاف واصول اخلاقی را که از پیشینیان به ما به میراث مانده است،ترویج کند،استفاده از این امکان که ادبیات در اختیار ما می گذارد یانه ،انتخاب فردی است۰از جانب دگر ادبیات دانش ومعلومات انسان را افزون می بخشد،ولی اورا نیرومند و حکیم و باخرد نمی سازد۰ صرف زنده گی وشرکت فعال در حوادث وجریان آن به تجارب عملی واقعی زنده گی می افزاید۰بنابرآن موجودیت خودرا نباید در چوکات ادبیات وخیالات دگران محدود ساخت۰ بخشی از ادبیات برای زنده گی بهتر خیالات ترسیم می کند که گاهی جنبه عملی ندارد۰نیاز برآنست که از ادبیات دانش ارزشمند کسب کرده واز آن در اوضاع و احوال زنده گی واقعی استفاده صورت بگیرد۰ادبیات در ایجاد بینش زیباشناسی هر انسان نقش برازنده دارد۰آثار ادبی کلاسیک که از آزمایش زمان پیروز مند برآمده اند ،واقعا احساس زیباشناسی را در انسان گسترش بخشیده وبه درک جوانب زنده گی ومشکلات آن مساعدت می کند۰بزرگان گفته

اند: فقد استفاده معقول از ادبیات و تامل عمیق برآن ثمربخش خواهد بود۰ واضح است که هر واژه در یک اثر به همان اندازه مهم است که هرفشار قلم مو بر تابلوی نقاش۰عدم درک درست از اثر قادر است همه آنچه راکه مطلوب است،تخریب نماید۰

یکی از وسایل ارتباط انسان ها با یک دگر معاشرت مستقیم یعنی صحبت است۰ بسیاری انسان ها در صحبت ومعاشرت خود با دگران از شکل ادایی یعنی بیان یا سخن تقریری استفاده می کنند،اما یکی از اشکال مهم دگری معاشرت تحریری ،انشایی یا معاشرت غیابی است که بیشتر میان توده های مردم رایج است۰این شکل بیان به وسیله کتاب یا وسایل  الکترونیک    تامین می شود۰ در اینجا صحبت  بصورت مستقیم با شخص یا توده مردم اجرا نمی شود، بلکه از طریق استفاده از ادبیات  یعنی خواندن کتاب یا وسایل الکترونیک انجام می یابد۰ما می دانیم که معاشرت مستقیم البته فواید بیشتر دارد،ولی صحبت از طریق ادبیات از اهمیت بس بزرگی برخوردار است۰چرا خواندن مفاد دارد؟ کدام اطلاعات ادبی خوب است: کتاب یا منابع الکترونیک؟مفاد خواندن خیلی زیاد است: انسان از طریق مطالعه آثار مطبوع ونوشتاری چیزهای جالب ونو برای خود کشف می کند،حدود جهان بینی خودرا گسترش می دهد، شیوه بیان خود را غنی می سازد،از خواندن انسان رضایت خاطر و زیبایی های معنوی دریافت می کند،مطالعه یکی از طرق ساده تفریح و آرامش وجود بوده وهمچنان یکی از شیوه های تکمیل فرهنگ معنوی باطنی است۰

دانشمندان دیر زمانیست کشف کرده اند که چگونه می توان روشنایی ذهن رادر همه جریان زنده گی حفظ کرد؟ مغز را بصورت مداوم انکشاف ورشد داد؟ یکی از روش های رشد ذهن خواندن با تعمق فکری است۰ درروزگار ما اکنون مردم بسیار مصروف اند وکمتر برای مطالعه واستفاده از ادبیات فرصت می یابند۰ البته خیلی آسان است که در حال آرامش ریموت کنترول را گرفته گرفته تلویزیون تماشاه کنیم یا با استفاده از کمپیوتر به شیوه مجازی به بازی های گوناگون خودرا مصروف سازیم۰ ولی کسانی که به خواندن علاقمند اند،بیشترشانس ارتقای سویه ذهنی دارند،باخانواده روابط نیکودارند،جوان می نمایند،طول عمرشان بیشتر است۰فواید استفاده از ادبیات زیاداست ،صرف برخی از آنهارا در اینجا ذکر می کنیم:

-خواندن ادبیات ذخیره واژه ها رادر ذهن بیشتر می سازد؛

-در معاشرت مساعدت می کند؛

-عدم استقرار فکری و حالات هیجانی را مرفوع می سازد؛

-اعتماد به نفس را تزیید می بخشد؛

– انسان را در کارها دقیق می سازد؛

– خواب را بهبود می بخشد؛

– انسان را جوان می سازد؛

-انسان را مبتکر می سازد؛

-انسان را از امراض مغزی وروحی شفا می بخشد۰

منابع:

-Uznaem-kak.ru;

-۲۰۱۵-все о творчестве. М.Булгаков;

-Стихи.ру;

-۲۰۱۰- ۲۰۱۷. ۵Litra.ru;

-ویکی پدیا ، دانشنامه آزاد؛

-برترین ها – پورتال خبری سبک زنده گی؛

-شاهنامه فردوسی ،تهران، نشر محمد، ۱۳۷۷

-dik.academic.RU

– gitak.ru;

-FB.RU;

-briefly.RU.

 

مسکو ۱۸ جنوری، سال ۲۰۱۷

 

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

همچنین ببینید
بستن
دکمه بازگشت به بالا