آیادفاع از کشور اشتباه است؟
برخی از دوستان در حاشیۀ نشست موسوم به «روند لاهور» از هر شق وشوق سخن گفتند و در ضمن دفاع فرمانده مسعود رهبر مقاومت و استاد ربانی در برابر تجاوز آشکار وپنهان پاکستان را یک اشتباه تاریخی وسیاسی این دو رهبر جبهه مقاومت دانستند. یعنی اینکه دفاع از کشور، آزادی و میهن نیز جرم است؟! این درحالی است که برخلاف سرد و گرم شدن موسمی پیشوایان تاجیک! در سیاست، پاکستان همواره برای خود در قبال افغانستان منافع تعریف شده دارد. چنین اظهاراتی جز اینکه هواداری کامل از منافع پاکستان، قباحت زدایی از طالبان و حمایت از برگشت دوبارۀ امارت ضد بشری، تروریستی و فاشیستی طالبان باشد، در عرف سیاسی معنی دیگری ندارد.
بر خلاف ادعای بی بنیاد دوستان در مورد دشمنی پشتونها با پاکستان و تاکید برین مساله که تاجیکان افغانستان نباید شامل این دشمنی شوند! پاکستان همیشه از منافع سیاسی، اقتصادی پشتونها و جابجایی کوچی های پشتون هردو طرف مرز دیورند در افغانستان نتنها حمایت سیاسی، بلکه حمایت نظامی و استخباراتی نیز کرده است؛ چنانچه: حمایت از حکمتیار و طالبان در برابر فرمانده مقاومت و استاد ربانی ودولت مجاهدین، حمایت از کرزی و اشرف غنی احمدزی در برابر جبهه مقاومت ودشمنی با احزاب و نهاد های سیاسی تاجیکان سیاست همیشگی پاکستان بوده است. کنار آمدن پاکستان با داود خان، حفیظ الله امین و نجیب الله پس از یک دور پرخاشهای خونین نیز ناشی از همین مساله بود. پس ازین نیز سیاست پاکستان در مورد حذف غیر پشتونها از حاکمیت دست نشاندۀ قومی تابع پاکستان ادامه خواهد داشت.
هم استاد ربانی و هم فرمانده مسعود رهبرجبهه مقاومت پیش ازینکه به قدرت برسند از دوستان پاکستان بودند؛ استاد ربانی در تمام دوران جهاد برضد حضور ارتش شوروی در افغانستان یکی از متحدان کلیدی پاکستان و کشورهای حامی مجاهدان بود. اما با آنهم پاکستان نخستین کشوری بود، که برای تخت نشینی حکمتیار جنگ خونین را علیه او به راه انداخت. پس از شکست سنگین حکمتیار این فیلمنامه را برای به قدرت رساندن طالبان تکرار کرد و در واقع بخشهای اساسی کشور به نام امارت طالبان در اشغال پاکستان درآمد و تاکنون هم در ابعاد وسطوح این سیاست پاکستان، نتنها تغییری وارد نشده است، بلکه بیش از پیش تشدید نیز شده است.
پاکستان در افغانستان برای خود منافعی را تعریف کرده است که باید به آن برسد. پاکستان در واقع پایش را در جای پای سیاستهای استعماری سلف انگلیسی خود گذاشته است. این منافع برای پاکستان کدام است: ایجاد حاکمیت قومی وابستۀ پاکستان در کابل؛ تبدیل کردن هندوکش به عقبه استراتژیک در برابر هند؛ تبدیل دریای آمو به سرحد استراتیژیک پاکستان، باز بودن همه راه های کشور بدون هیچ قید وبندی بر روی کالاهایی تجارتی پاکستان، استفاده دایمی ورایگان از آبهای افغانستان و در نهایت تبدیل کشور به صوبه ای پنجم و یا کنفدریشن جز پاکستان. در راستای تحقق این خواستها پاکستان از دو پایگاه برای تامین منافعش استفاده کرده است: ایجاد بحران وکشمکش قومی و اجتماعی در روابط جوامع واقوام افغانستان و حمایت از پشتونها در برابر دیگران برای تصرف حاکمیت سیاسی؛ حمایت از گروه های تروریستی و بنیاد گرای اسلامی در افغانستان و کشمیر برای رقابتهای منطقه یی. در واقع حمایت ازین دوستون اصلهای منافع ملی پاکستان است.
خوب استاد ربانی و فرمانده مقاومت ملی، یا باید این منافع را در افغانستان برای پاکستان می پذیرفتند و به اصطلاح رهبر تاجیکان! دوست پاکستان باقی میماندند! از جنس دوستی خودشان؟! و یا اینکه برآزادی، استقلال، حاکمیت ملی، تمامیت ارضی کشور وتمثیل اراده مستقل ملی می پرداختند و در برابر تجاوز آشکار وپنهان پاکستان می ایستادند و آنان راه دوم را برگزیدند. برغم آذان دادن گاه وبیگاه رهبرچه های تاجیک! پاکستان به عنوان منافع ملی خود از پشتونها برای تصرف انحصاری قدرت قومی وابسته به خود حمایت میکند؛ زیرا کتلۀ اساسی جامعه برادر پشتون در پاکستان است و پاکستان سرزمین اصلی وتاریخی پشتونها است، نه افغانستان کنونی و این مساله در اظهارات زمامداران پاکستان به حدی تکرار شده است، که تذکر چندین باره آن گنجاش در یک نوشتۀ فیسبوکی را ندارد و صرف کور چشمها و حافظه باختگان روشنفکر! تاجیک این بیانات وبرآمدهای تلویزونی زمامداران پاکستان را نمی بینند و از حافظه شان پاک شده است.
پاکستان تمام سرمایه گذاری اش را از طریق پشتونهای خود بر سازمانها وگروه های سیاسی ومذهبی هم تبار درین سوی مرز کرده است. برای تحقق همین سیاست بیشترین نظامیان حاکم بر پاکستان، مسئولان ارتش و آی اس آی از پشتونهای پاکستان گماشته شده اند و در تازه ترین مورد مگر جناب عمران خان کرکتباز پشتون تبار از طریق انتخابات یگانه مرجع قدرت را در پاکستان تصرف کرده است؟ به هیچوجه. مگر این سیاستها در دشمنی با پشتونها صورت گرفته است؟ خیر. هوچی های سیاسی تاجیک به جز مواجب گیری و بالا بردن خرچ دسترخوان از سوی پاکستان توانایی تغییر سیاست تعریف شده پاکستان را در قبال کشور و تاجیکان ندارند. برای تاجیکان وهمه جوامع واقوام جز راه مقابله با سیاستهای تجاوز کارانه پاکستان از طریق اتحاد منطقه یی و در گام نخست با کشورهای همسو راه دیگری حد اقل در همین برهه تاریخی قابل دسترس نیست.
اما دوستان! کار سازمانها، جریانها ،نهاد ها و شخصیتهای سیاسی تنها وطنفروشی نیست، چیزیکه در دهه های پسین با دریغ ودرد همه شاهدش بودند و بودیم. استاد ربانی و فرمانده بزرگ مقاومت در بیش از یک دهه برای ختم حضور نظامی و سیاسی شوروی جنگیده بودند، نمیتوانستند کشور را دو دسته تسلیم پاکستان کنند. در قاموس ادبیات سیاسی واژه های به نام استقلال، حاکمیت ملی، تمامیت ارضی، دفاع از کشور و نوامیس ملی نیز وجود دارد، که پادوهای سیاسی در قالب احزاب و روشنفکر! میخواهند آنرا از ادبیات سیاسی ما بردارند.
قیل وقال روشنفکران! تاجیک برای داعیه دیورند، برخلاف توهم دوستان کمترین اهمیت را در سیاستهای گذاریهای پاکستان دارد. دیورند به گونه عملی مرز رسمی بین المللی پاکستان با افغانستان است و اکنون با دیوار کشی به این پرونده خاتمه بخشیده است. سیاستهای پاکستان در قبال افغانستان فراختر و پیچیده تر از دیورند است، اکنون موجودیت کشوری به نام افغانستان مطرح است. این دوستان در واقع بیشتر با تجزیه کشور و ضم شدن مناطق پشتون نشین افغانستان به پاکستان همنوا اند، چیزیکه در حال اجرا است، اما غافل ازانکه بقیه کشور نیز برایشان باقی نخواهد ماند. وکیلان مدافع پاکستان که برای کتمان تجاوز پاکستان، قباحت زدایی طالبان و برگشت دوباره طالبان در افکار عامه دست و استین بر زده اند و چشم عنایت از پاکستان برای شراکت سیاسی با طالبان دارند، بیهوده جولان میدهند. وجیزه های عمال استخباراتی پاکستان به طور قطع در ضدیت آشکار با منافع مردم افغانستان قرار دارد.
استاد ربانی و فرمانده مسعود تابو نیستند که قابل نقد نباشند، اما ملامت کردن برای ایستادن بر موضع محکم سیاسی و نظامی در برابر پاکستان عاری از جوهرۀ نقد از سوی رهبر چه های تاجیک است. عدۀ در صدد اند برای جا باز کردن و قهرمان تراشی برای خود شخصیهای با افتخار جبهه مقاومت را ترور سیاسی کنند، که دشمنان مردم ما آنان را ترور فزیکی کردند. نقد ایستادگی در برابر پاکستان بیشتر آبشخورش پستو خانه های ای اس ای است ونه خرد سیاسی وملی روشنفکر! تاجیک.