افغانستان مشکلات فراواني دارد و رئیس جمهورش احتمالن یکی از این مشکلات است!
پامیلا کنستیبل / واشنگتن پوست
در یکی از شامهای اخیر، همکاران اشرفغنی، رئیس جمهور افغانستان، چندین تن از روزنامهنگاران خارجی را برای مصاحبه رسمی به قصر ریاست جمهوری دعوت کردند. روزنامهنگاران بهچمنِ مفشنی آماده شده برای این نشست رسیدند و اندکی بعد رئیس جمهور بهگونۀ غیر مترقبهیی به آنها پیوست.
دولت غنی با فقرِ ویرانگر و شورشیانِ خشونتآوری دست و پنجه نرم میکند و ریس جمهور با مخالفتهای بیسابقهیی داخلی مواجه است که او را مورد حمله اذهان عامه قرار داده است. او به مدیریت مستبدانه از مسائل خورد و کوچک و وقعی نگذاشتن به دیگران متهم است. اما آنشام او کاملن دلسوز و با اعتماد به نفس بهنظر میرسید.
برای بهتر ساختن اقتصاد افغانستان، او به در یافت سرنخ برای مدریت آبها و بهتر ساختن زندگی اشاره کرده و پرسید که او چگونه میتواند راحت باشد وقتی این همه بحران او را احاطه کرده است. چه او را ناراحت میکرد؟ جلساتی که به وقت شروع نمیشوند. اما با لبخندی آرامی میگوید که فعلن راحت است.
اجراات غنی به یک بخشِ کوچک از اطرافیان خودش معنا دارد و به نظر میرسد او در بدست آوردن رضایت مردم عام افغانستان ناکام شده است. در سن 67 سالگی با پیشینهیی مشکل صحی او 18 ساعت در روز کار میکند تا به طرح های توسعه بلند مدت منطقوی دست یابد و بروکراسی ایجاد شده با فساد را ریشه کن کند. با وجود این همه تلاش و کمک کنندههای مهم خارجی، خوشبینی اندکی را ایجاد کرده است. او با محروم کردن برخی از مقامات و شبهنظامیان پیشین از قدرت که علاقمند نگهداری همان سیستم قبلی برای ثروت اندوزی بودند، آنها را از خود ناراض کرده است. با وجود این، نارضایتی در میان افغانستانیها هم برای ناکامی دولت در امر اشتغالزایی و آوردن امنیت وجود دارد.
تیمور شاران، نماینده گروه بینالمللی بحران در افغانستان میگوید: “رئیس جمهور از نظر خود، خودش یک قربانی است. برنامۀ اصلاحات او توقعات زیادی را ایجاده کرده اما مردم نتایج ملموس نیاز دارند. او فکر میکند که میتواند خود را برای آینده قربانی کند، اما اگر او ناکام شود تاثیرات تاریخی خطرناکی را برای کشور خواهد داشت.”
حتی برخی از منتقدان او میگویند که غنی بدترین دشمن شان بوده است. آنها او را دارای فکر متکبرانه و نا مهربان به زیر دستانش خوانده و تاکید میکنند که او مثل حامد کرزی و سلفش، جامعه را به گروههای متخاصم و آیدولوژیک تقسیم کرده است. سخنان عضبآلود عبدالله عبدالله، شریک مودب غنی در حکومت وحدت ملی که پس از انتخابات پرتقلب 2014 با فشار حکومت ایالات متحده، روی کار آمد، نشان میدهد که این نا رضایتیها در حال رسیدن به مردم عام است. عبدالله تاکید کرده بود که غنی بخاطر بحث روی مسائل مهم با او فرصت نمیگذارد و شایسته ریاست جمهوری نیست.
این دو رهبر چندین ملاقات یک به یک داشته اند و بسیار زیر فشار اندکه حد اقل اتحاد شان را تا نشست بروکسل که در ماه اکتو بر برگذار میشود، حفظ کنند. نشستی که بیشتر از 100 کشور و نهاد بین المللی در آن اشتراک خواهد کرد تا پس از شنیدن دیگاه حکومت آنها (غنی و عبدالله) در مورد اصلاحات، تعهدات شان را برای آینده افغانستان تمدید کنند.
تلاشهای به ظاهر آشتی جویانۀ اخیر، اکثریت مردم را قانع نکره است و رجیم دارد تخریب میشود. برخی از جنگسالاران پیشین که در انتظار امتیازگیری اند، دستهیی از کارکنان ناراضی، گروههای اتنیکی رقیب و حامیان حامد کرزی، در پی شایعه پراگنی و توطئهچینی در مورد افکار و تیوریهای غنی اند. یکی از شکایتهای همیشگی این است که غنی با نظارت متمرکز، وزارت خانه ها و ادارات دولتی را فلج کرده است. مسئولین از مرور رئیس جمهور بر قمت گوشت و برینج مکاتب دخترانه و گفت و گو به صدها کاندید بست های پائین اداری میگویند.
یک مقام دولتی به شرط پنهان مانده نامش می گوید که “او در ملاقات های به سطح پائین مداخله می کند و کسانی را که در مورد تصمیم هایش دیدگاه ارائه میکنند، تحقیر میکند. او وزیران را تعین میکند ولی صلاحیت اجرای وظیفه برای شان نمیدهد. تلاش میکند فساد را به گونۀ سلیقهیی محو کند و این راه درست برای آوردن اصلاحات نیست.”
اتهام دیگری که متوجه غنی است، استخدام مشاوران از گروه اتنیکی پشتون و راندن دیگران از اطراف خودش است. هر دو معاون او از اقلیتهای قومیست و اما افراد مورد اعتماد و نزدیک به او را پشتونهای غلزایی مثل حنیف اتمر، پر کرده اند. او همچنان پشتونهای درانی را که قرن ها در کشور نقش اساسی داشتند، از اطراف خود رانده است.
اردوگاه غنی این همه اتهامات را نادرست خوانده و انگیزههای دیگری را در پشت آن میداند. یکی از مشاورانش میپذیرد که آنها برای آگاهی اذهان عامه تلاش نکرده اند مگر تلاش غنی برای گفتوگو با استخدام شونده گانی سطح پائین، برای انتخاب شایستهها و ریشه کن کردن فساد است. اکلیل احمد حکیمی، وزیر مالیه میگوید که “این همه برای پنهان کردن ضعف وزرا است. آنها (وزرا) خوب بلد اند دزدی کنند تا مصرف کردن.” حکیمی میگوید که کمیسیون تدارکات تحت ریاست رئیس جمهور مصارف بیشتر از سه صد هزار دالر را بررسی میکند. او میگوید که سال گذشته رئیس جمهور پس از کشف فساد در قرار داد تیل وزارت دفاع، 17 کارمند این وزارت را برکنار و یک قرارداد 800 میلیون دالری را لغو کرد.
غنی هیچ ملایمتی در پالیسیهای اصلاحی و شخصیت تند مزاجانه اش نه آورده است. مگر پس از انتقادات عبدالله، او وقت زیادی به گروههای دیگر و شنیدن مسائل عمومی اختصاص داده است. پس از حمله هفته گذشتۀ شورشیان به دانشگاه آمریکایی افغانستان در کابل که 13 کشته برجای گذاشت، او از قربانیان این حادثه دیدار کرد و روز بعد به محل رویداد رفت.
غنی در دیدار همان شب به روزنامه نگاران گفت که او میخواهد به فامیلهای فقیر کشور کمک کند و با تولید کافی برق و رشد زراعت، میلیونها شغل ایجاد کند. او به روزنامه نگاران گفت که در کنفرانس بروکسل تاکید خواهد کرد که “فقرا باید صاحب افغانستان باشند.”
از سوی دیگر عبدالله گفته است که او به تعهداتش با غنی در مورد تداوم حکومت وحدت ملی متعهد است، مگر هردوی آنها از طرف جنگسالاران پیشین که بهسادگی میتوانند حکومت غنی را بهبهانۀ قواعد تکنوکراتی، سقوط دهند، آسیب پذیر اند.
برخی از ناظران میگویند که غنی برای ساختن یک دولت مدرن، نیازمند تحکیم ثبات سیاسی و تقسیم قدرت متمرکز است. آنها پشنهاد میکنند که رئیس جمهور- نویسندۀ کتاب علمی “ترمیم دولتهای ورشکسته”- نیاز مند است تا از روش حکومت داری کرزی بیآموزد، در غیر، آنها هشدار میدهند که ممکن است او بازنده باشد.
وحید مجروح یکی از سخنگویان وزارت صحت میگود: ” رئیس جمهور میخواهد به آینده بجهد ولی بمبهای سد راهش را فراموش کرده است. او اطرافیان با تجربۀ زیادی را در اطراف خود دارد مگر حمایۀ کامل آنها را نه. این یک نمایش یک نفره است. او اگر موفق شود یک معجزه خواهد بود و اگر ناکام شود او به تنهای شکست خواهد خورد.”
برگردان عالی جناب بهمنش صاحب،
متن انگلیسی اش را خواندم، مصاحبۀ غیررسمی بود و…
عجب می نماید. که افغانستان در قدم اول به امنیت ضرورت اشد دارد و بدون امنیت تمیتوان کوچکترین قدمی در راه بهبود اقتصادی کشور برداشت. و مسئول در جه اول امنیت در کشور رئیس جمهور میباشد. و رئیس جمهور همچنان رئیس شورای امنیت و سرقوماندان اعلی قوای مسلح میباشد. یعنی رئیس جمهور قبل ازینکه بکار دیگری بپر دازد باید در فکر تامین امنیت و سرکوب مخالفین مسلح که از طرف پاکستان و عربستان و غیره کشور های عربی مرتجع اجیر شده اند، بپردازد. ولی آقای غنی از وظیفه و مسئولیت عمده خود چشم پوشیده و مسئول گویا کارهای اقتصادی میباشد. در حالیکه ما وزارت های برحال مسئول امور اقتصادی مثل وزارت اقتصاد، وزارت تجارت، وزارت مالیه و وزارت انکشاف دهات،…وغیره و دها کمیسیونهای مربوط فعالیت اقتصادی مختلف دیگر داریم. این خود دوچیز را بیان میکند.:
1- اول اینکه رئیس جمهور بی عقل و کودن میباشد، بجای وظیفه خود به وظیفه دیگران تشبث مینماید.
2- دوم اینکه رئیس جمهور خاین به افغانستان بوده و میخواهد عوامفریبی نماید و به اینطریق زمینه نفوذ و کامیابی دشمنان دولت افغانستان را زمینه سازی و فراهم سازد.
از اعمال و کردار آقای غنی معلوم میشود که او یک شخص فاشست و طرفدار برتری جوئی قومی میباشد. کسیکه در این عصر طرفدار یکه تازی و انحصار قدرت و برتری جوئی قومی باشد، نشان از آن میباشد که او از خرد بی بهره بوده و با خرد گرائی دشمنی میورزد. کسیکه با خردورزی دشمنی ورزد با قاطعیت گفته میتوان که او بیکاره و شخص منحرف و مضر به جامعه میباشد.
درست همینطور میباشد. خود رئیس جمهور غنی یک مصیبت و یک مشکل به افغانستان میباشد. طرز فکر و شیوه کار او نشان میدهد که او یک رئیس جمهور بیکفایت و نا کاره میباشد. شاید او در فکر و نظر خود بسیار دلسوز به افغانستان باشد. ولی او در واقعیت امر شیوه کار و شیوه دلسوزی به افغانستان را یاد ندارد و همین قسم کفایت انجام کار بنفع افغانستان و قدرت حل مشکلات را ندارد. او خود مشکل می آفریند. خلاصه که او یک مصیبت به افغانستان میباشد.