خبر و دیدگاه

بحران وحدت در درون دولت وحدت ملی

Andishmand
محمد اکرام اندیشمند

سخنرانی عصر امروز داکترعبدالله رئیس اجرایی دولت وحدت ملی در تجلیل از روز جهانی جوانان، عمق بحران وحدت را در درون دولت میان او و رئیس جمهور غنی برملا ساخت. رئیس اجرایی از رئیس جمهور غنی می پرسد که وقتی رئیس جمهور در سه ماه وقت ندارد تا دو ساعت با رئیس اجرایی به تنهایی صحبت کند، مصروف چه کاری است؟ رئیس اجرایی می گوید اگر موافقت نامۀ حکومت وحدت ملی رد حق ویتوی رئیس جمهور نیست، مجوز خود سری(خود سری و یکه تازی رئیس جمهور اشرف غنی) هم نیست.
لحن بی سابقۀ گلایه و در واقع اعتراض داکتر عبدالله در برابر عملکرد رئیس جمهور غنی نشان از عمق بحران در درون دولتی دارد که با میانجیگیری و فشار امریکا شکل گرفت. داکترعبدالله علی رغم این گلایه و اعتراض به ادامۀ حکومت وحدت ملی تاکید کرد و به دیدگاه و برنامۀ خویش در صورت ادامۀ سیاست رئیس جمهورغنی هیچ اشاره ای به عمل نیاورد. آیا اظهارات رئیس اجرایی برای اقناع و سکوت متحدین او در افغانستان که ملیون ها رای را به صندوق او ریختند، صورت گرفت و یا هوشداری به رئیس جمهور غنی بود؟

 

اشرفغنی و عبدالله


شاید این تمامیت خواهی و یکه تازی غیر قابل تغییر رئیس جمهور غنی برای داکترعبدالله به نقطۀ اخر رسیده باشد و یا اینکه او هم چنان به قول برخی دوستانش صبر استراتژیک در پیش بگیرد، اما راه بهتر آن است که به متحدین و مردمی که او را مورد حمایت قرار دادند و به او اعتماد کردند، مراجعه کند و بگوید که بیش از این نمی شود با این رئیس جمهور بی اعتنا و بی باور به مشارکت و عدالت ادامه داد. برای امریکایی ها نیز این مشکل را بدون هیچ ابهامی بیان کند. و آنگاه با مردم و متحدین خود تصمیم بگیرد.

نوشته های مشابه

‫۱۲ دیدگاه ها

  1. اگر عبدالله جرًت و شهامت میداشت وعقل و فراست خودرا بکار میبرد باید میدانست وقتیکه توافق نامه حکومت وحدت ملی به امضا رسید معنی اش این میباشد که این توافقنامه جاگزین آن بخش های قانون اساسی شده است که در آن صلاحیت ها و اختیارات رًیس جمهور مشخص شده است. که در اینصورت در تمام اسناد و مقرری های مقامات دولتی امضای هردو نفر شرط میباشد. ولی عبدالله شاید فکر کرده باشد که غنی هم شاید عقل و انصاف داشته باشد وشاید نزاکت هارا در نظر گیرد گپ را بجاًی نخواهد کشاند که مرا روسیاه و رسوا سازد. ولی طوری که معلوم میشود آقای غنی مثل آدمان حریص کوچه و بازاری عمل کرد عبدالله را رسوا و روسیاه نموده است. یک شاگرد مکتب هم که از کردار و رفتار غنی میداند که غنی یک آدم فاشست متعصب و خودخواه و کینه توز میباشد. این تعصب وتمامیت خواهی در سرشت غنی طور طبیعی جا گرفته است و اصلاح نا پذیر میباشد. باید با غنی مثل بچه های کوچه و بازار عمل کرد. نه طور دیگر. عبدالله باید خود بتواند اختیارات حیطه صلاحیت پنجاه در پنجاه را بدست خود گیرد.

  2. تبصره اول در باره جناب عبدالله عبدالله—جناب داکتر عبدالله موقف اجازه دهنده “Permissive Attitude “و بریدن از پایگاه اجتماعی خودت مو جب این حالت و یکه تازی غنی شده است. با قاطعیت چنین با ید گفته شود و تکرار کنید یعنی چند نکته مهم که باید بار بار تکرار شود:۱- رئیس جمهور انتخاب شده باساس قانون اساسی نداریم. ۲- اساس مشروعیت این حکومت ( رئیس جمهور و رئیس اجرائیه ” را توافق سیاسی تشکیل میدهد که ملل متحد و امریکا ناظرین این توافق بودند. ۳- باساس توافق ۵۰/۵۰ اعمال قدرت ماده شصت و چهارم قانون اساسی در باره صلاحیت های رئیس دولت مشترکن بایدصورت گیرد.۴- شیوه عملی تطبیق این ماده عبارت از امضای متقابل هر دو فرد در راس قدرت در تمام اسناد ( فرامین ، مقرری ها ….) می باشد .۵- زمینه قانونی ایجاد نظام صدراتی بمیان آ ورده شود.۶- از لحاظ پروتوکول هر دو باید در راس مجالس نشسته و یکی تابع دیگری نمی باشد.
    تبصره دوم در باره جناب عبدالله عبدالله —-من هم همیشه ازین غیر فعال بودن و پا سیف بودن عبدالله در دوسال اخیر متعجب بودم. وی چرا دوسال خا موش بود ؟ چرا در آغاز توافق ترتیب اجرای قدرت و اعمال صلاحیت های رئیس جمهور در ماده ۶۴ را مطرح نه ساخت؟ امضای متقابل مشترک Countersigning در اعمال صلاحیت های مندرجه رئیس جمهور در ما ده ۶۴ قا نون اساسی جلو خود کا مگی غنی و حلقه فاشیستی ما حول وی را میگرفت. این همه آ یا از نا دانی بود و یا عدم دقت کار شناسان اطراف وی ؟ اگر پا فشاری صورت میگرفت حا میان خارجی وی گزینه دیگری نداشتند. ظا هرن معلوم می شود که با تاسف داکتر عبدالله قدرت تحلیل و تصمیم گیری های مهم را منحیث یک رهبردر حالات بحرانی از آمر صاحب شهید نیاموخته است.
    L

  3. من سخنان عبدالله را شنیدم، آنچه در باره غنی گفت حقیقت مینماید. ولی سوال در اینجا است که چرا آقای عبدالله تا دوسال حوصله و صبر را بکار برد و حالا چطور شده که گوئی از کلوخ آتش پریدن شروع کرده است؟ تأسف است به سیاست مداری که بدون شَمّ سیاسی بوده و طرف مقابل خودرا نشناسد و از تفوق طلب قومی شناخته شده، لطف و راستی توقع برد.
    باز هم ترس ازین است که اگر غنی بطرف عبدالله یک و دوخنده نماید و مثل چالهای همیشگی اش مثلیکه امروز به کرزی سر پائین نمود و خودرا خدمتگار کرزی خواند، به او هم نیرنگ بزند و عبدالله هم باز بازی بخورد و به او تا زمانیکه بالکل عبدالله را بی ریشه سازد مجال دهد و در آخر به یک پُوف اورا به هوا خواهد پراند. عبدالله باید سر از همین اکنون ۵۰/۵۰ را بکار برد. حتی در نشستن در جلسه باید پهلوی او بنشیند. و کاری که خلاف نظر و مشوره او صورت میگرد فورا” مکتوبی غرض الغای آن حکم بفرستد. خود مکتوب رسمی به وزارت داخله صادر نماید که توذیع تذکره ها را روی دست گیرد. و غرض بی اعتبار بودن مدال داده شده به وزیر مالیه رسما” مکتوب صادر نماید. بخاطر اینکه مسلما” موافقتنامه حکومت وحدت ملی جای قانون اساسی را گرفته است.

  4. خوب به یاد دارم زمانی را که عین و غین پس از تشکیل دولت وحدن ملی به امریکا سفر کردند. در یکی از همین نمایش های این سفر جان کری که خود واسطه ایجاد خکومت وحدت ملی بود؛ از دکتور غنی تعریف و تمجید کرد که بزرگواری نموده قدرت را با تیم رقیب شریک ساخت. در برابر آن سخنان بسیار فرعون منشانه؛ عبداله نه تنها سکوت کرد بلکه مانند افراد فرمایشی به کف زدن پرداخت. رهبر با شامه و شهامت سیاسی هم همانروز و همان لحظه باید ایستاد میشد و میگفت که غنی نه بلکه من بودم که گذشت کردم و پست من تحفه و تارتق کس نیست. اگر حرف شما این است؛ پس موافقت نامه حکومت ۵۰ ۵۰ وحدت ملی باطل است . بفرمایید حکومت بسازید و حکومت کنید. این موقع نشناسی همه چیز را تا امروز خراب کرده تمام دستگاه حاکمه امریکا و دنباله روانش همان افاده جان کیری را به جا میدانند و غنی و تیمش هم حق دارند که چنین بیانگارند و چنین عمل کنند!!!
    از این گذشته ذهنیت عامه در باره غنی هم عادل است و در باره عبدالله هم . مردم میگویند غنی همان کار هارا میکند که هم طینت و هم سیاست و هم دیکته گرانش لازم می بینند و میسر میدانند ولی عبدالله مصرو ف آرایش و خینه و سرخی و سپیده است و غیر از خودش و آرایشش از همه چیز غافل. اگر عبدالله زهره داشت ؛ حالا تمام کف و کالر و فیشن را دور میریخت گاندی وار ساده و بی پیرایه میشد و حداقل مقام و افتدارش را برای سیاستگر و رهبر مردمی شدن استفاده می نمود. خدا کند من غلط کنم ولی به نظرم خینه عبدالله دیگر رنگی ندارد و آب و آبروی رفته دوباره به جو نمی اید؛ اگر قدرتی که عبدالله را به اینجا رسانید وافعی و بنیادی است؛ باید و باید و باید هرچه زود تر بدیل اورا پیدا و عوضش جابجا بدارد و الا ….. خوش درخشید ولی دولت مستعجل بود!!!

  5. تجربه نشان داد که غنی یک آدم خود خواه و متعصب و تمامیت خواه بوده و به اصول فن اداره و رهبری هم یا آگاهی ندارد و یا نمیخواهد به ان پابند باشد. و داکتر عبدالله یک آدم ساده لوح و خوش باور و بی بُرش و بی دیدگاه میباشد یعنی استعداد رهبری را هرگز ندارد. بدین لحاظ رهبری افغانستانرا به دست دونفری که به کمبود های جدی مواجه اند، سپردن خطای بزرگی بحساب می آید. باز هم عرض کنم که این دولت با وجود کوتاهی هایش بمراتب از دولت تحت رهبری کرزی بهتر میباشد. دولت کرزی از فاسد ترین و بیکفایت ترین دولت در تاریخ دولت داری افغانستان بوده است. اصلا” دولتی که نه بخواست مردم بلکه بخواست خارجی ها بوجود آید خیلی ناکار آمد و ناکام میباشد و توقع اجرأت موثر و خوب از آن ساده دلی خواهد باشد. این رهبران اگر خاین و بی همه چیز و وطنفروش نباشند. پُست و مقام برامده از تقلب را نمیپذیرند. مردمان خوب به اصالت حقیقت شدیدآ” باورمند بوده پست تقلبی و لوکه مقام ریاست جمهوری باشد را هرگز نمیپذیرد.

  6. مشوره خوب به داکتر عبدالله:

    اما راه بهتر آن است که به متحدین و مردمی که او را مورد حمایت قرار دادند و به او اعتماد کردند، مراجعه کند و بگوید که بیش از این نمی شود با این رئیس جمهور بی اعتنا و بی باور به مشارکت و عدالت ادامه داد. برای امریکایی ها نیز این مشکل را بدون هیچ ابهامی بیان کند. و آنگاه با مردم و متحدین خود تصمیم بگیرد.”

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

همچنین ببینید
بستن
دکمه بازگشت به بالا