شعر
-
حق
من خود مثال زنده انسان خسته ام من ازریا و فتنه ی دوران شکسته ام دردا که روزگار به بازی…
بیشتر بخوانید » -
ظالمان وحشی
کـدام ظالم سـیه پوش کرده مارا بسوگ وغم همآغوش کرده مارا سـتم در حـق مـا بگـذشـته از حد به…
بیشتر بخوانید » -
دست شيطان
ما كه در اين سرزمين از درد هجران سوختيم سوختيم و سا ختيم با ا شك ريزا ن سوختيم صيدِ…
بیشتر بخوانید » -
کابوس شب
بازدرد بیکــــــــرانم میکشد جام تلخ شوکـــــرانم میکشد شبح این کابوس شبهای سیاه هرنفس تا پای جانــم میکشد خواب ما آشفتگی…
بیشتر بخوانید » -
ز پشت چار زمستان…
درین ستمکده سنگ سیاه کرده طلوع؟ و یا که ماه و خورشیدِ آه کرده طلوع؟ زپشت چار زمستان و…
بیشتر بخوانید » -
جوهر دانش
این عقده از درون نیاید دیگر بیرون خشکیده اشک به چشم و بیاید زدیده خون دراین سکوت تلخ نهفته…
بیشتر بخوانید » -
تبـــارگل سـرخ
تا که بیگـانه زمحـدودۀ اقلیــــم شـدیم زارگشتیم واسیرشب دژخیــــم شــدیم نقشـۀ کاذب تلبیس همــان بود که مـــا خارج ازموهبت صفحۀ…
بیشتر بخوانید » -
سال نو و رسالت نو
سال نو را به کسانی که به نو شدن و نو اندیشی باور دارند، تبریک می گویم، امیدوارم سال…
بیشتر بخوانید » -
نــوروز
نـسـیــــم باد نـــــورزی شـدی عنبر فـشــــان امروز زمـین و ســـاکــنان آن شدی از نگـهـتـش افــــــروز ز ملک خـــــاوران هـنـــگامه…
بیشتر بخوانید » -
غارت گلستان
بهار آمـده، لیکن وطن زمستان است به خون لاله قسم غارت گلستان است به دست وحشت پاییز گل شـود…
بیشتر بخوانید »