شعر

سال نو و رسالت نو

 

سال نو را به کسانی که به نو شدن و نو اندیشی باور دارند، تبریک می گویم، امیدوارم سال نو آغاز نوگرایی در حیات فردی و اجتماعی ما باشد و بیشتر از همیشه با نیرومندی سرنوشت و سال زیبای خود و جامعه را به خوبی رقم بزنیم. برای دستیابی به صلح و صفا و پایان دادن به جنگ و خشونت در کشور موفق گردیم.

چه بهتر که در آغاز این سال با خودمان پیمان ببندیم که قدر لحظات باهم بودن را بدانیم و بر همزیستی مسالمت آمیز تأکید کنیم.  باورکنیم قلب های ما آن قدربزرگ هست که می تواند همه مهربانان جهان را دوست داشته و همه زیبایی های عالم هستی را در خود جا بدهد و به همه عشق هدیه کند، بتواند ببخشد و دوباره خود سازی کند.

باید که بپذیریم در سال گذشته دروغ هایی که شنیده ایم، ستم های که کشیده ایم و خیانت های که دیده ایم، همه از انسان های خام و بی مایه یی بوده  که تنها دچار توهم شده اند و از نبود عشق و محبت و ایمان و تعهد و صداقت رنج می برند. این ها مسیر زندگی شان را گم کرده اند. و برای رسیدن به اهداف والای انسانی به جای تلاش، متوسل به دروغ، فریب، نیرنگ و خیانت شده اند.

بیائید که در سال نو تلاش کنیم، راستی را در برابر دروغ، امانت را در برابر خیانت، فضیلت را در برابر رذالت، عدالت را در مقابل ستمگری، محبت را در برابر نفرت، عقلانیت را در برابر احساسات و جدیت را در برابر تنبلی، پرورش دهیم و به پیمان های مان وفادار باشیم به خانواده، همسر، فرزند، دوست، آشنا، همکار، همشهری  و هم میهن خود مهر بورزیم، احترام داشته باشیم. به پیمان و تعهد خود پایبند و مستحکم بمانیم.

بیائید که سال گذشته را یک بار مرور کنیم و عملکرد های مان را از نظر بگذرانیم، از پیروزی های که داشته ایم خود را تحسین کنیم و از شکست های که روبرو شده ایم، از گناه که کرده ایم، توبه کنیم، از ستمی که بر کسی از ما رفته است، عذر بخواهیم، از کوتاهی که در حق کسی کرده ایم، جبران کنیم و از همه قصور و فتوری گذشته انتباه گرفته به حفظ و تقویت نقاط مثبت و کاهش نقاط ضعف خود بپردازیم.

در سال نو می باید که به حریم شخصی افراد احترام بگذاریم، حقوق دیگران را رعایت کنیم، بر کسی ستم و بیداد نه کنیم. مهرورزی و انسان مداری را پیشه خود ساخته با عملکرد های مثبت مان بر دیگران تأثیر وارد کنیم. مهربانی را با همدیگر هدیه دهیم، عشق را در وجود مان پرورش دهیم، انسانیت را گرامی داریم، به اسلام و آموزهای زیبای آن پابند باشیم، و سر انجام اگر خطای از کسی دیدیم، ببخشیم، از سختگیری پرهیز کنیم، نیک اندیشی و بزرگواری را پیشه خود سازیم.

فرجام سخن چه بهتر که از فرصت های باقی مانده از زندگی مان بهره خوب گرفته در جهت کسب فضایل و محو رذایل کار و کوشش کنیم. خوبی ها را تحسین و زشتی را تقبیح کنیم، تا امسال ما با سال پار متفاوت باشد. با هم مهر بورزیم، از کینه و نفرت و تبعیض و تعصب بگذریم و برویم با نیروی عشق و ایمان و امید زندگی، جامعه و انسانیت را بسازیم.

 

باری امسال با هر خوب و بدی بود و گذشت

گر چه تنهـــــا ســـــپری شد ولی زود گذشت

چند قــــدم مانده به سـال نو سرســبزی و گل

جشن نـــوروز بخــوان نغمــــه خوش با بلبل

تا امیـــدت به خـــــدا هست بـدان خوشــبختی

دل به دریـا چو زنی می گـــذری از ســـختی

(محمود مقامی)

 

نـوروز

نــــوروز ز تقــــویــــم  این زمانــــه کم مباد … این روز نو آگـنـــــده به رنــــج و الــــم مباد

نوروز آمـــــــــدست و بهاران و وقت عـیش … یک لحظـه یی تو را به جهان رنج و غم مباد

در فصــــل گل و خــــــنده یی از روزگار نو … در چشم تو یک قطره یی از اشک و نــم مباد

انعـــــــــام و لطف حق بود ارزانـیــت همیش…  در خاطـــــــــر تو دغدغه از بیش و کـم مباد

دور از حـــــــریم تان بود هر درد و نکـــبتی … در کـــام تـــــان ز تلخــــــی ایام ســـــــم مباد

صــــلح و صفـــــا بیاید و عدل و رفــاه همی … نابود باد جنــــــگ و تـُــــرور نیز هــــم مباد

خورشید عــلم و معـــــــرفت تابنده باد همیش … بویی ز جهــــل و  فقــر ملت در بـــــرم مباد

گردند بهرور همه از عیش و نوش و مهـــــر … از رنج قصـــه یی همی در ملک جــــــم مباد

کاری برای ملک و ملت هــــر طــــرف پدید   …امــــــید زنـــــدگی سوی ملک عــــــــدم مباد

رسوای جهــــــــان گشته وطن از فساد و فقر…  زین ماجرا به صورت کس هیچ شـــــرم مباد

آن کس که جهــــــان است به کف و اختیار او … هم ســایه الطـــــــاف او دور از ســـــرم مباد

در باغ و راغ و دشت و دمـن های این وطن … خواهم ز حق که هیچ اثری از خون و بم مباد

بشکسته باد زنجـــــــــیر ظـلم و فســـــــاد … هم  دستی ز بهـــــر قطع و شکست، قـــــــلم مباد

صد حیف گشته کشور ما جــــای مور و مار … هیچ  بولهــــــــبی ساکن بیت و حــــــرم مباد

اندر بهـــــــــار و موســــــم تابنــــدگی حیات … یک خاطـــــــری بــه کــــشورما هم دژم مباد

خاموش ” قـــادری” و منالی به فصــــــل گل … دست و جیب تو خــــالی ز پـــول و درم مباد

 

 

 

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

همچنین ببینید
بستن
دکمه بازگشت به بالا