خبر و دیدگاه
در پیوند به طرح صلح سازمان ملل متحد

نخبه های میهن را بس کم مطالعه وآرمانی می یابم. اگر از حملات سکندر وهجوم اسلام وچنگیز بگذریم در تاریخ معاصر ما از سلطنت پوشالی دفعه ی دوم شاه شجاع نوه ی احمد شاه درانی تا همین لحظه به شمول تجاوز دومرتبه ای استعمار کهن بریتانیا ومداخلات ستمگرانه ی آمریکا، روسیه تزاری ،شوروی وپوتینی،در کدام وقت مبنای دولت خدا داد بر انتخاب واراده ی مردم اتکا داشت؟ درین مدت طولانی نخبه گان اقوام اند که در تبانی به منطقه و فرامنطقه دولت های مستبد سرهم بندی وخودرا نماینده مردم جا میزنند. درین روند بدون تردید افغان ها در مقایسه به دیگران با دلایل زیاد از بعد نزدیکی به قدرت موفق واز زاویه دولت داری سخت ناکام اند. دولت کمال مطلب نخبه ها با حضور محض در جهان مجازی وغوغای خشک نمی تواند ایجاد شود زیرا مردم ما درین نیم قرن آخر به علت ذهنیت بسیار نازل وعقب مانده از قربانیان اولی است و به روشنی نشان دادند که نخبه های قومی قادر به هرگونه شعبده بازی به سرنوشت نافرجام آن هاست، که پرده ی آخر تالبی از همه بیش غم انگیز ومصیب آور است. در همچون اوضاع هذیان وغوغای نخبه های قومی به باورم موثریت لازم وعملی ندارد. طرح سازمان ملل هر گاه منتج به توافق واجماع منطقه و فرامنطقه گردد در هر حالت از اتموسفیر و شرایط موجود که زمین و زمان آن را افراط، رادیکالیزم تحجر استبداد دینی قومی و فرهنگی به شدت تحت فشار قرار داده است به سود مردمان زیر ستم ارزیابی میکنم. البته تردیدی نیست که درین روند برخی از نخبه گان سنتی موقف خودرا ازدست خواهند داد که به باورم مبارک است. همچنان انکشاف احتمالی بر مبنی طرح ملل متحد یقینا به استراتژی صد ساله گذشته قدرت های بزرگ هم نیم نگاهی دارد که ما به حکم اجبار ناگزیر به قبول آن خواهیم شد. به گمانم تحقق احتمالی این طرح سهمیه بندی قدرت به اعتبار اقوام را که یک تجربه ی کاملا ناکام در میهن است دور خواهد ریخت وبه یک ساز و کار تازه گذار متوسل خواهد شد.
تذکر: تبصره ای است در پیوند به طرح صلح سازمان ملل متحد که درین روز های آخر مورد توجه رسانه ها و کاربران قرار دارد.