خبر و دیدگاه
آيا منشاء مذهب برخاسته از دين نيست ؟

پيشگفتار
بحث داشتم با اعضاي گروپ جمعه مبارك كه متصدي ان خودم هستم . موضوع بحث روي برنامه ” پركار ” كه از BBC لندن بخش زبان فارسي هشت روز قبل زير عنوان ” دين در افغانستان ترمز توسعه ؟ ” پخش شد ، اين بود كه يكي از صاحب نظران ادعا ميكرد كه دين باعث بدبختي افغانستان شده اســت و طرف مقابل قوم گرايي را مقصر ميدانست .
از نگاه انتروپولوژي فرهنگي، من گفتم كه هر دو صاحب نظران اشتباه كردند. نه دين باعث بدبختي افغانستان شده اســت و نه تنها قوم . باعث بدبختي افغانستان ازدواج نا مشروع قوم پشتون با مذهب سني شده اســت. به جواب يكي از اعضاي گروپ گفتم كه دين در افغانستان بسيار كمرنگ بوده و اما مذهب صد در صد باعث عقب ماندگي شده اســت. همان بود كه عنوان اين مضمون كه در بالا ميخوانيد توسط جناب عبدالواحد خرم مطرح شد كه ” آيا منشاء مذهب برخاسته از دين نيست ؟ “
جواب من نخير بود يعني مذهب برخاسته از دين نيست و وعده كردم كه اين سوال را مفصل جواب مي گويم و چون تعداد لغات مضمون از گنجايش وتزآپ زياد تر اســت ، خوب اســت در سايت جاودان به چاپ رسد تا اين موضوع را براي بار اول همه بدانند. زيرا تا امروز اين موضوع بحث نشده اســت بر عكس توقع ، برنامه “پركار ” كه بايد زياد تر از صد هزار بيننده در يوتوب مي داشت فقط ٣٩،٠٠٠ تماشا گر داشته اســت . همچو برنامه مهم كمتر از چهل هزار بيننده تعجب آور اســت .
مقدمه :
دو سه نكته مهم را قبل از جواب سوال كه ” آيا منشاء مذهب برخاسته از دين نيست ؟” بايد بدانيم تا به منزل مقصود برسيم
اول دين از علوم انساني يا humanities مي باشد و هر كس ديد و بينش خودش را دارد. چنين نيست كه همه به يك فكر در مورد دين باشند. از همين سبب ما علماي گوناگون داربم با استدلال متفاوت. طور مثال نماز عشاء براي امام ابو حنيفه عليه الرحمه تا سحر رواست و براي امام شافعي عليه الرحمه، كه هر دو امامان از اهل سنت و جماعت اســت ، بعد از ١٢ شب قضا مي شود ! يا مسله صيغه يا نكاح موقت كه متعه هم ياد مي شود، نزد علماي اهل تسنن حرام اســت و نزد امام جعفر صادق عليه الرحمه حلال اســت.
دانشمندان عصر حاضر هم همين حق را دارند كه استدلال خود را نظر به مقتضيات و ايجابات عصر حاضر داشته باشند و ضرور نيست كه از علماي گذشته نقل قول كنند. طور مثال در زمان علماي قديم هواپيما وجود نداشت . هواپيما نه در قرآن اســت و نه در حديث پيامبر ( ص) . پس استدلال و دليل يك عالم امروزي در مورد سفر با هواپيما ترشح ذهني خود اوست براي اينكه در مرجع اساسي فقه اسلامي ما نمي توانبم واژه هواپيما را پيدا كنيم .
دوم تعريف فقه اســت. معني فقه در اسلام اساسا دين اســت نه مذهب. در حديث حضرت رسول كريم ( ص) ميخوانيم كه ” من يرد الله به خيرا يفقهه في الدين ” يعني ( كسيكه خداوند به وي اراده خير بفرمايد در امور دين دانشمند بسازد. ). پس مقصد فقه مذهب نيست بلكه دين است. اول اشتباه بزرگ از نگاه واژه شناسي اين است كه ما بگوييم كه فقه امام ابو حنيفه . از نگاه تعريف اين مطلق نادرست است زيرا چنين معني ميدهد كه دين امام حنيفه يا دين امام شافعي در حاليكه دين ، يك دين است و اما استدلال آن ، تفسير آيات و معني آيات حتي در زبان عربي مي تواند متفاوت باشد زيرا زيان عربي كه قرآن مجيد نازل شده است از زبان عربي مردم فرق دارد. زبان عربي در كشور هاي مختلف عربي نه تنها كه لهجه هاي مختلف وجود دارد ، هر كشور اصطلاحات خودش را دارد و حتي الفبا در كشور هاي اسلامي متفاوت است. طور مثال ، در خطه خراسان شرقي و غربي كه زياد ترين علماي اسلام عرض اندام كردند حرف ” پ” است و اما در ديگر مناطق مسلمانان نيست .
سوم مطلب را كه بايد بدانيم تعريف دين است. دين يك طرح عظيم است از طرف خالق يكتا براي چيزيكه هست كرده اســت دين تنها يك عقيده نيست. يك فرهنگ و تمدن بشري اســت كه در عرش عظيم براي جهان هستي تنظيم شده اســت، درين طرح عظيم ، نظم همه جهان هستي نهفته است. از ديد توحيد ، خدا ، يك خداست و جهان هستي و انسان و علم هم يك است. دو خدا وجود ندارد و دو طبيعت وجود ندارد. پس قانون خدا كه اساسا شريعت ناميده مي شود براي اينكه قانون ساخته و بافته انسانهاست و شريعت از طرف خداست كه جويبار روان معني ميدهد . چرا جويبار تعريف شده براي اين است كه مي تواند مسير خود را آب تغيير دهد. لطفا مضمون اين محقق را در سايت جاودان زيرا عنوان ” تفاوت ميان قانون و شريعت ” مطالعه فرماييد. يعني شريعت نظر به شرايط زمان مي تواتد تغيير كند. طور مثال حضرت عمر ( رض) در زمان قحطي حد جزاي دزدي را تغيير داد و زكات را به تعويق انداخت. بنابرين ، احكام خدا و قانون طبيعت هر دو يكي اســت زيرا مالك و خالق طبيعت خداست .
دين در ديگر زبان ها ترجمه نمي شود. يكي از واژه هاي قرآني اســت كه قطعا ترجمه شده نمي تواند ، واژه Religion كه دين ترجمه كرده اند قطعا درست نيست و مجبور شدند كه همين واژه را استفاده كنند زيرا دين ترجمه نمي شود. تعريف دين و Religion وقتي شما به قاموس نظر اندازيد مطلق فرق دارد. همه جهان هستي دين اســت . وقتي عالم دين مي گوييم يعني عالم يك بخش از جهان هستي نه تنها از بر كردن قرآن و چند حديث و ندانستن علوم ديگر. عالم نباتات ، عالم دين اســت. عالم حيوانات، عالم دين اســت ، عالم منظوم شمسي عالم دين اســت . دين تنها از بر كردن قرآن و تفسير قرآن كه هر كس مي تواند نظر به استعداد تفسير از آيات داشته باشد و احاديث كه مرجع دوم اســت بايد دقت شود زيرا به نام راوي احاديث جعلي وارد متون رسمي دين شده اســت كه قطعا با عدالت قرآن و يا شان پيامبر و يا علم سر نميخورد .
جواب سوال :
نخير ! مذهب برخاسته دين نيست و جواب و استدلال اين اســت :
دين از خداست و خداوند خالق دين اســت براي جهان هستي نه تنها بشريت. مذهب ساخته و بافته انسانهاست و مذهب ، دين نيست .
مذهب ترشح مغز انساني اســت نه اراده اي كه خدا يا دين براي بشريت دارد.
حالا براي شما مثال ها مي آوريم تا به يقين بدانيد كه مذهب دين نيست و منشاء مذهب برخاسته دين نيست
اول دين آمد تا مردم مدني شوند و از همين سبب يثرب ، مدينه شد. همه واژه ها مانند تمدن ، مدنيت ، مدني از همين مدينه مشتق شده اســت. مردم متمدن تعصب و تبعيض و تنگ نظري نمي داشته باشند . مذهب باعث تعصب و تبعيض بين مردم شد .
دين حقوق زنان و مردان را از نگاه مدني يكي دانست و زن را از يوغ و دست مرد رهايي بخشيد. چنانچه حضرت عمر ( رض ) به پيامبر ( ص) شكايت كرد كه در مكه زنان زير دست ما بودند و ما سر زنان دست بالا داشتيم و اما حالا در مدينه چنين نيست . لطفا به زندگينامه حضرت عمر ( رض ) اثر دكتر علي محمد صلابي مراجعه كنيد. زيرا در زندگي مدني هيچ كس نه مرد و نه زن برتري ندارد به جز از تقوي و بعد دانش. مذهب زنان را قشر دوم جامعه مي داند و حتي حق طلاق را كه حق شرعي زن اســت از زن گرفته اســت و به مرد داده كه اين خلاف دين اســت. زنان حق دارند كه از شوهر خود هر وقت كه دل شان بخواهد جدا شوند كه اين را خلع گويند و اما مذهب اين حق را از زن گرفته اســت .
حجاب يك بالاپوش كلاه دار اســت كه هم براي مردان اســت و هم زنان و دين به زنان مي گويد كه وقتي بيرون مي رويد جلابه تانرا بپوشيد . گفتم كه جلابه براي مرد و زن اســت و به خاطر آفتاب سوزان كلاه دارد تا سر صدمه نبيند . مذهب ازين جلابه چادري و برقه و چادر نماز و نقاب ساخت تا زن را مطلق در قوطي كرده باشد .
دين انسان را يك موجود آزاد مي داند و مذهب براي انسان محدوديت ها خلق كرد.
دين گفت كه دين تحميل نمي شود و به محمد ( ص) گفت كه وظيفه او مسلمان ساختن مردم نيست تنها ابلاغ دين اســت . مذهب سر مردم همان نوع كه مذهبي اعتقاد دارد سر مردم تحميل مي كند. اين دين نيست كه تحميل مي شود ، مذهب اســت. در ايران شيعه نوع خودش را تحميل كرده اســت و در عربستان وهابي ها نوع خود شان را و طالبان نوع خود شانرا.
دين آمد و گفت علم البيان و علم بالقلم يعني آزادي بيان و قلم را به مردم آموخت و اما مذهب آزادي بيان و قلم مردم را گرفته است و هر چه مذهب مروج جامعه بگويد بايد مردم همان كنند. اين كار دين نيست، مذهب اســت .
دين آمد و زن و مرد را در داخل مسجد اجازه داد كه عبادت كنند و حتي در داخل مسجد زنان از پيامبر و خلفا سوال ميكردند . مذهب زن را از مسجد بيرون كرد و يا برايش اتاق جداگانه ساخت. اين كار مذهب اســت، دين نيست .
دين گفت كه نماز ادا كنيد و روش نماز خواندن را هم بياموخت و اما مذهب روش هاي متفاوت در نماز دارند يكي دست باز نماز مي خواند و يكي دست بسته . يكي چاك ايستاده مي شود يكي پا ها جفت. يكي دستان را زير ناف ميگيرد و يكي بالاي سينه .
دين در اداي عبادت خدا تاكيد كرد و گفت انس و جن را خلق نكرده مگر براي عبادت و گفت واي بر كساينكه از نماز شان غافلند و اما نگفت كه نماز فرض اســت و اگر نخواني كافر مي شوي. و اين مكروه اســت و آن مستحب اســت . اينها همه ترشحات ذهني مذاهب اســت. هرگز از دهن پبامبر اين واژه ها بيرون نشده اســت. و هيچ سند وجود ندارد كه پيامبر اين واژه ها را استفاده كرده باشد . پيامبر هرگز شخصا كسي را كافر خطاب نكرده اســت . قرآن كافي كفار را لعنت كرده اســت و اما مذاهب مردم را حتي كلمه گوي را به كفر گرفتند و اعدام كردند .
دين گفت كه كسيكه خداوند به او اراده فرمايد در امور دين دانشمند سازد. مذهب را فقه ترجمه كردند و مذهب خود را سر مردم تحميل كردند.
دين آمد و پيامبر گفت كه با آمدن اسلام همه خرافات و رواج هاي خرافاتي و تبعيض زير پاي من قرار گرفت و اما مذهب باعث دامن زدن خرافات شد. زنجير زدن شيعه و به وجد آمدن سني كه در وقت ذكر بيهوش مي شوند مثال هاي عمده خرافات مذهبي اســت ، در دين نيست .
دين آمد و گفت كه همه مسلمانان با هم خواهر و برادرند و مذاهب مردم را به نام مذهب از هم دور ساخت و تعصب را دامن زد . نفاق شيعه و سني و يا سلفي و وهابي و متصوف و عرفاني همه و همه كار مذهب اســت ، دين نيست. واژه اخوه در قرآن از اخ براي مذكر و اخت براي مونث مشتق شده است يعني مؤمنان در دين خواهر و برادرند . مذهبي آيه را تنها براي مرد ها معني كرده و خواهر را ناديده گرفته است . اين كار دين نيست از مذهب است كه تبعيض خلق كرده است
دين آمد و گفت كه و اذا حكمتم بين الناس ان تحكموا بالعدل. مذهب بين مردم نه تنها به عدل رفتار نكرد مرتكب ظلم شد . مردم از دام طالب و آخوند هر روز فرار مي كنند. عدالت بين كلمه گوي تطبيق نشد . در ايران مسلمان افغانستاني روز خوب ندارد و در كشور هاي عربي سني همچنان .
دين آمد و گفت كه بين عرب و عجم تفاوت نيست و اما مذهب اويكه در مذهبش نيست پايين تر مي بيند و تعصب نشان ميدهد و نژاد پرستي مي كند . در دين نژاد پرستي نيست .
دين آمد و گفت كه اگر يك نفر را بكشيد مثل اين اســت كه همه بشريت را كشتيد و اگر يك نفر را نجات دهيد مثل اين اســت كه همه بشريت را نجات داديد . هزاران نفر در عربستان توسط وهابي ها اعدام شدند و مشرك خوانده شدند . هزاران نفر سني توسط شيعه صفوي به قتل رسيدند و هزاران شيعه هزاره توسط سني در افغانستان در زمان امير عبدالرحمن خان به قتل رسيد .
دين گفت لااكراه في الدين يعني در دين اجبار نيست. در افغانستان مذهب مردم نورستان را به زور برچه و تهديد مسلمان ساخت و امروز در كشور هاي اسلامي مذهب تحميل مي شود و اين دين اسلام نيست كه به زور مردم را مسلمان ساخت
دين آمد و گفت مردم را به تقوي مي شناسد نه عبا و قبا . لباس پيامبر و مردم از هم فرق نمي شد و اما مذهب آمد و براي ما عبا و قبا ساخت. عبا و قبا كار مذهب اســت از دين نيست .
دين آمد و براي همه مردم ، زن و مرد گفت علم بياموزيد و براي آموختن علم دعا كنيد ، ” و قل رب زدني علما ” مذهب مخالفت به علم كرد و امروز مسلمانان از عقب مانده ترين مردم هستند. براي اينكه هر تشبث علمي را مانند عصر گاليله در عيسويت بدعت گفتند .
دين آمد و گفت افلا تعقلون يعني مگر تعقل نمي كنيد. مذهب عقل مردم را به مفاد خود قفل كرد .
مثال ها فهرست آن بسياًر زياد اســت. ما درين هزار سال توسط مذهب استثمار شديم ، متعصب بار آمديم ، تبعيض كرديم و بدبخت شديم در حاليكه دين آمد تا پيشرفته ترين مردم باشيم و قرآن گفت شما از بهترين امت ها هستيد !!!
و بلاخره دين آمد كه همه مردم را خواهر و برادر سازد و اقوام را برادر ساخت و اما مذهب قوم گرايي را دامن زد و در كشور و هاي اسلامي به شمول افغانستان مذهب سني با قوم پشتون ازدواج كرد و باعث بدبختي مردم شد. طور مثال بدل در دين نيست و اما در قوم اســت و مذهبي خود را خاموش گرفت. يا مرد فوت مي كند و زن را فورا به برادر متوفي بدون اجازه زن نكاح مي كنند كه خلاف دين اســت مشروط براينكه از زن اجازه گرفته شود .
مذهب ترشح مغز انساني اســت زير عنوان دين كه يك فريب بزرگ تاريخ اســت و به هيچ صورت برخاسته دين حنيف اسلام نيست زيرا هر چه كه دين گفت مذهب بر عكس عمل كرد . اين همه وحشت و دهشت كه شما امروز در كشور هاي اسلامي مي بينيد تحميل مذهب اســت و جزيي ترين رابطه اي با دين ندارد .
فريد يونس
استاد باز نشسته اي بشر شناسي فرهنگي خاور ميانه و فلسفه اسلامي
كليفورنيا ، ايالات متحده امريكا