خبر و دیدگاه

آيا افغانستان به تجزيه مي رود ؟ ‎

درين دو سه هفته اخير هم در جلسات مختلف دعوت شدم و هم خودم خواندم و بعضي برنامه ها را تماشا كردم و مي بينيم كه چقدر تيت و پراگنده هستيم. يكي مسله قوم را بالا مي كند، يكي فدراليزم را يكي دموكراسي را يكي لوي پشتونستان را يكي جمهوري خراسان را و يكي اسلام را و يكي هزارستان و  دولت موقت در تبعيد را . جالب اســت كه طالبان به ريش همه اي اين گردهمايي ها مي خندند و خم به ابرو نمي كنند و به كار خود دوام ميدهند. يعني وضعيت  ما در خارج از افغانستان واقعا خنده آور اســت. نه تنها كه وجه مشترك وجود ندارد در عين زمان قادر نيستند كه يك ايده جديد و يا نظر بكر و نو را براي افغانستان پيشكش كنند و ميخواهند كه سر انگاشت هاي كهنه و پوسيده سرمايه گذاري كنند و يا تقليد از غرب كنند. در گروپ فدراليستان بودم و گفتم كه من به كانديد خودي اعتقاد ندارم زيرا در سنت اسلام نيست و اما براي اينكه يك رئيس انتخاب شود بايد يا خود را كانديد كنيد يا يك شخص ديگر را كانديد كنيد. من ميخواستم تا هم يك تغيير بياورم و هم مردم سالاري را تمرين كنيم .  ” ادمن” گروپ فورا صفحه را در انحصار خود درآورد و اجازه نداد تا ديگران نظريات خود را بنويسند و من كه مخالف سانسور عقايد هستم از گروپ خارج شدم . در گروپ ايالات متحده خراسان همه چيز تنها براي فارسي زبانها بود و يك قوم بزرگ افغانستان را كه پشتون ها باشد مطلق ناديده گرفته بودند. اشتباهات گذشته نبايد ما را تيت و پراگنده  و متفرق سازد.  ما بايد ملت را متحد سازيم. همه كشور ها تجارب تلخ از تاريخ خود دارند و اما مردم دست به دست هم دادند و اصلاحات آوردند نه اينكه به مخالفت همديگر  قد اعلم كنند. در برنامه سايت صفحه بين المللي افغانستان كه متصدي آن حامد جان ضرابي اســت يك برادر هزاره آمد و گفت كه ما ميخواهيم افغانستان تجزيه شود ، ظلم بس اســت. پشتون ها  و داستان لر و بر  اتحاد قوم پشتون را با پشتون هاي  آن سوي  سرحد بالا كرده اند در حاليكه يك پشتون آنطرف سرحد جزيي ترين علاقمندي ندارند.
آيا  افغانستان درين حالت به تجزيه مي رود مخصوصا كه طالبان را كسي به رسميت نشناخته است ؟ همه اي اين گروپ ها داد از دموكراسي مي زنند و اما فراموش كردند كه نظام دموكراسي از نگاه جامعه شناسي تنها انتخاب رئيس و راي دادن نيست بلكه يك فرهنگ اســت و اينها همه فرهنگ دموكراسي را براي افغانستان واحد تعريف كرده نمي توانند كه ما چه نوع دموكراسي داشته باشيم . گروپ هاي اسلامي كه آرزومندي يك نظام اسلامي را دارند ميخواهند تا زنان قشر دوم جامعه باشند و مثلا زنان حق طلاق را نداشته باشند. تحصيل كنند و اما گروه سر اقتدار تصميم مي گيرند كه بانوان كجا كار كنند و يا چه تحصيل كنند . اين بدبختي مسلمانان است كه نياموخته اند كه زن و مرد در اسلام از نگاه مدني با هم مساوي اســت .
اگر شرايط همينجوري اســت و در افغانستان ظلم اســت و در بيرون سياسيون  براي افغانستان متحد و واحد كار نمي كنند و از عملكرد شان بوي تجزيه افغانستان مي آيد پس بهتر اســت تجزيه شود زيرا نقشه ما قبول داري يا نداري خوش هستي يا نيستي يك نقشه استعماري اســت.
فريد يونس
استاد بازنشسته ي بشر شناسي فرهنگي خاور ميانه و مطالعات و فلسفه اسلامي

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا