خبر و دیدگاه

سه سال سلطه بر بر های اجیر را بر دوشیزگان و زنان و تمام مردم ستمدیده افغانستان تسلیت میگویم

 

سواال ایجاد میشود چطور شد که کشور های آمریکا و اروپا  با مصرف ملیارد ها دالر و قربان ساختن بیش از سه هزار تن از بهترین فرزندان خود بالاخره افغانستانرا به ترورست های بربر صفت بنام طالبان سپردند. آیا مردم امریکا و اروپا روزی بیدار خواهند شد که رهبران دولتی خود را به میز محاکمه بکشانند و از نتیجه مصرف ملیاردها  دالر سرمایه و قربان ساختن بیش از سه هزار از فرزندان امریکا و اروپا را پرسان و به دادخواهی بکشند؟

مسئول درجه اول پیروز ساختن نیروهای جهل و بربر طالبان بر افغانستان رهبران امریکا و رهبران دنباله رو اروپا میباشند.  با واقعبینی جهت ثبوت این ادعا به دلایل ذیل توجه فرمائید:
امریکا زلمی خلیلزاد را که سابقۀ کار با مجاهدین را داشت و با روح و روان مجاهدین آشنا بود، بحیث نماینده فوق العاده و کل اختیار امریکا در افغانستان تعین نمود. زلمی خلیلزاد که روحیه برتری جوئی قومی بر او استیلاء داشت، اشخاص مبتلا بر مرض برتری جوئی قومی را با صدها تفتین و تهدید و نیرنگ با تقلب و زیر پا نمودن اصول دموکراسی در رآس قدرت دولتی نصب نمود. حامد کرزی و اشرف غنی احمد زی هردو در باطن حامی طالبان و طرفدار به قدرت رساندن طالبان بودند. و با استفاده ازاختیارات زیادی که در قانون اساسی به رئیس جمهوردرج شده بود، حامد کرزی و غنی احمد زی توانستند به ترتیب و تدبیر طبق برنامه به منظور به قدرت رساندن طالبان ماهرانه کار نمایند.
زلمی خلیلزاد با استفاده از نیروهای نظامی ناتو و امریکا مثل فیر بمب های هوائی توسط اف شانزده بالای خانۀ مارشال دوستم وهمین قسم تهدید سایر قوماندانان با شیوه های مختلف و مصرف بی موازنه و بی حساب دالر نخبگان مقاومت را تسلیم خود ساخت. خلیلزاد انواع مختلف تهدید را بکار برد مثل تهدید به حساب محکوم به جرایم جنگی، این تهدید های خلیلزاد همزمان بود با دستگیری و به دار اویختن صدام حسین رئیس جمهور عراق. نخبگان مقاومت که همه دارای کله های گنجشکی بوده از دور بینی و برنامه های دور اندیشانه محروم بودند، با شنیدن به دار آویختن صدام حسین همه تسلیم نیرنگ  های خلیلزاد شده و به زلمی خلیلزاد میدان دادند که اسپ مراد  خودرا در میدان افغانستان طوریکه میخواهد جولان دهد.
حامد کرزی و اشرف غنی احمد زی طالبانرا یگانه گزینه موثر برای برده ساختن اقوام غیر افغان افغانستان یافتند. اونها میدانستند از آنجائیکه طالبان به هیچ اصول و قواعد انسانی و بین المللی پابند نمی باشند، و از طرف دیگر حمایت و راهنمائی پاکستانرا هم باخود دارند، میتوانند با ریسمان افغانیت و اسلامیت گردن اقوام دیگر را ببندند و حاکمیت قوم افغانرا در افغانستان قایم و جاودانه سازند. چنانچه همین اکنون دیده میشود که طالبان موفقانه برنامه های خودرا تطبیق می نمایند. هزاران مدارس دینی تاسیس نموده اند و به گوسفند سازی مردم و جوانان دوام میدهند.
برای اغفال مردم و از بین بردن تحرک مردمِ گرسنه و بی روز گار افغانستان تبلیغ می نمایند که طالب موقتی است چنین و چنان. در حالیکه طالبان زیر رهنمائی استخبارات پاکستان و همکاری امریکا  کار خودرا به پیش میبرد.

از طرف دیگر تبلیغ میگردد که طالبان جاگزین ندارند، در حالیکه در افغانستان جبهات مقاومت وجود دارند، که میتوانند جاگزین خوبی برای طالبان باشند. همین حالا جبه مقاومت ملی بریاست احمد مسعود در نبرد علیه طالبان مصروف اند و همین قسم جبه آزادی و جبه زنان شجاع و فداکار و مبارز افغانستان و دها جبهات دیگر علیه طالبان فعال اند. تمام این جبهات با تجاربی که از بازیهای سیاسی در افغانستان اموخته اند میتوانند با هم متحد شوند و افغانستانرا از وحشت طالبانی و یوغ بردگی پاکستان آزاد سازند.
مشوره من به مقاومت گران اینست  که در پی راه اندازی قیام عمومی باشند. واضح است هرگاه اکثریت مردم افغانستان طالبانرا نخواهند، طالبان سرنگون و از افغانستان رانده خواهند شد. گروهای مقاومت باید باهم در تماس شوند و طرح قیام عمومی را بریزند. پیش از قیام باید تشکیل قیام در سطح نواحی و شهر ها در هر ولایت ترتیب گردد. که بمجرد راندن طالبان از قدرت تشکیل قیام کنندگان جای طلبانرا اشغال نمایند. قیام باید رهبر داشته باشد. که جبهات مختلف مقاومت از میان خود رهبر را انتخاب و بحیث رهبر قیام می شناسند. قیامی که رهبر داشته باشد و تشکیل تا سطح نواحی داشته باشد، میتواند بدون حرج و مرج کار بعد از قیام را موفقانه پیش ببرد.
نکته مهم دیگر در قیام تکیه به زور و بازوی داخل مردم افغانستان از تمام اقوام شریف و دردد دیده افغانستان اعم از ازبکها و پشتونها و تاجکها، هزاره ها و باقی اقوام کشور باشد. در راه اندازی قیام مشوره و کمک هیچ کشور خارجی ضرورت نمی باشد. در راه اندازی قیام هیچ آیدیالوژی ای حاکم نمی باشد. قیام بخاطر نجات افغانستان و سرفرازی مردم افغانستان است.
در راه اندازی قیام کار کرسی داران زمان کرزی و غنی ضرور و با احمیت است، بدلیل اینکه آنها تجربه و نفوذ خودرا تا حدودی در میان مردم دارند. مثلا آقای مارشال دوستم،  آقای سیاف، آقای قانونی، آقای صلاح ا لدین ربانی، اقای استاد عطامحمد نور، اقای  محقق و آقای خلیلی، و دیگران ضرور است. بدیهی است که این آقایان هیچگونه سمت رهبری در قیام و بعد قیام را ندارند. فقط میخواهند دین خودرا در برابر میهن و مردم افغانستان انجام دهند. تاسف این جاست که یک تعداد از نخبگان ما که یک جا دیدم آنهارا نام لو پانزده داده بودند، طالب را گذاشته همه روزه سوته را گرفته برفرق این نخبگان حواله میکنند. در حالیکه اگر خود این لو پانزده ها میبودند با تفتین و فریب و تطمیع امریکا به کار گردانی زلمی خلیلزاد نمیتوانستند مقابله نمایند. در اوضاع و احوال کنونی هر فرد حق دارد ( ولو بگیل های جوالگیر کرزی و غنی باشند) دین خودرا در برابر وطن خود انجام دهد. این آقایون لو پانزده ها با این کار خود آب به آسیاب طالب میریزند. یک بار انتقاد نمودید و یکسال انتقاد نمودید، بس است. شما حق ندارید حق مبارزه را از کسیکه روزی اشتباه نموده است، از او بگیرید.

به پیش به سوی قیام عمومی
سرنگون باد جهل و بربریت

 

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا