۱۵ اگوست ۲۰۲۱ روز نحس و سیاه در تاریخ افغانستان
15 اگوست سال 2021 یکروز سیاه و بدشگون در تاریخ افغانستان شناسائی و ثبت شده است. در این روز نحس ابر سیاه جهل ، وحشت و تروریزم طالبانی فضای افغانستان را پوشاند و مردم درد دیده افغانستانرا از گرمی نور آفتاب محروم ساخت. این دیوِ سیاهِ زُمُخت و بد منظر بانوان و دوشیزگان افغانستانرا از همه اولتر آماج و مورد اذیت و آزار قرار داده و از نعمت نور دانش و گرمی کار در اجتماع و فعالیت در راه آبادی و پیشرفت افغانستان محروم ساخت. طالبان آموزه ها و شریعت هزار سال قبل از امروز را بهانه گرفته هر ظلم و بی رحمی ایکه از دست شان آمد و میآید ، در حق زنان و دختران افغانستان دریغ نورزیده و نمیورزد. گویی طالبان نه مادر دارند و نه دختر و نه از آدمیزاد زاده شده باشند. دکتور حسام نوذری دانشمند و روشنگر فرهیختۀ امریکائی ایرانی تبار بحق گفته است که برای داوری جهت تشخیص خوب و بد و حق بودن و باطل بودن یک ایده ئولوژی و فکر و نظام دولتی دیده شود که سیاست و برخورد آن ایده ئو لوژی و نظام در مورد بانوان چگونه است.؟ اگر به زنان حق مساوی با مردان قائل باشد نظام خوب و برحق و اگر به زنان حق برابر با مردان قائل نباشد نظام و فکر بد و باطل میباشد. به این حساب نظام و فکر طالبانی بد و باطل به حساب آمده و از هر جهت قابل رد و نفی میباشند.
کار زمامداران آمریکا و اروپا قابل حیرت و تعجب میباشد، که چرا طالبان، این گروه ترورست و وحشی دور حجر را به قدرت رساندند. در حالیکه خودآنها محصول نظام لبرال دموکراسی اند، انسان را در مرکز توجه قرار داده و تأمین زندگی شایسته به هر شهروند را جزء وظیفه اساسی خود به شمار میآورند. ولی به انسان افغانستان درد و رنج و مصیبت را روا داشته اند.
سوال ایجاد میشود که از کجا بدانیم که این مصیبت و درد بالای مردم افغانستان از طرف امریکا آورده شده است.؟
جواب روشن میباشد:
اگر به رویداد های سپتامبر 2001 یعنی قتل احمد شاه مسعود قهرمان ملی افغانستان و سرنگونی برجهای شهر نیویارک و آمدن قوای نظامی امریکا به افغانستان و تعین زلمی خلیلزاد این چهره آلوده به مرض فاشیزم افغانی را که منحیث وایسرای آمریکا در افغانستان توظیف گردیده بود و بعد با زیر پا کردن اصول دموکراسی در انتخابات و جلوس دادن طالب قره قل پوش بنام حامد کرزی و سپس طالب نکتائی پوش بنام اشرف غنی در کرسی ریاست جمهوری، با تقلب گسترده و شرم آور،را در نظر بگیریم و دقیق شویم که چطور این دو خائنین ملی مخالفین طالبان یعنی نخبگان مقاومت اول را با دسایس و حیل گوناگون ترور و یا فاسد و بی آبرو ساختند و به این ترتیب جاده را برای ورود ترورستان طالب صاف و هموار نمودند. حمایت امریکا ازین خائنان ملی بصورت واضح نشان میدهد که امریکا با ابتکار زلمی خلیل زاد و کار روائی حامد کرزی و غنی احمد زی زمینه را برای توافق امریکای ابر قدرت با طالبان ترورستب در دوحه آماده ساخت. که توافقنامه ننگین دوحه بصورت واضح عمل و نیت امریکارا بخاطر به قدرت رساندن طالبان ترورست نشان میدهد. هر افغانستانی کنجکاو بخوبی میدان که چطو آمریکا توسط گماشتگان خود حامد کرزی و اشرف غنی احمد زی برای ورود طالبان بر قدرت جاده را صاف و قیر نمودند.
از ابتدا زلمی خلیلزاد و حامد کرزی و اشرف غنی همه دست را یکی نموده به تطمیع کلانهای مقاومت اول پرداختند وبا سخنان دلگرم کننده و وعدههای سر خرمن توانستند همۀ نیروهای مقاومت را زیر نام دایاک خلع سلاح نمایند و در پهلوی تطمیع از ضربۀ تهدید هم استفاده بردند، مثلاً انفجار بم های هوائی بالای اقامت گاه جنرال دوستم و تهدید دوسیه سازی و محکوم نمودن آنها به جنایات جنگی . این دسایس و تهدید وقتی روی دست گرفته شده بود که آمریکا صدام حسین رئیس جمهور عراق را دستگیر و به دار آویخت. در اینجا بود که مقاومتی ها هرکدام که داری کلۀ گنجشکی بودندو از سیاست و بازیهای سیاسی چیزی نمی فهمیدند و فاقد آینده نگری بودند، به ترس افتیدند و دیدند که صدام با پنجه آهنین را که به دار آویختند پس به زندان کشیدن و محاکمه قوماندانان مقاومت اول چندان غیر عملی بنظر نمیرسد. همان بود که همه سر تسلیم فرود آوردند و دم را غنیمت دانسته و به دول خلیلزاد و کرزی و غنی رقصیدند. این تسلیمی و فسادپیشگی و بنده نفس اماره شدن نخبگان مقاومت نشان ازین است که این آدمها خیلی عادی و ضعیف و بی همت بودند و بدون برنامه ستراتزیک بودند.که نه از تاریخ چیزی میدانستند و نه غم مردم و آبادی افغانستانرا در سر داشتند. .
همه شاهد می باشند که کرزی و غنی با دسایس و شیوههای مختلف یکتعداد از مقاومتگران صادق به وطن را اول زیر ضربه قرار دادند.مثلا ( ترور استد ربانی و ترور جنرال دائود و ترور جنرال سید خیلی، … و دیگران و ترور جنرال رازق در قندهار،.. وغیره) همه نشانگر ترورهای پلان شده و زنجیره ای بودند که بمنظور تضعیف مبارزه علیه طالب براه انداخته شده بود. تعداد زیادی از عناصر ضد طالب را شهید و تعداد دیگر را با زور ارتش قوای نظامی امریکا و تهدید دوسیه سازی تحت نام مجرمان جنگی و بکار بردن دالر امریکائی و برابر ساختن زمینه فساد چنان آغشته و مسخ نمود ند که مردم افغانستان دیگر به آنها به پر کاهی هم ارزش قائل نمی باشند. یعنی مسخ و بی آبرو ساختن نخبگانیکه در مبارزه علیه نیروی اجیر طالبان دارای وزن و افتخاراتی بودند. همه این نخبگان ضد طالب و ضد استعمار را با هزاران دسیسه و حیله چنان مسخ نمودند که دیگر هرگز مورد اعتماد مردم افغانستان قرار نخواهند گرفت. و بالاخره نتیجه این همه تلاشها و مصارف ملیارد ها دالر همان شد که طالب را دوباره بر اریکه قدرت نصب نمودند.
اگر ارقام و داده های رویدادهای 20 سال حضور آمریکا و ناتو در افغانستان پروگرام و به کمپیوتر داده شود. بدون شک کمپیوتر نشان خواهد داد که نتیجه آمدن آمریکا به افغانستان :
1- قربان نمودن بیش از دوهزاروچارصد امریکائی و تعداد زیادی از جوانان اروپائی
2- و مصرف ملیارها دالر
3-زیر پا نمودن اصول دموکراسی در نصب کرزی و غنی به کرسی ریاست جمهوری
4- تعمیم فساد اداری و تعمیق نفاق قومی
5- تضعیف و صفر ساختن نخبگان مقاومت اول
6- دوباره آوردن طالبان به قدرت
بوده است.
امید وارم روزی مردمان آمریکا و اروپا بیدار شوند و زمامداران خود چون جورج بوش و بارک اباما و دونالد ترمپ و جو بایدن روسای جمهور آمریکا و رهبران دولتی اروپا را وادارند تا به سؤالات شان پاسخ ارا یه نمایند:
1- چرا بخاطر نصب حامد کرزی و غنی در کرسی ریاست جمهوری دموکراسی را زیر پا گردید و با تقلبات شرم آور آنها در راس قدرت و اداره دولتی جلوس دادند.
2- بخاطر مبارزه علیه تروریزم جان 2400 امریکائی و تعداد زیادی از کشور های اروپائی را قربان ساختید. ولی در اخیر تروریزم را به قدرت آوردید. پس جوابگوی خون این تعداد جوانهای آمریکا و اروپا چه کسی میتواند باشد؟
3-ملیارد ها دالر پول مالیه دهنده گان بخاطر مبارزه علیه تروریزم بمصرف رسید. ولی در نتیجه تروریزم را بقدرت رساندید.
رهبران دولتی خودرا مورد سؤال و باز پرس قرار دهند که به چه علت و چرا نتایج کار و فعالیت آنها منفی میباشد. و چه جزا برای خود تصویب خواهند نمود.