خدا و زن
قسمت اول
شیخ محی الدین ابن عربی در کتاب فصوص در باب شهود کامل این چنین ” زن” و ” مرد” را تعبیر و تعریف میکند: زن در مظهریت خدا کاملتر از مرد است ؛ زیرا مرد فقط مظهر قبول و انفعال است چون مخلوق حق است ولی زن گذشته از آنکه مظهر قبول و انفعال الهی است، مظهر فعل و تاثیر الهی نیز هست ؛ جدا از مجذوب بودن ، کان محبت بخشیده شده از خداوند است پس مرد را محب میسازد و این تصرف و تاثیر ، نموداری از فاعلیت خداست . از این جهت ، زن کاملتر از مرد است . اگر مرد بخواهد خدا را در مظهریت خود مشاهده کند شهود او کامل نیست ، ولی اگر بخواهد خدا را در مظهریت زن بنگرد ، شهود او به کمال و تمام میرسد…. اگر به متون الهی نگاه شود دقیقا نمادی کامل از دیدگاه والای شیخ محی الدین ابن عربی را خواهیم دید …
در زمان فراعنه وقتی ظلم فرعونیان اوج گرفت و بنا به اشارات قرآنی -۴۹ بقره – بنی اسرائیل را هم به بردگی کشیدند. آن هنگام امر خداوند بر نجات بردگان قرار گرفت در همین حال خداوند، فرعون را با خوابی از امر خود با خبر ساخت! در همان وقت فرعونیان برای کشتن نوزادگان پسر بنی اسرائیل دست بکار شدند. خداوند برای حفظ امر خود به زن وحی کرد و چگونگی حفظ امر خود را برای او شرح داد. چنانچه قرآن اشاره میکند [ قصص آیهی ۷ : و به مادر موسی وحی کردیم که طفلت را شیر ده و چون (از آسیب فرعونیان) بر او ترسان شوی به دریایش بیانداز و دیگر هرگز مترس و محزون مباش که ما او را به تو باز آوریم و از پیغمبران مرسلش گردانیم]. چنانچه از متن آیه روشن است مادر موسی پلان و نقشهی خداوندی را پذیرفته و از خداوند هم تعهد گرفته بود که بچه را برایش برگرداند! اگرچه خیلی گران بر مادر تمام میشود که از بچه دور شود اما خداوند قلب و ذهن او را آرامش بخشید (۱۰ قصص). وقتی بچه به رودخانهی خروشان نیل انداخته شد آب او را به دامن زن دیگری برد و آن زن ، آسیه زن فرعون بود که از خداوند میخواهد در قیامت در کنار خودش به او خانهای در بهشت بدهد! إِذْ قالَتْ رَبِّ ابْنِ لِی عِنْدَکَ بَیْتاً فِی الْجَنَّة» (تحریم، ۱۱). آسیه میدانست که موضع گیری او در مقابل فرعون برای حفظ نوزاد میتواند به قیمت جانش تمام شود ولی او با قاطعیت در برابر فرمان فرعون برای کشتن نوزادان ، مقاومت کرد و توانست موسای نوزاد را حفظ کند زیرا فرعونیان شعور دور اندیشی نداشتند (قصص آیهی ۹) و او آن نوزاد را موسی (یعنی آب آورده ) نامید.
وقتی حضرت موسی ع به امر خدا به طرف فرعون طغیانگر رفت (نازعات ۱۷ و طه ۴۳) و خود را پیامبر خدا معرفی کرد و قبل از اینکه فرعون حرفی بگوید و یا حضرت موسی معجزهای نشان دهد باز آسیه موضعگیری خیلی خطرناکی کرد و گفت: این مرد راست میگوید، این مرد صادق و مصدق است، این مرد فرستاده شده پروردگار است، این مرد با عالم غیب در ارتباط است و همسر من (فرعون) در تمام برنامهها ضد حق است …
[در سوره فجر پروردگار «فرعون» را «ذی الاوتاد» معرفی کرده، یعنی صاحب شکنجههای میخ کوبی است… میخهایی که آهنگرهای وابسته به دربار ساخته بودند که در مجازات ، شخص محکوم را بر روی زمین یا دیوار به میخ میکشیدند.]
وقتی آسیه آشکارا تایید رسالت موسی ع را کرد او را به میخ کشیدند اما او همچنان بیزاری خود را از فرهنگ فرعونیان ابراز میداشت و میگفت وَ نَجِّنِی مِنْ فِرْعَوْنَ وَ عَمَلِه»، خدایا تو آزادکننده من هستی مرا از این فرعون و فرهنگش نجات بده! و باز بنا به اشارات آیات الهی او بیزاری و اعتراض خود را از ظلم فرعونیان اعلام کرد و از خداوند نجات میخواست «و نَجِّنِی مِنَ الْقَوْمِ الظَّالِمِین» و از جماعت ظالمین نجاتم بده (تحریم، ۱۱).
قرآن جهت گیریهای این زن و حتی ایمانش را الگو و اسوه برای تمام مومنان و ایمانداران معرفی مینماید : وَ ضَرَبَ اللَّهُ مَثَلًا لِلَّذِینَ آمَنُوا امْرَأَتَ فِرْعَوْن» (تحریم، ۱۱) و نمونه آورد الله ج برای کسانی که ایمان میآورند (مانند) زن فرعون باشند!…
اگر به کلمات آیات قرآنی دقت کنیم که میفرماید ” وَ ضَرَبَ اللَّهُ مَثَلًا ” و نمونهای را مثال زد – یعنی تعداد اینگونه زنان بسیار فراوان اند و خداوند نمونهای از آنها را ذکر میکند که همه زن فرعون را میشناسند زیرا در مورد او بسیار سخن گفته شده است. در کل قرآن ایمان زنان را سرمشق ایمان و باور تمام ایمانداران مرد قرار داده است .
جایگاه و منزلت پیامبران و مرسلین مسئلهای جداگانهای است که در روز الست خداوند ربانیت خود را بر همگان آشکار ساخت چنانچه در قرآن آمده است : ” و (به ياد آور) زمانى كه پروردگارت، از پشت بنىآدم ، وذرّيّه آنان را بر گرفت و آنان را گواه بر خودشان ساخت (و فرمود:) آيا من پروردگار شما نيستم؟ گفتند: بلى، ما گواهى داديم (كه تو پروردگارمايى، اين اقرار گرفتن از ذريّهى آدم براى آن بود) تا در روز قيامت نگوييد: ما از اين (پیمان) غافل بوديم” ۱۷۲ اعراف . و بر این مبنا روح پیامبران و رسولان کاملا مشخص و شناخته شده در نزدیک خداوند بودند و آنان با مدد الهی آن روز را به یاد میآورند و حتی بر رویدادها و وقایع در عالم شهادت بعنوان شاهد حضور دارند چنانچه در انجیل و قرآن به آن اشارت دارند : در با لای کوه ، یوحنا شاهد آشکار شدن موسی و الیاس بر مسیح میشود و آنها را میشناسد. در یهود: شناخت آصف بن برخیا بر سلیمان و قدرت فهم و تشخیص آصف… در قرآن ؛ ذکر وقایعی شهودی در قالب الم تری-مگر ندیدی- بیان میکند که قبل از تولد پیامبر اتفاق افتاده و خداوند پیامبر را شاهد گرفته است. در آیهی ۲۴۳ بقره آمده است : ” مگر ندیدی جماعتی که از ترس مرگ به بیابان گریختند و هزاران نفر بودند… ” پیامبر میگوید قوم حزقل بودند و از ترس طاعون گریختند!! و الم تری های دیگر ۲۵۱ و ۲۵۸ بقره و الم تر کیف فعل ربک به اصحاب فیل که در زمان تولد او اتفاق افتاد و پیامبر ص چگونگی آن واقعهها را بیان میکند ! و در زمان بعثتشان باز خداوند خود را به آنها معرفی کرد و بعد امر خود را بر آنها آشکار ساخت و آنها اولین ایمان آورندگان به رسالت خود و خدای خود بودند چنانچه رسولالله شهادت میداد ” اشهد انی رسول الله و اشهد ان لا اله الا الله”، اما آنچه مهم است ظهور یک رسالت برای خدمت کردن به یک زن پا به عرصهی وجود گذاشت چنانچه مسیح ع در بدو تولد لب به سخن گشود و خود را فرستادهی خداوند معرفی کرد و ماموریتش دفاع از مادرش بود و بعد از آن مانند کودکان عادی رشد کرد تا در سن ۳۳ سالگی دوباره اعلان رسالت خویش را کرد…
ارتباط و توجه خاص خداوند به زنان در زمان پیامبران هم گویای پیوندی خاص خداوند با روحیهی بلند زنان است .
۳۷ آل عمران : … هرگاه زكريّا در محراب عبادت بر مريم وارد مىشد، خوراكى (شگفتآورى) نزد او مىيافت. مىپرسيد: اى مريم اين (غدا و خوراك تو) از كجاست؟! مريم در پاسخ مىگفت: آن از نزد خداست. همانا خداوند به هركس كه بخواهد بىشمار روزى مىدهد.
در ادیان الهی ، زن ارزش خاص و حتی بالاتر از مردها را دارد. برای نمونه زن نوح با اینکه باور به نوح نداشت اما با او زندگی میکرد و فقط خداوند بر او حکمیت داشت ۱۰/ تحریم … در زمان بروز طوفان ، نوح ع میخواهد بر طبق وعدهی خداوند ، پسرش نجات یابد ۳۵هود ، و مانند زنش جزو اهل بیت باشد ، اما از خداوند ندا میرسد فَلا تَسْئَلْنِ ما لَيْسَ لَكَ بِهِ عِلْمٌ ۳۶ هود – چیزی نخواه که بر آن آگاهی نداری- یعنی زنش با وجود بی ایمانی نجات مییابد اما پسرش غرق میشود… در بطن ادیان توحیدی حرکت ، درک و احساس زن منشأ حیات است که عشق و دوستی را از خداوند به نهادینه در وجود خویش نهفته کرده است.
بر همین اساس بود که ابن ملجم ، قاتل امام علی ع به امر امام حسن مجتبی قصاص میشود اما قاتل امام حسن مجتبی ، چون زن بود توسط امام حسین ع نه تنها قصاص نمیشود بلکه اجازه داده میشود تا آزاد باشد !
از کوه طور تا کوه نور خداوند با معرفی خود و دادن معجزه ، امر به بعثت کرد . اما در مورد زنان که امر بعثتی در کار نبود و خداوند خود را بر آنان معرفی نکرد و معجزهای نشان نداد اما وحی میکند و زن بلافاصله تشخیص میدهد که او خداست و امر او را اجابت میکند ! و یا زمانی که پیامبری را دیده است قبل از انجام معجزه ، با آشنا بودن از نحوهی سخن گفتن خداوند ، رسالت پیامبرش را شناخته و همصدا با رسالت شده است!
ادامه دارد …
طاهره خدانظر
با سلام خدمت آقا ی قدیم
یک جهان سپاس که زمینهی مناسب برای بیان تفکر را ایجاد میکنید . من در تمام نوشتههای خود بدنبال دفاع یا اثبات راستی یک دین یا یک باور نیستم بلکه استنباط از استدلالهای همان دینها را در موارد مورد بحث خود بیان میکنم و عقیدهی خویش را هرگز دخیل نمیدهم . اگرچه در خانوادهای مذهبی (شیعه) بزرگ شدهام . مسلمان هستم اما مذهب را قبول ندارم زیرا روح قرآن با مذاهب در یک راستا نیستند…اما برگردیم به سوالات شما؛
سوال اول : کاتولیک یک مذهب در مسیحیت است پس افراد بسیاری در آن دیدگاههای متفاوتی را ابراز کردهاند نقش کاتولیکها از الصاق شمال ایرلند به انگلستان تا دیدگاههای امروزی پاپ که در نزد مسیحیان مورد پذیرش نبوده و در رد آن بارها مطلب نوشتهاند .[ جدا از دیدگاههای ارتدوکسها در یونان و شرق و یا دیدگاههای پروتستانها] . پس دیدگاه فردی و حتی مذهبی قابل اقتباس نیست زیرا مستند نیست .
در عهد قدیم و جدید با قرآن یکی است . مانند بحث پیامبران و غیره ؛ اما کلمهی احسن القصص ؛ احسن بر وزن افعل یعنی بهترین ، این بهترین خود در مقابل قصص دیگران است و نوعی مهر صحیح گذاشتن بر تاثیر قصه یا داستان در زندگی بشری است اما این احسن و بهترین ، نوعی مبارزه طلبی برای بهتر نمایان کردن ارزشها و کرامتها در نتیجهی قصهها و داستانهاست و از طرف دیگر تضمینی بر راستی آن قصههاست. زیرا داستانهای خیالی نمیتواند برای بشریت ، مبین ارزشی و اخلاقی باشد….
سوال دوم در مورد دانستیهای پیامبر اسلام ؛
در زمان جوانی برای تجارت سفرهایی داشته است که هیچ بیانی از نقد و یا تایید حاکمیتها و باورهایی که در زمان تجارت دیده بود در تاریخ ندیدهایم حتی تا سن ۳۹ سالگی همراه ابولهب در مکه در کنار بتها با بزرگان مکه در جلسات متعدد بزرگان شرکت کرده و هیچ اعتراضی نه به بتها و نه به ظلمها و نه به بردهداری و نه به رسوم ناپسند اعراب نداشته است ! و مدت پانزده سال زید بردهی او بود و غیره… فقط شخصی صادق و امانتدار بوده است. ایشان از خانوادهای بت پرست بزرگ شده است زیرا جد بزرگش و عبدالمطلب به نام بندهی بتها نام نهاده شدهاند ، عبدالمطلب هم بت پرست بود زیرا نام تعدادی از پسرانش به نام بتهاست و پدر پیامبر هم عبداله است ( اله نام بتی است) در زمان صلح حدیبیه وقتی سهیل بن عمرو متن صلح را میخواند میگوید نباید محمد رسول الله نوشته شود زیرا الله کلمهای جدید است و محمد آورده است و بعد پرسان میکند آیا کسی قبل از اینکه محمد این اسم را بیاورد شما شنیده بودید ؟ بعد میگوید ما چون الله را نمیشناسیم پس به جای آن بنویسید محمد بن عبداله… از طرف دیگر نام محمد پنج بار در قرآن آمده اما در هیچ کدام نگفته محمد بن عبداله زیرا آوردن اسم عبداله تایید مفهوم بت اله را میشود . اما موسی بن عمران یا مسیح ابن مریم و غیره را در قرآن داریم …
در سن چهل سالگی وقتی از غار حرا برمیگردد سریعا زید را آزاد میکند و به او میگوید دیگر شما مانند فرزند من هستید… و قرآن به او میگوید ووجدک ضالا فهدی (وقتی تو را یافتیم گمراه بودی ، پس هدایتت دادیم )… بعد از آن جهتگیریهای پیامبرص شروع میشود و بعد از یک سال و نیم از بعثت قضیهی معراج پیش میاد و شب روی و برکت یافتهی مسیحیان را میبیند (اسرا ۱). بعد به تعدادی از مسلمانان امر میکند به سرزمین مسیحیان پناه ببرند که آنها هم یکتاپرستند و به شما پناه میدهند (نجاشی در حبشه)…
در آیهی ۳ جمعه اشاره به رفتن رسالت به سرزمین تازه تاسیس (مهاجر نشین) میشود که در تفسیر مسلم و بخاری آمده است که پیامبر به آن سرزمین در غرب و غیر عرب ( آمریکا) اشاره میکند و…
پس آیات به پیامبر آگاهی داده است . در قرآن به جایگاههای حیاتی یا تاثیر گذار بطور خاص اشاره کرده است … بر استنباط من ، آمریکای جنوبی آن تاثیرگذاری نداشته است …
سوال سوم :
در کتب مقدس پیدایش هستی هفت روز طول کشیده است . اما عمر این کائنات امروز ۱۴ میلیارد سال است و کرهی زمین قطعهای کوچک در این کائنات عظیم است که اگر با کهکشان راه شیری هم محو شود هیچ خللی در این جهان بیکران وارد نمیکند . اما وقتی خداوند از خلقت انسان امروزی حرف میزند ملائک میگویند میخواهید انسانی خلق کنید که ظالم و خونریز است ؟ بنا به ادلهی متون دینی ملائک غیبگو نیستند (لا علم لنا الا ما علمتنا ) و فقط از روی تجربه آگاهی دارند . پس فهم آنان از وجود خلقت یا خلقتهای دیگری بوده است قبل از خلقت این بشر کنونی . پس تاریخ خلقت اولی و آخری با هم متفاوتند.
سلامها و احترامات عمیق خودرا به محترمه طاهره خدانظر و آقای صادق تقدیم میدارم.
من نظرات شمارا در نوشته های شما خواندم. خیلی خوش شدم که من با دو عاقلِ باحوصله و با تساهل رو برو شدم. در ذهن من سوالهای زیادی پیدا شده که تا حال آنرا جرئت نکرده که در میان گذارم. اما در مقابل شما بزرگواران سوالهای خودرا طرح میکنم که اگر جوابی بیابم و تشویشم رفع شود.
1- من در کتاب دایرت المعارف کاتولیکها خواندم که قصه آدم و هوا یک داستان سمبولیک است. نه آدمی وجود اشته و نه هوائی. فقط خداوند خواسته است زیر نام آنها یکتعداد هدایات خودرا صادر سازد. مثل رستم و سهراب و یا مثل قصه یوسف و ذلیخا. که در زندگی واقعی نه رستمی بوده و نه سهرابی صرف فردوسی آنرا درذهن خود خلق و داستان ساخته است. همین قسم نه یوسفی وجود خارجی داشته و نه ذلیخا ای فقط خداوند که در قرآن هم آنرا احسن القصص خوانده است. برای پند دادن ذکر کرده است. سوال من اینست که آیا جناب شمایان از موجودیت عینی آدم و هوا باور مند هستید و یا مثل کاتولیکها آنرا خیالی میدانید؟
2- آیا محمد صل الله و علیه وسلم میدانست که در دنیا براعظمی بنام امریکا وجود داشته باشد و در آنجا مردم با فرهنگ خاص خود زندگی دارند.؟ اگر میدانست چرا از فرهنگ کشور مکسیکو و یا کشور امریکای جنوبی پیرو هیچ یادی نکرده در حالیکه آنها دارای فرهنگ و باورهای خاص خود بودند.؟
3- علم امروز میگوید که از پیدایش عالم ما 13.7 ملیارد سال میشود، در حالیکه در قرآن گفته است که عالم در شش روز ساخته شده است. به این حساب انسان هم در یکروز ساخته شده است ، در حالیکه علم میگوید که از پیدایش دوچا در روی زمین بیش از دوملیون سال میشود. و از پیدایش نسل ما یعنی هومو ساپین ها نزدیک به سیصد هزار سال میشود. در مورد این تناقض چه میتوانیم بگوئیم؟
متمنی ام که سوالهای ذهن شکاک مرا جواب فرمائید تا بر عقیده و باور اسلامی خود استوار باقی بمانم.
با احترامات زیاد
قدیم شاه
با سلام آقا صادق بزرگوار
تمام اسناد من از آیات قرآن است زیرا اگثر مردم افغانستان مسلمانند و پذیرش آن آسانتر است . بعد از بررسی زن در متون الهی به موضوع ‘ زن و طالبان ‘ میپردازم تا به این صورت ماهیت روشنی از باورهای ناروای طالبان و جامعهی سنتی افغانستان در مورد زن را با قیاس آیات ارائه دهم …
اما آنچه شما جالب است نزدیک صد سال است تمام فارسی زبانان ایرانی و تورکهای ترکیه و اعراب سوریه و عراق تلاش کستردهای را داشتهاند تا هم بافت جغرافیایی ماوراالنهر را تغییر دهند و هم با استدلال به تاریخهای دروغ و جعلیات تمدن ماورالنهر را به چالش بکشند !
این دروغها شامل ” تمدن چین ، تمدن فراعنه ، منشور دروغین منسوب به کورش و غیره است …
در تاریخ یونان به وضوح تمدن سومریان در ماوراالنهر یا بقول آنها در میسوپتامیا پایهی تمدن بشریت بوده است که بقول فرانسویان خوشههای گندم در بالای کوههای زاکروس پیدا شد…
در متون دینی اشاره نمیکنند که ابراهیم در میسوپتامیا یا ماوراالنهر بوده است و نمیگویند که پیامبر اسلام کورد تبار و از نوادگان اسماعیل فرزند ابراهیم است بلکه با روایت جعلی میگویند کوردها از نسل جن هستند…
از قرن نوزدهم به بعد سرزمین و ملت ابراهیم مکان داد و ستد ایران و شوروی،عثمانی و صفویه بوده و با ظهور و گسترش امپراتوری انگلستان و فرانسه و مانع پیشروی آنها با وجود مخالفت کردن کردها ، استعمار را بر آن داشت با تشکیل کشورهای نو پا همچون عراق و سوریه در صدد تقسیم کردستان شد تا سرکوب شورشی های کُرد توسط حکومتهای مرکزی انجام گیرد . (توافق سایکس- بیکو)
زنده به گور کردن ۲۰۰ هزار کورد عراق در پروسهای به نام انفال توسط صدام حسین و بمب باران شیمیایی شهر های کورد نشین در شمال عراق توسط حکومت بعث ؛ قتل و تبعید بیش از نیم میلیون کرد در داخل ایران و – بر اساس آمار کشور ارمنستان – ترکیه متهم به نسل کشی یک و نیم میلیون ارامنه است که هم زمان یک میلیون کورد نیز توسط ارتش ترکیه ، نسل کشی شده است . ترکیه آمارها را نمیپذیرد همچنین قتل و عام کردها در سوریه توسط حافظ اسد در هنگام سرکوب آنها . در سوریه کوردها هنوز شناسنامه ندارند. کوردها تنها ملتیاند که زنان و دخترانشان در اسارت داعش بودند و بین مسلمانان عرب منطقه خرید و فروش شدند وهنوز هم میشوند !
در کل کوردها در کردستان به وفور زندانی میشوند و اعدام میشوند. حاکمیت همواره تلاش در صلب هویت آنها و انکار وجودیشان را دارد . حاکم کردن ترس و وحشت بر کوردها تا سرکوب با اسلحه ی شیمیایی و در آخر تقسیم سرزمین شان بین کشورهای منطقه ، موارد انجام شده در قرن بیستم است
.
اگر شما به عاقبت سومریان در تاریخ این چهار کشور توجه کنید ناگهان آنها در زمین فرو میروند!
ترکیه کشور مسلمان است و توریست بزرگترین منبع درآمدش است اما در مورد کشتی نوح و جودی کاملا مخفی کاری میکند و علت هم روشن است!
در قرآن ، آیه ۲۹ مؤمنون اشاره به درخواست نوح است که خواهان نزول و مکان گرفتن در سرزمین مبارک است : ” وَقُل رَّبِّ أَنزِلْنِي مُنزَلًا مُّبَارَكًا وَأَنتَ خَيْرُ الْمُنزِلِينَ ” که این سرزمین مبارک بر اساس وجود کشتی نوح در آن ، همان کردستان است . پس در اسلام نیز مبارک است چون میعادگاه و عبادتگاه پیامبران است _ کشتی در کوههای آرارات کوردستان ترکیه است که حاکمیت ترکیه رغبتی برای توریست ساختن منطقهی کورد نشین را ندارند _ قرآن آن کشتی را عبرت آیندهگان قرار داده است ( وَ جَعَلْناها آيَةً لِلْعالَمِينَ «15» سوره عنکبوت ) که در نوامبر ۱۹۷۶ بر اثر زلزله آشکار شد .
داعش زمان ورود به کوردستان سوریه در شهر و منطقهی ” دابق ” مستقر شد و که مجلهی اینترنتی خود را هم ” دابق ” نامید و خود را گروه موعود در دابق معرفی کرد یعنی داعش آگاه به آن بود!. _ ( در احادیث اسلامی دابق محل جنگهای آخرالزمانی است و همین مکان در بین مسیحیان و یهودیان ‘ آمارگدون ” نام برده شده است )…
پس نباید تعجب کرد که چهرهی تمدن بشری در ماوراالنهر مخدوش شود و با جعل تمدنی وجود نداشتهی مصری ساخت …
درود به بانوی فرزانه طاهره!
در مورد فراعنه متکی بر اسناد تاریخی و حقایق عرض میگردد، فراعنه از بهترین و عادلترین و متمدن ترین شاهان آن زمان بود. اگر تمدن و دست آورد های تمدنی عصر فراعنه نبود فلسفه و تمدن یونانی شاید به دست آورد های قابل افتخار نایل نمی شد. در زمان فرعون زن مقام وزارت داشت و حتی مقام فرعونی (پادشاهی) به زن تعلق گرفت. در آن زمان غمخواری از اطفال و حتی غمخواری از جیوانات شامل تشکیلات رسمی فرعونیان بود. دکتور احسان نوذری زیست شناس امریکائی ایرانی الاصل میگوید ادیان سامی بدهکار فراعنه هستند. و اینکه کدام یهودی چرندیات را زیر نام کتاب مقدس نوشته کرده همه دروغ و بی اساس میباشد. اینکه میگویند در عمران احرام های مصر از برده ها استفاده شده یک دروغ محض میباشد. کدام یهودی ای در آنجا اسیر نبوده است. فقط داستان نویس عهد عتیق با شنیدن قصه ها آنرا در فانتزی خود زیر نام موسی نوشته است. همینکه قصه را از قرآن نوشته اید اگر دقیق متوجه شود به افسانه بودن آن پی میبرید. مثلا اینکه خانم فرعون و یا در بعضی قصه های دیگر خواهر فرعون طفل را از آب کشید نام آنرا موسی یعنی از آب کشیده شده نامید. دروغ از همین جا ظاهر میشود. بدلیل اینکه موسی در زبان عبری که زبان یهویان است معنی میدهد. در حالیکه فرعونیان زبان خودرا داشتند. از آب کشده شده در زبان فرعونیان کاملاگ چیز دیگری است. عرض میگردد که در واقعیت امر شخصی در تاریخ بنام موسی وجود نداشته است. این نام را نویسنده یهودی اختراع و اسفار پنجگانه مثل سفر پیدایش و سفر خروج، سفر لاویان، سفر اعداد و سفر تثنیه را که مغز کتابهای عهد عتیق را که تعداد شان به 39 کتاب میرسد میباشد. باقی بیست وشش کتاب زمان عیسی را بنام عهد جدید میکنند. یعنی مجموع کتابهای عهد عتیق و عهد جدید به 66 کتاب میرسد. کتابهای عهد عتیق بالخصوص کتابهائیکه بنام موسی نوشته شده است، منبع و موخذ قرآن هم میباشد. که همه پر از تکرار و پریشان گوئی میباشد. این قصه های توقف دریای احمر و معجزه دستچوب موسی همه دروغ و مضحک میباشد. بدلیل اینکه در آثار باستان مصر که همه آن فعلا موجود است نام موسی در هیچ لوحه ای و یا هیچ کتیبه ای و یا هیچ اثر دیگر یافت نمیشود. شما توجه فرمائید در صورتیکه آنطور شخص مهمی که دستچوب او اژدها شود و خود او بحیره احمر را توقف داده باشد. اگر وجود میداشت یک جائی از آن نام برده می شد. در حالیکه در تمام آثار باستانی مصر هیچ جائی نام اورا و یا کار اورا یافت کرده نمیتوانید. بدین معنی که شخصیت حقیقی ای بنام موسی وجود نداشته . ولی یهودیان اورا به عنوان پیامبر اولالعزم می شناسند.