خبر و دیدگاه
ملیگرایی گوهر اصلی سیاست وتفکر مسعود
روایت از فرمانده نستوه مقاومت احمدشاه مسعود، گوناگون، متفا وت وگاهی متصاد است. ارچند طی مدت پس ازترور وجاودانه شدن اوکتابها، رساله ها، مقاله ها ونبشه هایی از منابع داخلی وبیرونی خوانده ایم که هرکدام به یکی از ابعاد زنده گی، مبارزه سیاسی وکارنامه جنگی او پرداخته است؛ اما درون مایه سیاست وتفکر ملیگرایی او کمتر شگافته شده است.
فرمانده مسعود، سردار وسپه سالار کم نظیر میهن ما کم وبیش ده سال در برابر تهاجم نظامی اتحاد شوروی جنگید ودر همین حدود علیه تجاوز آشکار پنهان امریکا، پاکستان، عربستان سعودی، انگلیس … در صف پیکار برای دفاع ازکشور، نوامیس ملی وفرهنگی قرار داشت. اگر او بر ضد ایدئولوژی چپ گرایی جنگید، علیه اسلام گرایان سیاسی وابستۀ امریکا وتروریزم برخاسته ازاعتقاد وسیاست شبکه های تروریستی بر خاسته از اخوان المسلمین جهانی نیز جنگید. مسعود در زنده گی سیاسی وفکری خود نشان داد که که بر ضد هرتجاوزی واز هر سمت وسویی می ایستد وهمین دغدغۀ سربالا به قربانی سرش پیش از تجاوز امریکا منجر شد. مسعود پس از فروپاشی حاکمیت حزب دموکراتیک خلق افغانستان، مورد تحریم کامل جهان سرمایه داری قرار گرفت. واین مستقل بودن، ابهت وصلابت ملی گرایی مسعود را نشان میدهد.
رزمندۀ بزرگ مقاومت ملی، از هردو بعد اندیشه وسیاست ملی آگاه بود ودر زنده گی سیاسی ونظامی اش به آن پابندی والتزام عملی داشت. اومانند دیگران یک مشت حرف تحویل مردم نداد. مسعود اگر از یکسو بر استقلال،آزادی، حاکمیت ملی، حفظ تمامیت ارضی ویکپارچه گی کشور به مبارزه برخاست، از سوی دیگر به نوگرایی به عنوان پایه واساس ملی گرایی باور داشت. او بار ها بر انسان گرایی، تکثر گرایی وعرفی گرایی در قدرت وسیاست به عنوان پایه های اصلی نوگرایی تاکید میکرد. او در جلسۀ هرات، گزینش غفور زی به عنوان نخست وزیر وتشکیل جبهه با تیم ظاهر شاه، نشان داد که به حاکمیت مردم و ایجاد ادارۀ متخصص، تکنوکرات وپاسخگو به مردم متعهد است واما تحمیل جنگ از سوی امریکا ،ایادی منطقه یی وارتش افغانی اش برمحوریت پاکستان وآی.اس.آی. ودرگیر کردنش در جنگ قومی، به او مجال داده نشد تا اندیشه های ملی اش را تحقق بخشد.
شخصیت سیاسی وملی مسعود با زمان وزنده گی تکامل کرد. او سیاست واندیشه را به کیش وآیین اعتقادی وقابل پرستش تبدیل نکرد. فرمانده با استفاده از تجارب سیاسی، نظامی ومطالعات سیستماتیک، شخصیت ملی خود را ساخت. در تاریخ زنده گی نکرد و در چنبرۀ ایدئولوژیهای دست وپاگیر وایدئولوژی زده گی گیر نیفتاد.
زمانی که تجارب شورش 1354 خورشیدی را جمع بندی کرد وآن را یک اشتباه سیاسی ونظامی پنداشت، با افراطیون دست ساز آی.اس.ای. راه ورسم تشکیلاتی وسیاسی اش را جدا کرد و با پاکستان به عنوان دشمن موجودیت کشورش خط فاصل کشید. در سال1371 مسعود از ایدئولوژی گرایی به باورهای ملی رسید وپس از 1375 به گونۀ عملی با شبکه های تروریستی برخاسته از اسلام سیاسی در افتاد. هرجا منافع مردم وکشور را نمیدید، آن را کنار می گذاشت. واین گردش ها در اندیشه وسیاست، شخصیت چند بعدی مسعود را میسازند. مسعود شخصیت خود بساز بود. مسعود طلسم قدرت سنتی را شکستاند و به تبدیل شدن همه جوامع واقوام برادر کشور به محور قدرت سیاسی تاکید کرد. او به برابری، برادری وعدالت سیاسی وملی باور خدشه ناپذیر داشت.
مسعود مانند هر سیاست مدارعملگرا بود. اودر روابط وآرایش دادن نیروهای داخلی، منطقه یی وجهانی وهم در ارایه دادن یک برنامۀ منسجم وایجاد ساختار مدرن سیاسی وتشکیلاتی دچار کمبود ها واشتباهات سیاسی شد، که پرداختن به آن در اینجا مقدور نیست.
مسعود اکنون به یک راه ورسم مقاومت ماندگار ملی تبدیل شده است، کاریزما و پایداری مسعود در مبارزۀ ملی سبب شده است که مسعود به الگوی مبارزۀ عدالت خواهی وملی گرایی برای تمام نسل ها تبدیل شود. این به معنی زندگی جاوید، باقی ماندن در حافظۀ جمعی مردم وتاریخ در یک سرزمین است. خیزش مقاومت ملی علیه طالبان برای بار دوم به خوبی نشانداد که هم مسعود زنده است وهم راه ورسمش در مبارزۀ آزادی خواهی وعدالت خواهی ادامه دارد.
خاطرۀ مرد بزرگ ونماد آزادیخواهی گرامی باد!