خبر و دیدگاه

گلبدین از « توافق سه نفری» پرده برداشت

گبدین حکمتیار پس از زیارت های نوبتی از پاکستان، طواف باداران و یاران غار قدیم و دیدار با مقامات ارتش و آی.اس.آی. بعد از بیرون شدن امریکایی ها به عنوان تکیه گاه استعماری حاکمیت فاشیستی و قومی غنی، در تقلا افتاده است با کمک استعمار کهنه کار بریتانیا و مخلوقش پاکستان چنبرۀ حاکمیت انحصاری یک قومی را کماکان حفظ کند. از همین رو به وساطت کرزی، رهبر پشت پرده ای طالبان، گویا از در آشتی با غنی احمدزی پیش آمد تا اتحادی جدیدی را از همه بخشهای جامعه پشتون بر محور ارتش پاکستان شکل دهد و انحصارحاکمیت یک قومی را بر گرده غیر پشتونها مانند گذشته تحمیل کند. هرچند نمایش تلویزونی حکمتیار در این اتحاد چیزی جدید نیست و در دودهۀ پسین طالبان و حاکمیت های دست نشانده کرزی ـ احمدزی در یک اتحاد اعلام ناشده به حذف مخالفان سیاسی و رقیبان اجتماعی از دو سو به صورت موازی به اقدامات برنامه ریزی شده وسیستماتیک دست زده اند و این فیلمنامه در حال اجرا قرار دارد.
طوریکه از تاریخ میدانیم، گلبدینها، کرزی ها، خلیل زاد ها واشرف غنی ها در هیچ زمانی بدون حمایت قدرتهای استعماری و بیرونی در جنگ قومی برای تشکیل قیادت سیاسی ـ قومی، و سلطه سیاسی وقومی بر غیر پشتونها و از جمله رقیب اجتماعی شان تاجیکان از شروع بازی بزرگ، جنگ سرد و رقابت های کنونی جهان سرمایه داری بر سر حاتم بخشی منابع جهان و بازیگران منطقه یی تابع آنها پیروز نشده اند و هربار این پیروزی با دخالت وحمایت خارجی در برابر حراج استقلال، منافع ملی، آزادی، حاکمیت ملی وتمامیت ارضی کشور رقم خورده است. امیر عبدالرحمان با حمایت روسیه تزاری و بریتانیای کبیر در منطقه حایل، قادر شد غیر پشتونهارا سرکوب کند. محمد نادر با حمایت مستقیم بریتانیا و توافق کامل رهبران حزب کمونیست شوروی بر جنبش دهقانی امیر حبیب الله کلکانی پیروز شد. طالبان با کمک امریکا، انگلیس، پاکستان وعربستان توانستند کابل را از فرمانده مسعود در یک جنگ نابرابر بگیرند، کرزی با بی 52 از پستو خانه های آی.اس.آی .و سی.آی.ای. به کابل برگشتانده شد و غنی هم با حمایت سازمان سیا و امریگا بر گرده ای مردم تحمیل شد و رجز خوانی های گلبدین از واقعیت تهی است.
گلبدین که در نخستین اقداماتش برای حفظ سنت منسوخ انحصار قدرت قومی در اتحاد های با شهنواز تنی و نجیب الله ( اتحاد اسلامیست رادیکال به تعبیر خودش با کمونیست ها برای حفظ اقتدار الیگارشی قومی) با اقدام به موقع برخی از رهبران حزبی حزب دموکراتیک خلق افغانستان شکست خورده بود، باردیگر در تلاش از جنس همان اتحاد ها با طالبان، غنی، کرزی، خلیل زاد ودیگران بر محور پاکستان وانگلیس برآمده است، تا هژمونی سیاسی ـ قومی، درز وترک نبردارد و روند انتقال پشتونهای پاکستان به مناطق مختلف کشور و از جمله به حومه کابل، شمال وهرات متوقف نشود.
گلبدین حاشیه ومتن « توافقنامه سه نفری » را فاش کرد، که در راس حکومت باید یک شورای هشت نفره ( گلبدین، کرزی، اشرف غنی، سیاف ودو الی سه تن از طالبان) قرار خواهد گرفت وشاید هم یکی دوتن از زیرمجموعه جوامع واقوام غیر پشتون، و غیره ها در ان راه داده شود. وهمین شورا؟! صلاحیت ایجاد حکومت انتقالی را خواهد داشت. حال از محتوای دیگ ( شورای دولت) مردم میتوانند شوربای حکومت انتقالی را حدس بزنند که پیش فرض آن هم شرکت نکردن احزاب تاثیرگزار سیاسی ـ قومی، در حکومت انتقالی صلح است؟! در عرفۀ تشکیل « شورای دولت» باید هفت هزار زندانی طالب رها شود، رهبران طالبان از فهرست سیاه سازمان ملل بیرون آیند و اتش بسی هم در کار نیست تا تضمینی باشد، که زندانیان رها شده ای طالب برای پیشروی طالبان برای تثبیت مواضع سیاسی ونظامی شان دچار کدام اشکال نباشند. حال هر هممیهن ساده ما هم میتواند لا طایلات گلبدین حکمتیار را در پروژه صلح حدس بزند و وبرنامه مفصل را از این حدیث مجمل صلح بخواند، که صلح گلبدین سر آغاز نسل کشی ها وقتل عامهایی دیگری خواهد بود، که فجایع گذشته عبدالرحمان خانی، نادر خانی ودور اول امارت طالبان را فراموش کنند.
سر حلقه جنبان « توافق های سه نفری» هم رئیسان ستاد مشترک بریتانیا و پاکستان استند، که جنب وجوش قبیله یی را به تحرک بیشتر واداشته است. اما گلبدین ها قاعده بازی در زمان را فراموش کرده اند، نه جوامع واقوام کشور، نه وضع منطقه وجهان به حال گذشته باقی مانده و نه ستم وتبعیض سیستماتیک قابل تحمل است. زمان بازیهای فاشیستی وتمامیت خواهی گذشته است. اگر از بی برنامگی رهبران، نهاد های سیاسی وشخصیت های و چند دنباله رو سیاست های پاکستان، جامعه تاجیک چشم بپوشیم، که عده ای به خواب زمستانی فر رفته و برخی برای منافع سیاسی، فرهنگی واجتماعی دیگران در رقص و پایکوبی مصروف اند، جوامع واقوام برادر ازبیک وهزاره در رویارویی با این وضع قرار دارند.همین اکنون کشور در لب پرتگاه چند پارچگی قرار گرفته است. از یکسو گلبدین ها بر لجاجت شان بر قبضه کامل بر هست وبود کشور پا می فشارند، از سوی دیگر جنبش ملی ـ اسلامی زیر رهبری آقای دوستم برنامه ایجاد ترکستان جنوبی را به عنوان کشور جداگانه پیش کشیده و جامعه برادر هزاره نیروهای مسلح خود را ایجاد کرده است.
این در حالی است که تاجیکان در محور های اشرف غنی، کرزی، خلیلزاد، دوستم و دیگران تقسیم شده اند و با چنگ ودندان به جان هم افتاده اند. ایلیت سیاسی جامعه دنبال رهبر کاریزماتیک و ایدیال میگردد، که آسمان شگافته شود و کسی ظهور کند و یا به گذشته چسپیده اند و حسرت میخورند که رهبران شان را ازدست داده اند و آگر آنها از دنیای دیگر برگردند، اینها هم دوباره قادر به مقاومت خواهند بود. تاریخ، جامعه را در لحظه ای قرار داده که از هر سو شمشیر های آخته بالای سرش در گردش است و هست وبود، فزیکی و همه داشته های تمدنی، فرهنگی و نوامیس آن را در خطر نابودی قرار داده است. خلق رهبران سیاسی و اجتماعی کار مردم است. اگر جامعه به لحاظ سیاسی واجتماعی متحد شود، تعدادی از شخصیت سیاسی جامعه میتوانند به رهبری برگزیده شوند. برای شمولیت فعال در پروسه های سیاسی و تاثیر گذاری بر جنگ وصلح جامعه ای تاجیک هم به تشکیلات مقتدر سیاسی مدرن نیاز دارد و هم به رهبرانی که بتوانند بار این مسئولیت را متعهدانه وفداکارانه به عهده بگیرند.
برای تشکل و بسیج سیاسی ونظامی جامعه صلاح الدین ربانی واحمد مسعود مهره های توانمندی استند که قیادت سیاسی و نظامی جامعه را میتوانند به عهده گیرند، مشروط بر اینکه این دو بتوانند برنامه روشن سیاسی برا ی صلح وجنگ و آینده کشور ارایه کنند. و شرط دوم این است، که شخصیت های سیاسی از ادعای هر شهر وده یک رهبر بگذرند و برای منافع سیاسی وملی جامعه اهمیت درجه یک قایل شوند. این دو چهره جوان از جایگاه اجتماعی نیرومند برخوردار استند و تا کنون شامل معامله گری سیاسی نشده اند و هردو تا کنون با تعهد اخلاقی و سیاسی عمل کرده اند.
دشمنان دیرین وتاریخی جامعه تاجیک، زبان وادب وفرهنگ فارسی دری، در لحظه ای کنونی بیشتر از همه حذف جمعیت اسلامی را هدف قرار داده اند.محتوای «توافقات سیاسی سه نفری» و آنچه در صحبتهای گلبدین، بیرون داده شد، بیشتر علیه جمعیت اسلامی رقیب دیرین سیاسی واجتماعی اش سرهم بندی شده است. و گلبدین جمعیت اسلامی را تا سرحد یک گروه کوچک سیاسی نمایش داد، که درگیر افتراق درونی است و به حذف آن دست بالاکرد، به ریشش وسمه کشید و با ادا واطوار داهیانه بر پیکرش نماز کرد. در واقع در کل ادبیات سیاسی حکمتیار که موضع سیاسی « سه نفره » را اعلام کرد، نقش جوامع واقوام غیر پشتون را در بازیهای صلح واقتدار سیاسی از پهره داران دهن دروازۀ قدرت سیاسی فرا تر نبرد، همه باید در یک حکومت مرکزی قومی حذف و استحاله شوند. راه حل های آزموده شده ای که پس از قرن نوزده کشور را در سراشیب عقبگرایی، چند پارچگی قرار داده و پروسه های ملت سازی و دولت سازی را به شکست کامل کشانیده است.
گلبدین ها اگر خواهان حفظ همین پوست گاو، از جغرافیه خراسان بزرگ استند، باید به تقسیم عادلانه ی قدرت به صورت افقی وعمودی میان تمام جوامع و اقوام برادر به گونه ای دموکراتیک ونه رسوم تیکه داری، کثرت گرایی، دموکراتیزه ساختن حیات سیاسی و اجتماعی، زمینه سازی برای دخالت بیشتر مردم در قدرت، ایجاد اداره های انتخابی محلی ، نا متمرکز سازی قدرت و ختم غایله انحصار قدرت قومی تن دهند. باید به جای نامهای و سمبولهای قومی، نماد های ملی شکل گیرند. برای کشور نامی برگزیده شود، که همه در زیر چتر آن بتوانند هویت، تاریخ، ارزشهای اجتماعی وفرهنگی خودرا بی بینند ونیاز به ایجاد ترکستان، هزارستان، تاجیکستان و پشتونستان نباشد. پافشاری و لجاجت بر تمرکز مرکزی بیروکرتیک قدرت و برپایی سمبول های قومی به جای نماد های ملی همه شمول کوبیدن بر طبل جنگ است ونه صلح.

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا