آیا خروج آمریکا از افغانستان به نفع پاکستان است؟
ارتش پاکستان هم با آمریکایی ها و هم با طالبان متحد مانده است . اما اکنون این کشور ممکن در نتیجه پیروزی طالبان در افغانستان با افراط گرایی شدیدتر داخلی روبرو شود.
منبع : نیویارک تایمز
نویسندگان: مجیب مشعل ، سلمان مسعود و ضیارحمن
مترجم : سیدجمال اخگر
در اوج جنگ آمریكا در افغانستان ، یك تن از روسای پیشین اطلاعات نظامی کشور همسایه پاکستان- نهادی که هم متحد ارتش آمریکا و هم متحد طالبان متخاصم است – در یك برنامه گفتگوی تلویزیونی بنام “شب شوخی” در سال 2014 ظاهر شد. او پیش بینی جسورانه ای در مورد تاریخچه این روابط انجام داد.
جنرال حمید گل ، که سرویس جاسوسی خوفناک معروف به I.S.I را رهبری می کرد ، اظهار داشت: “وقتی تاریخ نوشته شود.” در آخرین بخش جنگ سرد در دهه 1980 ، “گفته خواهد شد که (ای آس ای ) اتحاد جماهیر شوروی را با کمک آمریکا در افغانستان شکست داد. “
جنرال گل پس از مکثی کوتاهی ، در میان کف زدن و تشویق حاضرین اضافه کرد “یک موضوع دیگر این است که ( ای اس ای ) با کمک آمریکا ، آمریکا را شکست داد.”
با تصمیم رئیس جمهور بایدن برای خروج همه نیروهای آمریکایی تا ماه سپتامبر از افغانستان ، سرانجام ارتش قدرتمند پاکستان پس از دهه ها توطئه خونین ، سرانجام به آرزوی خود رسید : خروج یک ابرقدرت مزاحم از در عقب منزل که ( ای اس ای) قبل از حمله ایالات متحده در سال 2001 از طریق رژیم دوستانه طالبان نفوذ زیادی در آنجا ایجاد کرده بود. بازگشت طالبان به قدرت می تواند ساعت را به زمانی برگرداند که ارتش پاکستان به عنوان دروازه بان به افغانستان بازی می کرد و برای جلوگیری از نفوذ دشمن خود { هند} تلاش می کرد. اما پناه دادن ارتش پاکستان به شورشیان طالب طی دو دهه گذشته – که با سماجت به دنبال پیروزی ژئوپلتیکی تعریف شده در همسایگی خود است- موج دیگر از اختلال را در خانه خود ریسک می کند.پاکستان کشوری در وضعیت شکننده و مسلح با سلاح هسته ای است که در حال حاضر از سقوط اقتصادی ، نا آرامی های اجتماعی ، تحرکات اقلیت های زیر ستم ، و جنگجویان افراطی اسلامی که خود برای مهار آن تلاش می کند ، رنج می برد.
اگر افغانستان به هرج ومرج کشیده شود ، پاکستانی ها یک بار دیگر فشار همانند از هم پاشیدن افغانستان پسا خروج شوروی در دهه 1990 را احساس خواهند کرد. میلیون ها پناهجوی افغان برای جستجوی امنیت نسبی از مرز های متخلخل پاکستان وارد شهر های این کشور شدند. برعلاوه ، بازگشت طالبان به قدرت ، چه از طریق جنگ داخلی یا از طریق توافق صلح که آنها را در قدرت سهیم می کند. جنبش های افراطی در پاکستان را که منابع یکسان مربیگری ایدولوژیک را در مدارس دینی سراسر آن کشور دارند ، جسارت بیشتر می بخشد. این گروه ها در مخالفت با دولت پاکستان هیچ گونه تردید از خود نشان نداده اند.
در حالی که ارتش پاکستان بازی خطرناکی را در حمایت از شبه نظامیان خارج از کشور و مهار افراط گرایان در داخل انجام داد ، جنبش های اسلام گرای این کشور با حضور یک نیروی خارجی متجاوز در همسایگی بهانه ی خوبی را برای جمع آوری علنی کمک های مالی برای همکلاسی های افغان خود و تشویق آنها پیدا کردند.
گروه های جدید افراطی عرصه را برای جامعه مدنی در پاکستان تنگ کرده اند- و اغلب روشنفکران و متخصصین را به دلیل فحش و حمله به این گروه ها هدف قرار می دهند- و حتی در صفوف نیروهای امنیتی پاکستان هواداران خود را پیدا کرده اند.
داکتر عایشه صدیقه ، دانشیار پژوهشی در دانشکده مطالعات شرقی و آفریقایی در لندن گفت که جنرال های پاکستانی برای حل مشکل ستیزه جویی در حال رشد به ترکیبی از اعمال زور و دلجویی متوسل شده اند. اما یک استراتیژی برای مقابله با گسترش افراط گرایی غیر قابل دستیابی است. دکتر صدیقه گفت: “این من را می ترساند ، من را می ترساند.” ” بازگشت طالبان می تواند دولت پاکستان یا هر دولتی دیگری را به درد سر بی اندازد ، پیروزی طالبان برای دیگر گروهای افراطی الهام بخش خواهد بود.”
سید نذیر ، برید جنرال بازنشسته و تحلیلگر دفاعی در اسلام آباد گفت که پاکستان از عواقب حمایت که در گذشته از گروه های جهادی انجام داده بود ” درس های آموخته است.” کشور باید با احتیاط بیشتر درمرحله نهایی بازی افغانستان گام بردارد.” آقای نذیر گفت: ” پاکستان پیروز نمی شود مگر بصورت ضمنی ، زیرا طالبان مدیون پاکستان هستند ” پاکستان از تکرار حوادث گذشته و در صورت عقب نشینی عجولانه و بدون یک مصالحه سیاسی از جنگ خونین و خشونت داخلی می ترسد .”
ست جونز از مرکز مطالعات استراتژیک و بین المللی در واشنگتن گفت که اگرچه نهادهای نظامی و اطلاعاتی پاکستان “بدون شک” اعلامیه بایدن را جشن می گیرند ، اما بدست آوردن کنترل بیشتر در افغانستان از اطمینان به دور است. وی گفت :” در حال که افغانستان بسوی یک جنگ داخلی در حرکت است ، کنترل طالبان و سایر گروه های شبه نظامی درین کشور برای پاکستان دشوار خواهد بود .” پاکستان به هیچ وجه نمی تواند گروه های القاعده ، دولت اسلامی و سایر گروه ها را که از قبل در افغانستان فعالیت می کنند و دارای منافع ، رهبران و اهداف مختلف هستند را کنترل کند.”
پاکستان از زمان تولد به عنوان یک کشور در سال 1974 درگیر اختلافات مرزی با همسایه های خود شد. مرز های جدیدی که توسط مقامات انگلیسی کشیده شدند بلافاصله پاکستان را درگیر اختلافات ارضی، در یک مورد جدی با افغانستان که هنوز هم روی مناطق شمال غربی این کشور دعوا وجود دارد ، کرد.
اتحاد جماهیر شوروی در اوج جنگ سرد در دهه 1970 ، هنگامی که می خواست نفوذ خود بر آسیای جنوبی و مرکزی گسترش دهد ، رهبران پاکستان فرمولی را برای استقرار نیابتی های اسلامگرا که تا کنون به آن چسپیده اند ، یافتند.
ایالات متحده آموزش مجاهدین را که می توانست ارتش شوروی را در افغانستان شکست و دولت مستقر در آن را سرنگون کند مسلح و تأمین مالی کرد. و ارتش پاکستان ، به ویژه شاخه اطلاعاتی آن نقش راهنما ، میزبان و مربی را داشت. پس از جنگ های داخلی در دهه 1990 ، جنرال های پاکستانی به گروه جوانی از جنگجویان بنیادگرای افغان معروف به طالبان کمک کردند تا سایرجناح های جنگی را شکست داده و دولتی با کنترل بیش از 90 درصد افغانستان ایجاد کنند. اما هنگامی که ایالات متحده در سال 2001 برای تعقیب اسامه بن لادن و القاعده پس از حملات تروریستی در خاک امریکا به افغانستان حمله کرد ، توجه آنها به متحدان پاکستان در افغانستان از جمله طالبان معطوف گردید. پاکستان در موقعیت دشواری قرار گرفت. با اتمام حجت رئیس جمهور امریکا جورج بوش ” با ما یا علیه ما ” ، جنرال پرویز مشرف حاکم نظامی پاکستان ، با اکراه با این کشور همراه شد. این تصمیم یک پس لرزه فوری داشت : پاکستان به دلیل جانب داری از کارزار نظامی ایالات متحده علیه برادران عقیدتی طالبان پاکستانی در افغانستان با حملات این گروه روبرو شد. برای سرکوب این گروه سالها عملیات نظامی طول کشید که در نتیجه آن هزاران نفر از نیروهای پاکستانی تلف و مردم شمال غربی پاکستان آواره شدند. در عین زمان ، ارتش پاکستان به کار خود برای کمک به طالبان افغانستان ادامه داد تا دوباره به عنوان یک شورش تجدید قوا کرده و ایالات متحده را تحت مراقبت داشته باشد. حتی وقتی مقامات امریکایی به کمک پاکستان برای انجام جنگ و عملیات اطلاعاتی اتکا کردند ، برخی از آنها درباره نقش دوگانه که ( ای اس ای ) بازی کرد خشمگین بودند. کشته شدن بن لادن در پاکستان توسط نیروهای آمریکایی در سال 2011 یکی از نادرات بود که این تنش ها را در انظار عمومی بیرون کشید. اما جنرال های پاکستان نیز در مهم نشان دادن خود به ایالات متحده موفق بودند – متحد مسلح به سلاح هسته ای امریکا در منطقه ای که چین ، روسیه و جنگجویان اسلام گرا همه دارای منافع بودند.
این بدین معنی بود که ایالات متحده تصمیم گرفت کمک متحد پاکستانی خود به طالبان را برای از پا در آوردن نیروهای امریکایی و متحده افغانش در افغانستان نادیده بگیرد. در همین حال ، مقامات دولت افغانستان از اینكه متحدان آمریكایی آنها بر پاکستان سخت نمی گیرد، بیشتر مضطرب شدند .
رییس جمهور حامد کرزی از جوبایدن در یک سفرش به افغانستان بلافاصله پس از انتخاب به عنوان معاون رئیس جمهور در سال 2008 خواست که پاکستان را تحت فشار قرار دهد تا پناه گاه های امن طالبان را در خاک خود از بین ببرد. به اساس گزارش آقای بایدن در پاسخ به کرزی گفت که پاکستان نسبت به افغانستان 50 مرتبه از اهمیت بیشتر برخوردار است .
در سالهای اخیر ، هنگامی که مقامات آمریکایی به دنبال راهی برای خروج از افغانستان بودند ، مجبور شدند دوباره به پاکستان روی بیاورند – تا طالبان را برای حاضر شدن به گفتگو های صلح تحت فشار قرار دهند، و در صورت اقدام ایالات متحده علیه افراد وابسته به القاعده یا دولت اسلامی در منطقه ، به آنها کمک کنند. با اعلام آشکار قصد آمریكا برای ترك افغانستان ، پاکستان هرگونه تظاهر را كه گویا رهبران طالبان را پناه نداده بودند کنار گذاشت که سپس رهبران طالبان برای شرکت در گفتگوهای صلح در قطر از شهرهای پاکستان پرواز کردند و وقتی مذاکرات به لحظات حساسی رسید که مستلزم رایزنی با فرماندهان میدان جنگ بود ، آنها دوباره به پاکستان بازگشتند.
هنگامی که ایالات متحده سرانجام در فبروری سال گذشته توافق نامه خروج با طالبان را امضا کرد ، حال و هوای برخی محافل در پاکستان یک جشن آشکار بود.
خواجه محمد آصف ، وزیر دفاع پیشین پاکستان ، که بارها به عنوان متحد ایالات متحده از سالن های قدرت در واشنگتن دیدار کرده بود ، عکس مایک پمپئو وزیر امور خارجه آمریکا را در حال دیدار با ملا عبدالغنی برادر ، معاون طالبان در مذاکرات قطر تویت کرد. آقای آصف در توییت خود گفت: ” قوت در کنار شماست، اما خدا با ماست” و در پایان با فریاد پیروزی نوشته بود : “الله اکبر!”
اما نشانه هایی وجود دارد که نشان می دهد گروه های افراطی در پاکستان با پیروزی احتمالی طالبان جسور شده اند و به نظر می رسد در صدد ایجاد مشکل برای مقامات پاکستانی هستند. طالبان پاکستانی که یک بار از ارتش آن کشور شکست خورده اند ، فعالیت های خود را در مناطق قبایلی هم مرز با افغانستان افزایش داده اند و افراز کمین این گروه در برابر نیروهای امنیتی پاکستان بیشتر شده است. این که مشکل افراط گرایی تا چه حد گسترده است ، طی روزهای اخیر در خیابان های دو شهر اصلی پاکستان ، لاهور و کراچی دیده شده است. حامیان تحریک لبیک پاکستان ، که خود را محافظ اسلام در برابر کفر می دانند ، نظامیان پاکستانی را کتک زدند و دهها نفر را برای ساعتها به گروگان گرفتند. فیلم هایی از افسران ارتش پاکستان در تلاش برای استدلال با معترضان خشن به نشر رسید. به گفته مقامات در نتیجه درگیری معترضین خشم گین با نیروهای امنیتی دو پلیس کشته و 300 تن دیگر زخمی شدند. مقابله با معترضین ادامه دارد ، زیرا دولت پاکستان اقدام به ممنوعیت این گروه به عنوان گروه تروریستی کرده است .
افراسیاب ختک رییس پیشین کمیسیون حقوق بشر پاکستان گفت “دولت قادر به کنترل اعضای پرتاب کننده سنگ و چوب به دست تحریک لبیک پاکستان نبود . آنها به مدت دو روز بیشتر مناطق کشور را فلج کردند” . “آنها چگونه خواهند توانست با شبه نظامیان طالبان آموزش دیده که سلاح حمل می کنند برخورد کنند .؟”