خبر و دیدگاه
چگونه دين را انحصاري كردند ؟
دين اسلام آمد تا انسان را از هرگونه اسارت و مخصوصا اسارت فكري نجات دهد. جنگ بدر به خاطر آزادي فكر به پا خاست. در اسلام محمد ص نه شيعه بود و نه سني و نام مذهب. در اسلام محمد ص حقوق زن و مرد مطلق از نگاه مدني مساوي بود. عرب و عجم نبود. اقوام را با هم مساوي إعلام كرد و به أساس نص قرآن گفت نزديك ترين شما همانا پرهيزگار ترين شماست. چون اسلام به مسلمانان آزادي كامل داده بود تا سخن گويند و إبراز دليل و برهان كنند، براي مردم كه پيش از اسلام قومي و قبائلي بودند بسيار سخت تمام شد. مخصوصا كه گروه هاي مختلف عرض اندام كردند و هر كدام در هر مسله إبراز دليل و برهان مي كرد. در هر مسله سخن ميگفتند و جدال هاي فكري شروع شد زيرا دين آزادي بود. و اسلام همين بود كه چون انسان آزاد خلق شده است بايد همين جدال ها باشد.قرآن به زبان ساده و براي مردم اُمي نازل شد تا همه پند گيرند و خود را از كفر و بي إيماني نجات دهند. هدف قرآن همين بود . محمد ( ص ) پيشواي اسلام براي اينكه سخنان او با آيات قرآن مغالطه نشود اجازه نداد تا سخنان او را در همان وقت در كنار قرآن بنويسند. زنان و مردان آزادانه به مسجد مي رفتند. تجارت ميكردند و موضوع محرم و نامحرم نبود چنانچه وقتي به حبشه مسلمانان هجرت كردند مرد و زن يكجا هجرت كردند. مردم زياد تر به تعقل و تفكر و آموختن علم تشويق مي شد چنانچه وقتي اسير ميگرفت ايشان را با سواد مي ساخت. پسان بزرگترين تمدن جهاني را بنياد گذاشتند. دليل كه اسلام زود به هر جا رسيد به خاطر اخلاق آناني بود كه اول آنجا رفته بودند .آنانيكه منافع قومي و قبائلي و اقتصادي شان در خطر بود نفاق را دامن زدند . نفاق زياد تر دامن زده شد و خلفاي راشدين به جز از ابوبكر صديق همه را يكي پشت ديگر به قتل رساندند زيرا منافع آنانيكه در قدرت بودند به مخاطره افتاده بود .بعد از رحلت پيامبر ص مذاهب عرض اندام كرد و هدف شان اين بود كه مردم مسائل را بهتر بدانند نه اينكه به فرقه ها تبديل شوند . دموكراسي اسلامي همين بود . اما مردم ندانستند و به فرقه ها تقسيم شدند كه اين خلاف قرآن بود . . نفاق به سرحد رسيد كه نواسه پيامبر را هم شهيد كردند و بعد از آن شيعه و سني عرض اندام كرد . اين دو شاخه كه در اثر نفاق به وجود آمد خواستند تا دين را كه براي آساني مردم ، رفاه مردم ، سعادت مردم ، آزادي مردم نازل شده بود قسمي تفسير و تعبير كردند كه اول به منافع گروه خود شان باشد و دوم مردم آهسته آهسته ازين دين دوري كنند و براي يك طبقه خاص و منافع شان باشد .از يك دين محمد با تفسبر هاي غرض آلود دو شاخه ساختند سني ها موضوعات را از شكم خود كشيدند زير عنوان سنت و جماعت و شيعه ها مسله امامت را بالا كردند و براي اين افكار ضد و نقيض و نفاق انگيز. توجيهات قرآني كردند .يكي گفت صيغه حلال است و يكي گفت گفت حرام است . يكي گفت پيامبر وصي پيامبر است و يكي گفت ني اين دروغ است . يك صد و پنجاه سال بعد از رحلت احاديث راست و دروغ هر دو فرقه جمع آوري كرد و يك جنجال ديگر را كه اين صحيح است ، اين ضعيف است ، اين متفق عليه است به وجود آوردند . و براي اينكه دين را انحصار كرده باشند توضيحات مختلف ارايه كردند كه اين مكروه است و اين مستحب است و اين دلالت به اين دارد و اين ندارد و بالاخره اصول فقه را ساختند كه زياد تر آن از شكم هاي خود شان ساخته شد و اين اصول فقه و فقه بازي مردم را از دين دور ساخت. زيرا تخصصي شد اگر بخواهي دين و قرآن را بداني بايد علم نسخ بداني . اگر ميخواهي قران را بداني بايد صرف و نحو بداني . اگر ميخواهي قرآن را بداني بايد علم تفسير را بداني و فهرست اين حماقت ها زياد است كه يكي آنرا پيامبر نگفته است و همه را از خود كشيدند و حالًا يك آدم ساده مي رود و اصول فقه را درس ميخواندو مطالب را مي خوانند كه يك سخن آن از دهن پيامبر گفته نشده است . يكي دست باز نماز خواند و يكي دست بسته . يكي در نماز چاك ايستاده مي شود و يكي جفت. يكي سنت ها را مي خواند يكي نه ميخواند. در حاليكه قرآن براي همه نازل شد و بايد مانند دوران پيامبر يكرنگي مي بود. و علما آنان بودند كه متن قرآن را تدريس ميكردند و تمام . هدف از علم كه در قرآن آمده است اين نيست كه مردم قرآن را از بر كنند و معني آنرا ندانند. علم دين اساسا وجود ندارد و اين را از خود كشيدند زيرا از ديد قرآن همه جهان هستي، دين است. پس چطور امكان دارد كه يك انسان همه جهان هستي را بياموزد ؟ دانشمندان واقعي اسلام كوشش كردند چنانچه علماي قديم هم در رياضي و علم نجوم مهارت داشتند و هم در طب و هم در قرآن. يعني عالم در اسلام اوست كه اول در يك رشته تخصص داشته باشد و همچنان قرآن را هم بداند. براي اينكه دين را تخنيكي بسازند كه غير خود شان كسي ديگر به دين دست نزند مطالب گوناگون را گنجانيدند كه يكي آنرا محمد ص نگفته است. در عين زمان چون زنان در شروع اسلام نقش بارز در تمدن اسلامي بازي كردند، نقش آنها را كم رنگ چه كه مطلق از بين بردند و به نام اينكه بهشت زير پاي مادران است همه را در خانه نشاندند. از يك طرف دين را تخنيكي ساختند تا كسي جرات نكند كه طرف دين دور بخورد و از طرف ديگر جامعه را مرد سالار ساختند. و خود شان مانند اسقف كليسا در بالا باشند و مردم از ايشان اطاعت كنند و اين خيانت مردمي توسط شيعه و سني صورت گرفت. از دين يك رشته تخصصي ساختند در حاليكه در دين تخصص نيست كه شما همه كائنات را مطالعه كنيد. امروز كه سوال مي كنيم كه كجا پيامبر گفته است فلان چيز مستحب است يا مكروه است ؟ جواب ندارند زيرا ميدانند كه اين حماقت ها را خود شان زير نام دين و سنت ساختند تا توده هاي مظلوم را كه خدا براي شان آزادي داد به مفاد خود كنترل كنند. در دين تنها حلال و حرام است.اي مردم مسلمان شما را همين مذهبيون به نام هاي مختلف درين هزار سال فريب داده است. حتي براي اينكه برتري خود را بالاي مردم تحميل كنند براي خود مانند عيسويان يك لباس طرح كردند در حاليكه لباس محمد (ص) و علي (رض ) از لباس مردم تفاوت نداشت، امروز بعد از ١٤٠٠ سال چيزي بدبختي كه گريبانگير ما شده است همين مذهبيون باعث شده اند و همان كه در راه اسلام جهاد كرده تعصب و تبعيض داشته است. ما همه مسلمان زاده شده ايم و خدا براي ما آزادي داد و اين آزادي را با انحصار دين از ما گرفتند. هدف قران و محمد( ص) تنها خدا پرستي بود و است و باقي هر چه مي كنيد و در قرآن نيست و در حديث كه به قرآن مطابقت ندارد نيست از شكم هاي مردم است و خرافات و بدعت است. قرآن براي همه نازل شده است بخوانيد و عمل كنيد و خود شما مسول دين و ايمان خود هستيد و بس. همه را با تعصب، قوم پرستي مانند دوران جهالت و زن ستيزي دوران جهالت خمير كردند. بيدار شو اگر مسلمان هستي. به مجرد كه برايت گفتند اين مكروه است و اين دلالت به اين دارد و اين قياس است و غيره بدان كه تو را به دينِ خود ميخواهند داخل سازند نه دينِ محمد ( ص).١٤ اپريل. ٢٠٢١