اسلم فاروقی بازداشت شد؛ اما دست و پاچه گی پاکستان برای چه؟
اسلم فاروقی مرد شماره یک شاخه ی خراسان داعش که عامل کشته و زخمی شدن صدها تن از هموطنان ما در نقاط مختلف کشور می باشد در یک عملیات سنجیده شده از سوی نیروهای ویژه امنیت ملی افغانستان بازداشت شد.
فاروقی که مغز متفکر و از گردانندگان اصلی چرخه جنایات زیر نام شاخه ی خراسان داعش در افغانستان پنداشته می شد در حالی از سوی نیروهای ویژه امنیت ملی بازداشت گردیده است که پاکستان در تلاش تحویل گرفتن این جانی حرفه ای، از حکومت افغانستان می باشد.
پرسش اینجاست که چرا پاکستان شدیداً تلاش دارد تا حکومت افغانستان اسلم فاروقی را تسلیم آنان نماید و آنهم در شرایطی که داعش در زیر فرمان اسلم فاروقی عامل ده ها حمله مرگبار بالای مردم مسلمان و بیگناه مان می باشد؟
آری پاکستان کشوری که از بدو جدا شدنش از بدنه ی شبه جزیره هند تا اکنون همواره برای افغانستان همسایه موافق و ایده آل نبوده بلکه همواره به عنوان یک همسایه با چهره زشت در قضایای مربوط افغانستان عمل کرده است.
پاکستان هرگز نخواسته است حتی برای یک روز هم که شده صادقانه با قضایای مربوط افغانستان برخورد یگرنگ و به دور از نیرنگ و فریب داشته باشد بلکه همواره با ایجاد گروهک های مختلف زیر نام های گوناگون امنیت و آرامش کشور ما را به چالش کشانیده است.
با صراحت لهجه می توان گفت که پاکستان دستکم در 4دهه ی اخیر یکی از مهم ترین کشور ها در کار راه اندازی جنگ های نیابتی و ذات البینی در افغانستان. و ایجاد ده ها گروه افراطگراء به منظور پارچه، پارچه ساختن افغانستان و بهره برداری به سود خویش بوده است.
در این تردیدی وجود ندارد که همین اکنون گروه طالبان و شبکه حقانی به عنوان مؤثر ترین حربه های حکومت پلاکستان اند که همه روزه در ناامنی های کشور ما نقش فعال را ایفا میکنند و فرمایشات آی اس آی را با امانت داری تمام اجرا می نمایند. مگر پاکستان به خوبی درک کرده است که دیگر تاریخ انقضاء گروه طالبان فرا رسیده و به هر نحوی که باشد خواه از طریق مفاهمه و یا از هر طریق دیگر باید این گروه را در زیر پرچم صلح رها کند چون صبر جامعه جهانی ،امریکا و حکومت و مردم افغانستان سر رسیده و شواهد کافی وجود دارد که پاکستان در پس همه این طالب نمایی ها قرار دارد. بناءً استخبارات پاکستان ناگزیر است که ظاهراً تن به خواست های جامعه جهانی بدهد و گروه طالبان را وادار به تن دادن به صلح نماید.
هدف پاکستان از همکاری با جامعه جهانی ، امریکا و حکومت افغانستان در کار کشانیدن پای مخالفین به میز گفتگوهای صلح این است؛ تا از یکسو روی تمام بدنامی های خویش که ناشی از حمایت چندین ساله این کشور از گروه طالبان می شود پرده افگنده و خود را حامی صلح و ثبات در افغانستان و منطقه جلوه دهد و از جانب دیگر مؤثریت خویش را بر رخ جهانیان بکشد. اما در عین زمان آی اس آی آرام ننشسته و با استفاده از پلان قبلاً طراحی شده شاخه ی خراسان داعش را تشکیل نمود تا در آینده بدیل مناسب افغانستان پسا طالبان باشد و بتواند از طریق این گروه آرمان های شوم خویش را که در حال حاضر گروه طالبان مسوولیت اجرای آن را به عهده دارند ، در اختیار گیرد اما خلاف توقعات پاکستان نیروهای امنیتی و استخباراتی افغانستان با درک و تحلیل درست از عملکرد های 40 سال پسین استخبارات پاکستان در قبال افغانستان با راه اندازی پلان های منسجم توانسته اند تا اکنون به شمول صدها جنگجوی داعش چندین رهبر این گروه را از بین ببرند و در آخرین مورد نیز فرد شماره یک شاخه ی خراسان داعش را زنده دستگیر نموده اند که این میتواند نوید خوش برای همه مردم افغانستان باشد.
حالا که پاکستان قصد دارد تا پس از طالبان شاخه ی خراسان را در افغانستان به جانشینی آنان بگمارد و در عین حال رهبر این گروه که مسلماً مملو معلومات استخبارات فراوان در قبال پروژه داعش و داعش سازی می باشد در اسارت نیروهای استخباراتی افغانستان درآمده است یقیناً برای آی اس آی و در کل تمام حکومت پاکستان جای نگرانی فراوان است چون هرگاه حکومت افغانستان موفق گردد تا از اسلم فاروقی گپ گیری کند تمام برنامه های پاکستان در قبال داعش و افغانستان نقش بر آب خواهد شد و آنگاه جایگاه پاکستانی ها در کار تروریزم پروری اُفت بی سابقه خواهد داشت. به همین منظور پاکستان به شدت نگران است و تلاش دارد تا از هر طریق ممکن و با بهانه های گوناگون اسلم فاروقی را از حکومت افغانستان تسلیم شود و رازهای شاخه خراسان داعش سر به مُهر بماند.
حدس میزنم که حکومت افغانستان قطعاً تن به خواست حکومت پاکستان مبنی بر تسلیمی اسلم فاروقی،رهبر شاخه ی خراسان داعش نخواهد داد، اما هرگاه خدای نخواسته حکومت افغانستان به این خواست پاکستانی ها تن دهد با اطمینان گفته می توانم که در آینده حکومت افغانستان بهای سنگینی بابت این اشتباه راهبردی خویش خواهد پرداخت.