خبر و دیدگاه

فدرال یا فدرالیزم

 

(بیایید تعداد دندان های اسپ را نه در کتاب ها، بلکه در دهان اسپ ها پیدا کنیم)

 

سخن از ایجاد «فدرالیزم در کشور» مرا به یاد ایجاد «سوسیالیزم در کشور» می اندازد… زیرا وقتی بدخشی در اواخر سال های ۱۳۴۰ «مسئله ملی» در کشور را مطرح می سازد و آن را یکی از تضاد های عمده جامعه می گوید، ساختار فدرال و فدرالیزم را هم (بدون درک تفاوت آن!) یکی از راههای حل مسئله ملی در کشور می داند…

در آن سال ها وقتی در مورد عمده بودن تضاد ملی و راه های حل آن در کشور با یکتعداد روشنفکران «چپی» بحث و گفتگو صورت می گرفت، پاسخ ایشان چنین بود: تضاد اصلی تضاد طبقاتی است، وقتی تضاد طبقاتی حل شود، تمام تضاد های دیگر (بشمول تضاد ملی) حل می شود… لذا وقتی سوسیالیزم – کمونیزم ساخته شود و جامعه «بدون طبقات» ایجاد گردد، هیچ مشکلی در جامعه باقی نمی ماند… بنا برآن، «طرح مسئله ملی» به جز اینکه تضاد در بین پشتون ها و غیرپشتون ها را افزایش دهد، هیچ مفاد دیگری ندارد. به همین علت هر کسی که «مسئله ملی» را مطرح می کرد، «ستمی» نامیده می شد…

حال هم یکتعداد دوستان می گویند، «راه حل مشکلات کشور فدرالیزم است»، غافل از اینکه این «فدرالیزم» محتوای بهتری از «سوسیالیزم»، «لیبرالیزم» و سایر ایزم ها ندارد… در همسایگی ما دهها کشور فدرالی (مانند پاکستان، روسیه وغیره) وجود دارد، در حالیکه غیردموکراتیک ترین نظام ها در جهان اند… حتی همین امریکای که بیش از دو صد سال سابقه فدرالی دارد، تا ۵۰ سال پیش غیردموکراتیک ترین کشور دنیا بود…

در ضمن باید گفت که فدرالیزم (مانند هر ایزم دیگری) دارای بعضی ارزش ها و عناصر مثبت از قبیل تمرکز زدایی است که می تواند به حیث یک «ساختار دموکراتیک» پذیرفته شود. ولی تا زمانیکه «مناسبات دموکراتیک» در هر «ساختاری» برقرار نشود،‌ هیچ دردی دوا نمی شود.

حال فکر نمی شود که در سده ۲۱، کدام «ایزم رهایی بخش» موجود باشد یا جدیدا اختراع گردد؛ اما دریافت معیار های «دموکراتیک سازی» نسبی نظام های سیاسی در صدر فهرست دانشمندان و جامعه شناسان قرار دارد (۱). لذا، دوران «ایزم بازی» ها سپری شده و حالا آنچه بیشتر مطرح است، بحث بر سر «دموکراتیک سازی» نظام هاست، تا چسبیدن به انواع «ایزم» ها…

  • + +

اما آنچه پدرام مطرح می کند، «فدرال دموکراتیک» یا «دموکراتیک فدرال در کشور»، موضوع دیگری است که به عوض شعار های کتابی – تیوریکی یا معلومات عمومی در باره فدرالیزم، باید روی جنبه های عملی ساختار آن در کشور «تحقیق و پژوهش» صورت گیرد تا با در نظرداشت تجارب کشور های دموکراتیک، الگو یا الگو های مناسبی دریافت و به شکل یک جزوه تقدیم جامعه گردد تا در روشنی آن بحث و گفتگو صورت گیرد… نه اینکه تعداد دندان های اسپ را در کتاب ها، بلکه در دهان اسپ ها پیدا کنیم!

اما مشکلات عملی اینستکه تا زمانیکه پشتون ها در راس قدرت قرار داشته باشند، هرگونه بحث غیرمتمرکز سازی نظام را «زوال پشتون ها» دانسته و مانع آن می شوند؛ در حالیکه اعمار یک نظام دموکراتیک باید محصول توافق همگانی یا حد اقل اکثریت روشنفکران و نخبگان آن جامعه باشد…

در اینجاست که یکبار دیگر ضرورت اتحاد و وحدت اقوام غیرپشتون برای رهایی از دیکتاتوری تکقومی مطرح و اهمیت آن برجسته می شود!

—————————————————————————————————————————

۱. معیار های دموکراتیک بودن نظام های سیاسی

http://www.khorasanzameen.net/php/pdf/alalzad21.pdf

 

لندن، فبروری ۲۰۱۷

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا