خبر و دیدگاه

بازی جدید ارگ و عطا محمد نور

تیم ارگ به خوبی می‌داند که به علت نداشتن پایگاه قوی یا اتکای قومی نمی‌تواند حاکمیت تک‌قومی خویش در کشور را نگه‌دارد. لذا یگانه وسیله مطمئین برای تامین حاکمیت تک‌قومی در کشور را در قدم اول درز و نفاق اندازی در بین تاجیک‌ها، هزاره‌ها و ازبیک‌ها (و سرباز‌گیری از بین آنها) و در قدم دوم نگهداری حد اقل یکی از این اقوام در کنار خود (یعنی دادن امتیازات نسبی به بزرگان آنها) می داند!

رهبران تاجیک در جلسه بن که توزیع‌کننده قدرت سیاسی بودند، به علت عدم درک‌سیاسی، با تسلیمی حاکمیت سیاسی به حامدکرزی و پذیرش چند چوکی حکومتی برای خود زمینه ظهور دوباره حاکمیت تک‌قومی و زوال‌ تاجیک‌ها را فراهم می‌سازند. کرزی با یک پتو وارد کابل می‌شود، با نیرنگ و مکاری، بزرگان تاجیک را مصروف چاپ اندازی، زراندوزی و بلند منزل سازی ساخته و پایگاه حاکمیت خود را تقویه می کند، قانون اساسی جعلی را با نظام ریاستی در مقابل چشم و توافق آنها تصویب می‌کند و هیچ یک از رهبران تاجیک (از استاد ربانی تا مارشال، قانونی، عبدالله، احمد ضیا، اسماعیل خان و…) و غیر تاجیک (از دوستم تا خلیلی، محقق، گیلانی، مجددی و…) حتی یک کلمه بر زبان نمی‌آورند. برنامه تصفیه تاجیک‌ها و استحکام حاکمیت تک‌قومی از طریق ترور تاجیک‌های نسبتا آگاه و مقاومت گر و تطمیع تاجیک‌های بی‌خاصیت و معامله‌گر (با دادن پول و چوکی) ادامه می یابد.

وضع در پایان دوره کرزی به گونه‌ای است که هیچ تاجیکی جرأت و شهامت نامزدی در ریاست جمهوری را ندارد؛ غنی دشمن رسما اعلان شده قومی خود یعنی دوستم را در بغل خود می‌گیرد؛ عبدالله را استاد عطا وارد میدان نموده و رای قاطع عمدتا ملیون‌ها تاجیک و هزاره در سبد عبدالله ریخته می‌شود، اما عبدالله رای مردم را در مقابل یک مقام تشریفاتی می‌فروشد! باز هم فکر می‌شود که عملی سازی توافق‌نامه حکومت‌وحدت‌ملی (تقسیم مساویانه قدرت سیاسی، توزیع شناسنامه‌های برقی، اصلاح نظام انتخاباتی، تدویر لویه‌جرگه جهت تعدیل قانون اساسی و تغییر نظام سیاسی) گام های مهمی در جهت جلوگیری از تشدید حاکمیت تک‌قومی می‌باشد، ولی این امیدواری هم با ب‌یکارگی یا معامله‌گری عبدالله با خاک یکسان می‌شود!

مبارزه برای تامین حاکمیت تک‌قومی ادامه می‌یابد؛ برنامه تصفیه تاجیک‌ها و تحکیم حاکمیت تک‌قومی شدت می‌گیرد؛ موضع گیری عدالت خواهانه جنبش روشنایی و کشتار بیرحمانه جوانان هزاره فاصله عمیقی در بین هزاره ها و حاکمیت تکقومی ایجاد می کند؛ در مراسم خاکسپاری امیر حبیب الله کلکانی تلاش می شود ازبیک ها و تاجیک ها به جان هم انداخته شوند؛ برنامه کنار زدن جنرال دوستم و کنار گرفتن استاد عطا رویدست گرفته می شود؛ هنوز افتضاح ایشچی روشن نشده که پیشنهاد سپردن چوکی دوستم به استاد عطا روی زبان ها می افتد تا آتش دشمنی در بین ازبیک ها و تاجیک ها در شمال شعله ور باشد.

استاد عطا در مصاحبه جدید خود با بی‌بی‌سی به نکات عمده‌ای اشاره می‌کند که در مذاکرات او با ارگ مطرح بوده و هدف عمده آن تطبیق توافق‌نامه حکومت‌وحدت‌ملی (۱. تدویر لویه جرگه به منظور تغییر نظام، ۲. سهم‌گیری در تصمیم گیری‌های مهم و ۳. توزیع مساویانه قدرت) در بدل تحکیم پایه‌های نظام و ایجاد حکومتی با قاعده وسیع (۱. حمایت از پروسه صلح، ۲. حمایت از سیاست خارجی و ۳. حمایت از مبارزه بر علیه تروریزم) است.

اگر یکی از بزرگترین اشتباهات استاد عطا را پیش نمودن عبدالله و سرمایه گذاری هنگفت بالای او بدانیم، اکنون داخل شدن استاد در میدان بازی و سلب نمایندگی سیاسی عبدالله یکی از بزرگ ترین اقدامات او در جهت رفع این اشتباه سیاسی‌اش پنداشته می شود (زیرا حدود دونیم سال، زمان کافی برای امتحان عبدالله بود که ناکام ماند)! با وجودیکه تیم‌ارگ در باره چنین تفاهماتی خاموش است، امیدواریم تیم‌عطا پاسخ‌های معقولی به این پرسش‌های دوستان و هواداران خود داشته باشند:

۱. آیا تیم‌ارگ در اثر کدام فشار خارجی یا مقاومت داخلی حاضر به اعطای چنین امتیازات برای  عطا (منحیث نماینده‌جمعیت) شده است؟

۲. آیا میکانیزم زمانی برای عملی شدن این تفاهمات (بخصوص برگزاری لویه جرگه و تغیر ساختار نظام) وجود دارد؟

۳. آیا کدام تضمین اجرایی برای عملی سازی این تفاهمات وجود دارد؟

۴. آیا قسم خوری‌ها و سوگند شکنی‌های تاریخی ارگ نشینان فراموش شده است؟

۵. اگر تیم‌ارگ باز هم به هر بهانه‌ای این تفاهمات را عملی نکند، آیا برنامه بعدی وجود دارد؟

۶. آیا این بازی ارگ صرف به خاطر کنار رفتن استاد عطا از بلخ نمی باشد؟

۷. پس از کنار رفتن استاد عطا از بلخ، اهرم فشار او بالای ارگ چه است؟
۸. آیا لازم نیست استاد عطا در موقف رئیس‌اجرائیه قرار گیرد، نهادکه هم بنیاد توافقنامه حکومت وحدت ملی را می‌سازد و هم ضمانت اجرائیوی بین المللی دارد؟

حال که استاد عطا وارد میدان بازی شده، برای جلوگیری از تفرقه بیشتر و پیامد‌های ناگوار آن در سطح کشور، یگانه وسیله مطمئین برای عملی سازی توافق نامه حکومت وحدت ملی، تعین استاد عطا به حیث رئیس اجرائیه حکومت‌وحدت‌ملی است و بس!

همه می‌دانند که غنی رئیس‌جمهور برآمده از انتخابات نه، بلکه محصول موجود ناقص‌الخلقه‌ای بنام حکومت‌وحدت‌ملی با دایه‌گی جان‌کیری است که بصورت غیرقانونی تولد و اعلان گردید که با فراخواندن لویه‌جرگه و تغیر قانون اساسی در مدت دو سال، خود را قانونی سازد (وظیفه بزرگی که عبدالله نتوانست انجام دهد)!

پس از اعلان سلب نمایندگی سیاسی عبدالله از طرف استاد عطا، برعلاوه اینکه دیگر هیچ اعتباری برای عبدالله باقی نمانده، وظیفه وجدانی و اخلاقی او است که به عوض آبرو ریزی بیشتر و پاس رفاقت، شرافتمندانه استعفا نموده و «نهاد اجرائیه» را تسلیم استاد عطا نماید (یگانه اهرم اساسی و مشروع برای فشار بر ارگ همین «نهاد» می تواند باشد، نه «نمایندگی از جمعیت» که دهها مدعی و میراث‌خوار دارد)!

اگر عبدالله و سایر دوستان ما بتوانند زمینه چنین گذار را بصورت آبرومندانه فراهم سازند، برعلاوه اینکه ثواب بزرگی کمایی می‌کنند، مردم ما را از زوال حتمی، بزرگان ما را از تفرقه حتمی، حاکمیت کشور را از تک‌قومی حتمی و کشور را از پرتگاه حتمی نجات می دهند!

افزود بر آن، قرار گرفتن استاد عطا در راس ریاست اجرائیه می‌تواند معیار خوبی برای اثبات صداقت، شهامت و لیاقت ایشان در جهت تحقق توافقنامه حکومت وحدت ملی، حق خواهی و خدمت به مردم باشد.

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا