خبر و دیدگاه

اسلام و پارسیان!

khawernia
احمد ذکی “موسی”

هنگامی که نور اسلام بر جزیرۀ عرب تابید، و وادی مکه را که در جهل و تاریکی کامل به سر می برد با نور تابناکش روشن کرد، از آن زمان پیامبر اسلام برای نهادینه ساختن نظام عدل الهی تلاش کرد و با سخنان گهربارش که سرچشمه از وحی داشت، توانست انسان های وحشی جزیرۀ عرب را به سوی نور و روشنائی و هدایت و علم و تمدن سوق دهد. و با هجرتش به مدینه پایه های تمدنی را نهاد که با مرور چند دهه توانست بزرگترین مستکبران جهان آن روز را به زانو در آورد. و از این که این نور، بسان خورشید عالمگیر بود توانست با تابش اش به جان تمام مردم جهان آن روز روح و رمقی بدمد و کالبد خسته و شکسته آن ها را که در زیر چکمه های ظلم و ستم شاهان ستمگر خورد و خمیر شده بود، دوباره بازسازی کرده و نیروی فوق العادۀ در آن ها خلق کند؛ به همین لحاظ با شکست سپاهیان پارس در جبهات مختلف، مردمی که از ظلم زمامداران شان به ستوه آمده بودند، نیروی برخاسته از جزیرۀ عرب را که داعیه برادری و برابری و عدالت داشتند با جبین باز استقبال کردند. اما با گذشت زمان وضع به همانگونه که موسس و پیام آور خدا می خواست و برای تحقق آن مشکلات زیادی را تحمل کرده بود، باقی نماند. بلکه اسلام و جهاد اسلامی ابزاری در دست عرب هایی قرار گرفت که تا آن زمان هنوز با خوی و خصلت اسلام و مدنیتش انس نگرفته بودند.

از همین جا است که فرهنگ جاهلی دو باره به میدان می اید و برتری جویی ها شروع می شود و عرب ها برای تحقیر و توهین دیگران از تمام وسائل و ابزارهای دست داشته استفاده می کنند و حتی آن عده کسانی را که مردم را به مساوات و برابری دعوت می کردند آن ها زیر نام زندیق ها به قتل رسانده و هر کسی که به زبان پارسی صحبت می کرد اجازه ورود به مدینه را برایش نمی دادند و کار به جایی کشید که سخن گفتن به پارسی را خلاف مروت و جوانمردی می دانستند و امامی چون امام مالک کسی را که در مجلسش به زبان پارسی حرف می زد به دستورش بیرون مسجد پرت می کردند.

این چنین برخوردی با زبان پارسی و پارسیان در زمانی صورت می گرفت که چند دهه پیشتر از آن پیام آور خدا برای زمینیان، خود پارسی گفت و سلمان پارسی را یکی از اعضای خانوادۀ خویش به شمار آورد و فرمود که اگر علم در ثریا باشد مردان پارسی آن را بدست می آورند. به هر حال زبان پارسی در طی چندین دهه وضعیت ناگواری را سپری کرد و نزدیک بود که بسان زبان های دیگر در برابر زبان عربی نابود گردد. اما همت والای دانشمندان پارسی جلو این فاجعه را گرفت، دانشمندانی که نه تنها از زبان پارسی محافظت کرده و با استفاده از واژه های و دستور زبان عربی آن را غنی تر و پربارتر ساختند بلکه زبان عربی را نیز زبان علمی ساخته و برایش دستور وضع کرده و فرهنگ ساخته و بهترین اشعار را سرودند و چنان در این زمینه پیشرفت کردند که بعد از سقوط اموی ها تمام داروندار اسلام از  قدرت و شوکت و علم و دانش گرفته تا هنر وموسیقی و… به دست پارسیان افتاد و آن عصر تا کنون بنام عصر طلائی اسلام در عرصه های فکری و فرهنگی و علمی یاد می شود.

و چنان در این عرصه پیش رفتند که تمام علوم دینی و تاریخی و سیاسی را تدوین کرده و به مدنیت اسلام افزودند. و این ها بودند که اسلام را با عرفان و تصوف و فلسفه اراستند. اسلامی که در محیط بدوی پدید آمده بود و رنگ و بوی بدوی داشت، آن را به اسلامی مبدل کردند که توانست تمام اندیشه های علمی و فلسفی و مدنیت های مختلف را در خود هضم کرده و در قالب جدیدی برای جهانیان عرضه کند. و امروز هرآنچیزی را که عرب ها و مسلمانان در سرتاسر گیتی به آن افتخار می کنند وآن را بنام های علوم اسلامی و فلسفه اسلامی و طب اسلامی و… یاد می کنند همه اش فرآورد فکر و اندیشۀ پارسیان است.

اما انچه امروز مایۀ تاسف است این است که گروهک هایی متحجر زیر نام های سلفی و وهابی و… می خواهند ما را به برداشت بدوی از دین و دیانت برگردانند و تمام این خدماتی را که در درازنای تاریخ صورت گرفته زیر نام بدعت از بین ببرند. که تا کنون در این زمینه در مناطقی که تحت کنترول شان در عراق و سوریه قرار گرفته است موفق بوده اند … و اگر خدای ناخواسته این طرز تفکر در جامعه های اسلامی جا پیدا کند بدون شک که تمام دستاوردهای چهارده صد سالۀ اسلام به باد فنا خواهد رفت… و در عوض، تعصب و قتل و برده گیری و نابود سازی نشانه های تمدن بشری جاگزین آن خواهد شد.

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا