بانو ویدا ساغری؛ و «په په گویان… ملت ها»
«خشم ویدا ساغری علیه ریاکاران» عنوان کوتاه نوشتی است که در گزارشنامه افغانستان به سردبیری جناب رزاق مامون؛ انتشار یافته است:
«یک و نیم میلیون آدم بی پروا هرکدام چهار هزار دالر را از چرخه پولی کشور فقیر شان خارج کرده تا اسم حاجی کنار پیشوند های عربی اسم های شان افزوده گردد، و صدمه بعدی که باید تحمل کنیم راه بندان شدید بخاطر برگشت بی معنی و مسخره شان است.
ملتی که چنین گوهش را په په گویان میخورد هرچه دهندش ز درد کم است!»
*****
خوبان خواننده به نیکویی آگاهند که این کمترین نه تنها نسبت به موقف مدنی و حقوق و آزادی های انسانی زنان و دختران به مقیاس بشریت و به ویژه در مقیاس افغانستان سخت اعتنا و احترام دارم بلکه در جهت احیای مقام و منزلت زن و عروج زنان در سلسله مراتب اجتماعی و لشکری و کشوری و علمی و فرهنگی و اقتصادی و مدنی و مادی و معنوی؛ پیوسته از تبعیض مثبت در قیاس با مردان کار میگیرم که در مواردی به نگاه بعضی ها حتی نمود غلو و اغراق به خود گرفته و واکنش هایی تا سرحد داو و دشنام هم متوجهم شده است.
به علت نزاکت هایی از دادن نمونه های مشخص؛ معذرت میخواهم.
از جمله زنان فعال در اجتماع و پیشتاز در تبارزات مدنی و شاعری و نویسندگی و سیاست و کنشگری های مختلفه دیگر؛ خانم ویدا ساغری؛ در نظر من جایگاه و پایگاه بلندی دارند. ایشان عطر و بوی محجوبه هروی، مهری هروی، گوهرشاد بیگم، مهرالنسا نورجهان بیگم و حتی عسوه زن تاریخی چون طاهره قرعه العین را با نام و گام و صدا و سیمای خویش در اجتماع تن آزرده و جان افسرده ما می پراگنند.
نگفته پیداست که زنان و دختران زیادی از شخصیت هایی همانند ویدا جان ساغری می آموزند و الهام می گیرند و تأثیر تبارزات و سخن ها و آثار و کارنامه های امثال بانو ویدا صرفاً به جنس زنان محدود نمانده مردان و به ویژه جوانان بالنده و پویای بسیاری را نیز در بر می گیرد.
بدینجهت هم که شده نقد و ارزیابی شعر و نثر و کارنامه ها و خلاقیت های گونه گونه امثال خانم ویدا ساغری ضرورت دارد؛ خاصتاً که ویدا جان قریب در همه عرصه ها با نوعی تهور متفاوت می خواهد عرض وجود نماید و در سخن، کمتر باز اندیشی و پروا را ملحوظ میدارد. شاید زمانی که ایشان مثلاً در صفحه فیبسبوک یا اکونت انترنتی دیگر خود؛ احساساتی میشود و مطالبی از گونه بالا را می نویسد و به اشتراک میگذارد؛ ممکن است در پی مباحثات به کم و کاست و ناراستی و نادرستی قسمی یا کلی آن پی برده وادار به تدقیق و تصحیح و حتی حذفش گردد؛ ولی زمانیکه بنگاه های نشراتی و سایت های وزینی چون «گزارشنامه افغانستان» مطلب شان را اقتباس و با افزودن عنوان و چسپ و چنگگ؛ آنرا باز نشر می نمایند؛ احتمال اینکه نویسنده؛ غافل و مغرور شود و املای اشتباه خود را؛ برآمد فلسفی بدیع و شاهکار سخن به حساب آورد؛ به مراتب بیشتر میگردد.
اینجانب ضرورت یک چنین نقدی را پیشتر ها که گزارشنامه افغانستان؛ متنی را به نام «پاسخ ویدا ساغری به خاطره افغان»؛ درج کرده بود؛ احساس نموده بودم ولی بنابر ملاحظاتی؛ از آن انصراف جستم. به نظرم اگر آنزمان به موضوع پرداخته بودم؛ میتوانست مدد کند که ویدا جان حالا در جایی که چنین جملات شگفتی آور و کمابیش مستهجن را ردیف نماید؛ نمی بود:
«یک و نیم میلیون آدم بی پروا هرکدام چهار هزار دالر را از چرخه پولی کشور فقیر شان خارج کرده تا اسم حاجی کنار پیشوند های عربی اسم های شان افزوده گردد، و صدمه بعدی که باید تحمل کنیم راه بندان شدید بخاطر برگشت بی معنی و مسخره شان است.
ملتی که چنین گوهش را په په گویان میخورد هرچه دهندش ز درد کم است!»
نخست خدمت بانو ویدا جان ساغری و ارادتمندانشان باید تصریح نمایم که در دنیای کنونی همه چیز قابل نقد و انتقاد و باز بینی و باز شناسی است؛ نه تنها حج و مناسک حج و کسانیکه بدین مناسک می پردازند؛ اعم از اینکه به آن واقعاً باور دارند و یا از آن؛ جهت فریب مردمان ساده مومن و کسب امتیازات و منافع دنیوی استفاده می نمایند.
نه تنها حج و حج روی که یک برخ دین و دینداری است بلکه اساساً خود دین و منابع دین قابل نقد و بازشناسی است؛ کتاب های مقدس تورات و انجیل و قرآن و ذوات مقدس چون ابراهیم و موسی وعیسی ومحمد؛ همه بلا استثنا قابل نقد و مطالعه و تأمل و بازنگری و باز شناسی اند. حتی خدایان از نقد منفک نبوده و نیستند. تنها اگر قرآن کتاب مقدس مسلمانان را مدنظر گیریم؛ از طرف خداوند یا الله تعالی بار ها تأکید میدارد که در باره خدا و آیات او در طبیعت و آفرینش؛ اندیشه و تفکر نمائید!
تفکر؛ تفکر است؛ عملیه ایست در میانه نفی و اثبات؛ شک و یقین و تحقیق و تجربه و کشف و شهود و اشراق و…؛ وقتی امر به تفکر و اندیشیدن میشود؛ تعبد و صم و بکم و لایعلمون هدف نیست؛ ضد و عکس قطعی و تمام و کمال آنها هدف است!
همه ادیان و به ویژه اسلام؛ در ادعا و مبنا؛ ریا ستیز و خصم منافقت و دو رویی و دروغ استند و بدینجهت حتی ادیانی مانند آئین زردشتی؛ خود را دین راست و آئین راستی نامیده اند.
اسلام هم دروغگو را؛ دشمن خدا میداند و ریاکاری را؛ عمل ابلیس!
ولی سخن این است که نوشته خشم اندود محترمه ویدا ساغری؛ نقد است یا چیز دیگر؟
ویدا جان میفرمایند: «یک ونیم ملیون آدم بی پروا هرکدام چهار هزار دالر را از چرخه پولی کشور فقیر شان خارج کرده (اند) تا اسم حاجی کنار پیشوند های عربی اسم های شان افزوده گردد»
وقتی شما به کسی مفروض که مطلقاً از دنیای اسلامی بیخبر باشد؛ چنین سخنی را بگوئید؛ وی لابد می پندارد؛ همین حالا و برای اولین و اخرین بار؛ اینقدر آدم؛ “بی پروا” شده هرکدام چهار هزار دالر از بانک های ملی شان؛ برداشته و رفته اند تا بر بدنشان؛ نماد «حاجی» خالکوبی گردد که مثلاً بعداز آن؛ “حضرت میر” نام؛ خوانده شود: حاجی حضرت میر….
کم از کم نزد آن شخص مفروض؛ پرسش به وجود می آید که یک و نیم ملیون آدم این جهان چرا یکی و یکدم چنین بدرغه و «بی پروا» شده و آماده همچو اصراف و تبذیر احمقانه ای گردیده اند. وقتی این پرسش به ویدا جان راجع گردد؛ معلوم نیست چه پاسخی در چنته دارند که ارائه دهند؟
چرا که عملکرد یکی دو و ده و بیست و صد و هزار نفر را شاید بتوان تخطئه کرد ولی عملکرد هماهنگ و همزمان یک و نیم میلیون آدم باید انگیزه ها و علل بسیار پرتوان داشته باشد؛ خاصه که این عملکرد؛ دارای سوابق هزاران ساله از ناپیدایی های زمان است!
تازه؛ اگر که مسایل “قرعه” و تنگنا های “سهمیه” و ده ها مانع دیگر نمی بوده؛ مسلم است که این کمیت به یک و نیم ملیون نفر هم محدود نمی مانده میتوانسته است همزمان چند و چندین ملیون نفر گردد.
به لحاظ منطق مالی و اقتصادی و محاسبات سودا گرانه و کازینویی میتوان گفت که پروسه های حج؛ برنده و بازنده دارد؛ غریزه و فهم سود و زیان و برد و باخت نزد متدینان نیز به قوت موجود میباشد ولی در مناسک مذهبی مانند حج و نماز و روزه و مماثل ها؛ این منطق و محاسبه تحت تأثیر نیروی شدید و ماورایی باور و ایمان از کار می افتد.
البته این مورد برای مومنان راستین صادق است، ریاکاران یک پارچه منطق اند و حساب و کتاب سود و زیان خویش را در دراز مدت و میان مدت و کوتاه مدت دارند.
ولی ریاکاران؛ در همه حال؛ اقلیتی از این کمیت را تشکیل میدهند نه تمام کمیت حج رونده را. شاید بتوان گفت که شماره ریاکاران؛ سال تا سال بیشتر میشود و معهذا نیز اقلیت باقی میماند!
در حد تحقیق تاریخی و دین پژوهی و مکث های اکادمیک؛ میتوان اساسات باور ها و معتقدات را و صحت و سقم و اصالت وغیر اصالت این و آن خوانش و قرائت هر کدام از آنها را تثبیت و تسجیل کرد و امکانات مقایسوی از درستی و نادرستی نسبی آنها را به دست داد. از جمله میتوان اشکار ساخت که حج و مناسک عدیده مربوط به آن یکجا با قربانی؛ یک عنعنه اعتقادی دوران «جاهلیت» عرب بوده و به لفظ فقهی به گونه «تصویبی و امضایی» وارد اسلام گردیده است؛ حتی اوامر و اظهاریه ها و حکایات قرآنی از متعلق بودن آن به ابراهیم پیامبر و دوران او؛ بنابر اصل «مخاطب محوری و عرب محوری قرآن» به اعتبار باور ها و ذهنیات اعراب مورد خطاب قرآن بوده است.
چرا که اگر سوای اینها می بود؛ پیروان صد ها ملیونی ادیان دیگر ابراهیمی؛ نیز برای حج و زیارت «کعبه ابراهیم!» سر و دست می شکستاندند و طی 14 قرن کامل گذشته؛ اینهمه بی تفاوت و بی اعتنا در برابر آن باقی نمی ماندند. به لحاظ روایات هم؛ ابداً شنیده نشده است که پیروان یا پیشوایان سایر دین های ابراهیمی (یهودیت و مسیحیت) هیچگاهی میل و رغبتی به مکه و بوسیدن حجر الاسود و حرمت گذاری به کعبه داشته باشند. در حالیکه بر عکس برای بیت المقدس قرن ها تپیده و جنگیده و جان داده و جان ستانده اند که چندان ربط به ابراهیم ندارد و ربط هم داده نمیشود.
ولی از هزاران استقامت غیر ممکن است که بتوان همه توده های بشری را به سطح روشن و روشنتر اکادمیک و تحقیقی و تتبعی رساند؛ هرگاه تمامی توده های مردمان؛ صاحب سواد کامل و تحصیلات عالی هم شوند؛ میسر نیست که مواریث عقیدتی و ایمانی که از کودکی در ایشان؛ مافی الضمیر یا «ناخود آگاه» گردیده است؛ تغییر و تعدیلی همه جانبه یابد.
بدینجهت یکی از حقوق اساسی بشر؛ آزادی عقیده و وجدان و دین و مذهب شناخته شده است!
آزادی عقیده و وجدان برای همه و هریکی بدون تبعیض. یعنی هیچ فرد و گروه و نهاد و دولت و قدرت نتواند عقیده دینی یا غیر دینی را با جبر و اکراه بر فرد و جماعتی تحمیل نماید و یا آنها را از پیروی و اکرام آنچه که به طریق اجدادی دارند؛ منع و محروم گرداند و نیز کسانی را که با آگاهی و اراده و اختیار خویش دین و آئینی را برای شخص خود؛ ترک یا تعدیل میکنند؛ با جبر و جور و جزا مانع گردد!
محترمه ویدا ساغری تمامی یک و نیم ملیون نفر مومن به فریضه حج را که ممکن است در میانشان پنج ـ ده هزار ریاکار بی اعتقاد هم باشد؛ «آدم بی پروا» می نامد؛ این را حمل میکنیم به بی اعتنا بودن به فقر و فلاکت هموطنان و همکشوری ها که بر اساس برخی نظریات اخلاقی ـ تصوفی و تئوری های نواندیشی دینی؛ به مثابه اعضای فامیل و اقارب بایستی تلقی گردند و پرداختن به نیازمندی های انها و احتیاجات اوطان شان؛ بر مخارج در زیارت کعبه رجحان داده شود. چنانکه اشعار والای فراوانی به این مضمون داریم:
در راه خدا؛ دو کعبه آمد منزل یک کعبه دل بود؛ دیگر کعبه گِل
تا توانی زیارت دل ها کن کافزون ز هزار کعبه باشد یک دل
*************
دل به دست آور که حج اکبر است از هزاران کعبه یک دل بهتر است
**********
ولی اینها اوج هایی از ادراک اخلاقی و علو فهم و فرهنگ انسانی است؛ طبیعت دینداری و اعتقاد به اینکه در صورت رفتن به مکه و چرخیدن دور کعبه؛ در مقامی نزدیکترین به خداوند عالمیان و قاضی روز رستاخیز واقع میشویم، گناهانمان میریزد و پاکیزه و طاهر میگردیم؛ با آن اخلاقیات و معنویات چندان جور در نمی آید و سکینه (رضا ـ آرامش) روانی ایرا که حج بالفعل میسر میگرداند؛ مومنان ساده و عامی؛ با حج بالقوه و «حج دل ها» شاید هرگز نمیتوانند؛ حاصل نمایند.
پهلوی دیگر حملهِ محترمه ویدا؛ متوجه تشریفات برگشت از حج است. حج در نظر عامه مسلمانان یعنی نه فقط حاجیان و حاجی شوندگان؛ حادثه بزرگترین و برترین دوران زندگانی یک مسلمان «خدا طلبیده وخدا بخشوده» است؛ ثواب های عظیم این عبادت سترگ و گرانبها؛ نشر شونده و مسری است؛ حاجی که دستش به خانه خدا خورده برای اهل و عیال و اقربا و همسایه ها وهمدهات و همشهری های خود برکت و رحمت با خود آورده و بدینجهت تا بوده مردمان زیاد به استقبال و دیدار حاجیان می شتافته اند. مسلم است که زمانه به زمانه وضعیت های تشریفاتی و ابزارها و وسایل و راه های انها متفاوت میشوند و طبعاً سیالی ها و چشم و همچشمی ها را نیز هیچگاه نمیتوان؛ از همچو مراسم و مناسبت ها تجرید و تصفیه کرد!
خانم ویدا ساغری میفرماید:
«صدمه بعدی که باید تحمل کنیم راه بندان شدید بخاطر برگشت بی معنی و مسخره شان است.»
هدف خواهر ویدا؛ راهبندان ها حین عبور کاروانهای استقبال کننده حاجیان از درون شهر کابل و شاید کلان شهر های دیگر است.
این تشریفات که به نظر ویدا جان و شمار کمی از دیگر اندیشان؛ بی معنی و مسخره می آید؛ برای حج رفته گان و اقارب و دوستان آنها و عامه مردم خیلی با معنی و با خیر و برکت و با ثواب و رحمت میباشد.
گفتنی است که اگر مسلمانان چنین فیستوال مذهبی به نام حج و زیارت کعبه دارند؛ در ادیان و مذاهب دیگر دنیا؛ مراسم و مناسک خیلی شبیه به حج؛ وجود دارد؛ منجمله هندیان برخی از ابتدای رود گنگ را که در منطقه موسوم به هریدوار و بنارس قرار دارد؛ شاید بالاتر از کعبه ما مقدس میدانند و آب پاکیزه این نقطه را همانند آب زمزم تقدیس نموده و به فواصل ده ها و صدها کیلومتر با پای پیاده و با تشریفات شگفتی انگیز به سراسر هندوستان انتقال میدهند و در تبرک و تیمن و تداوی و توسل به بگوان ها؛ آنرا که «ژل گنگاماتا» می نامند؛ مورد استعمال محترمانه و ارادتمندانه قرار میدهند.
مراسم سالیانه غسل واجبی نیز درین قسمت های رود گنگ؛ برگزار میشود که از حیث طول و تفصیل و رفت و آمد و مصارف و تشریفات چنانکه جواهر لال نهرو در «نگاهی به تاریج جهان» انجام داده است؛ کاملا با حج مسلمانان قابل مقایسه است. و ناگفته نماند همانقدر روی و ریا که در حج مسلمانها هست؛ در فیستوال گنگاماتای هندوان و در همه مناسک مشابه ملل و نحل گیتی هست که هست!
البته کمال احتیاط من معطوف بر آن میباشد که بر جرئت اخلاقی محترمه ویدا جان و همانند هایشان صدمه ای وارد ننمایم؛ بدینجهت عرض میدارم که برداشت و برونداد محترمه ویدا؛ در مورد ریاکاران شناعتگستر از گونه وکلای پارلمان؛ وزرا و ماموران عالیرتبه دولتی و برخی دیگر که به مصرف «بیت المال» و یا به گونه تحفه و تارتق و رشوت و اختلاس و قاچاق مواد مجاز و ممنوعه و مخدرات به حج تمتع و حج عُمره چند و چندین باره رفته اند و می روند و یا سفر های کاری تجارتی و سیاسی وجاسوسی خود را؛ ادای حج می نمایانند؛ کاملاَ وارد است و حتی جمله نسبتاً مستهجن و غیر مودبانه پایانی شان میتواند وصف الحال همین اقلیت بدکنش و بدقلیغ گرفته شود.
ولی نه تنها کلیت و تمامت حجاج و نه تنها کلیت و تمامت مومنان بلکه به خصوص ملت؛ و ملت ها مفاهیم بزرگ و محترم و مکرمی هستند و تعمیم دادن بدکاره گی ها و بدنامی های شمار کم و بیش متظاهر و متقلب و منافق و ریاکار و دزد و دغل؛ به کلیت ها و جماعت ها و ملت ها؛ آنهم بدین بی بیباکی و بی احتیاطی خطایی است که نبایستی تکرار گردد:
«ملتی که چنین گوهش را په په گویان میخورد هرچه دهندش ز درد کم است!»
با تأسف؛ ناگفته نمیتوانم بگذارم که این افاده؛ حتی بد تر از آنچه است که در مورد تعقیب و اذیت و کشتار مردم به دلیل عقاید دینی و مذهبی شان به دارندگان ایدئولوژی های توتالیتر چپی و راستی در گوشه گوشه جهان و در سراسر تاریخ نسبت داده میشود و بدبختانه تاریخ افغانستان هم به شدت الوده به آن میباشد.
خواهر ویدا و همانند هایشان اعم از مرد و زن که از نام جامعه مدنی و اساسات لیبرالی و حقوق بشری دم میزنند و بناست که نظرات و ایده های خود را در برنامه های دولتی و سیستم های نوسازی و باز سازی اجتماعی و فرهنگی منعکس ساخته به منصه عمل متبارز گردانند؛ با دادن اینگونه شعار ها و فحش ها؛ قرار است چه پیامی را به جامعه و کشور منتقل نمایند. حالا چنین حج روی و حج پذیری و تشریفات رفت و برگشت حج که نهایتاً هم به یک اقلیت دارنده توان مالی محدود میباشد؛ به هر تعبیر و تفسیر و فرض و خوشامد و بد آمد؛ چرا و چگونه میتواند مجوز دهد که تمامی ملت را؛ هرچه درد دهند و به زجر بکشند؛ کم باشد؟؟؟؟
آن سوی سکه؛ ارزیابی ی چندش آور این مناسک و مراسم؛ به مثل «په په گویان گوه خوردن ملت!» می باشد؛ بازهم علاوه بر اینکه تمام ذات ملت؛ نه حج رو است ونه حج بیا؛ آیا همین ملت در عین حال؛ بانو ویدا و جناب رزاق مامون و هزاران در هزار اَبَرزن و بزرگمرد نداشته است وندارد و لهذا این همه ثروت ها و فضیلت ها هم به لحاظ آن مناسک و مراسم گویا مسخره؛ باید مصادره گردد و به هیچ انگاشته شده ملت به تمامی در کام توفان نوح و مجازات های اقوام لوط و سدوم و عموره … سپرده شود؟؟؟
به نظر میرسد که خیلی از ما بهتران؛ صدبار می گویند و ـ اگرشد ـ یک بار می اندیشند!
شاید هم اندیشیدن؛ کار سختی است!؟
آرزومندم خواهر گل گلاب ویدا جان ساغری و همراهان و همسرایان گرانقدر شان؛ این عرایض بنده را به سلسله «په په گویان گوه خوردن ملت» ردیف نفرموده جایگاه بدتر یا بهتری به آن ارزانی دارند. هرچند؛ وقتا که کُل چنان است؛ جزء را چه گریزی میتواند بود؟!
با عرض اعتذار و احترام بسیار.
Acreditas que nunca fiz um chutney? Muito mais do que o porquinho agridoce o teu fez-me crescer água na boca e despertar a pulga que vive atrás da minha orelha.Parabéns a nós pela 50ioh..BeÂjin.ªs.
26th September 2016
Dear countryman Mr. Mohammed Alem Eftekhhar
I know reading Persian language in Latin Alphabet is not enjoyable (According to your statement : “Panglish”) , but I must write some time in ” Panglish ” because the most educated Persian speaking countries do not know sufficient English or some people maybe do not want to read in English in web-site of Persian language. I will write in Latin Alphabet if the subject be friendly ,and not political matter .
I can write also easy ,like I write Persian language in German language now .although I am living more than 23 years outside Germany that you can understand better,but the most people know English ,not German language. I suppose you are living in Germany
I use libraries internet. I do not have internet in my apartment from different reasons , and I am trying about 15 years to come back in beautiful Europe. When I reach in Europe I will open for me a web-site because all Persian web-sites do not print my articles. In USA for a politician person ,like me maybe internet in home does more problem. Now , some time the agency block my email , about half hour ago I checked up my facebook from every year allowed me the agency I see just a few articles ! I am sorry I wrote for you other subjects instead to answer your question
I do not have any friend in this fascist country. From year 1992 to year 1995 I was in contact with Khorasan country people every where I saw them (Afgan=Posht-stan) , Iranian ,and Pakistani people to they direct me or I can find a friend or a job ,but they did not want or we were in different way of life. I am a friend ,but USA is different from all other countries in the world. If you have time ,please read my facebooks,there are some of my comments about USA. I am alone , in year 2003 after eleven years I understood from my experiences that in USA FBI decide about all employment ,it was very very late. You must know ,agency wants to employ a person that agency think he/she is not bad person. In USA every body not works with/or for FBI ,he is a communist and dangerous person. In three years your countryman in USA did not say me this very important matter ? Because all of them direct or indirect work for agency. I am unemployment for 24 years in this country. I entered this fascist country to finish my study. I did not enter in USA to live here or I do business
If you know any body that I send my written and he will change to Persian ,if you want can you write me. Agency block most time my phone also. Agency keep my letters for two to eight weeks in post office then send to me. I complained ,nobody care to my complain. I spoke with more than 15 Law companies about post office, they denied to help me ,all people afraid from FBI, just I stay against agency, and agency destroyed my best time of life
Agency canceled some paragraph of my comments in my facebooks ,it is better from nothing. Facebook is not safe ,but most time I must write in my facebooks because the Persian web-sites do not print my comments ,special : akhabr-rooz ,asre-nou , iran-emrooz , khorasan-zameen ,kabulpress.org and all other sites
I hope you do not do mistake again ,like above mistake. Thank you, you read my “panglish” comment. If I do not know the person who wrote in “Panglish” ,I will read just two sentences and release it
Please read scientific articles arjmand Mazdak Bamdadan , arjmand Jalal Ejadi ,Mr Bi-nayaz, arjmand Professor.Khalegh Lal-Zad ,arjmand Professor Ferhad Ghabosi … is very useful for you and every body.
I requested from site jawedan to prepare a Persian alphabet ,I wrote for Kabulpress org and other sites to prepare they Persian alphabet ,but they do not care. Just Kabulpress.com from March 2006 to February 2007 had a Persian alphabet , I wrote there some things ,you can see archives that site.
با درود فراوان به نگارنده پیام و اعتراض فوق در الفبای پنگلیش.
مندرجات متن و نقاط نظر شما را من گرفتم. از شما صمیمانه سپاسگذار استم. ولی این متن و محتویات آن که خود آموزندگی فراوان دارد؛ حیف است که در پوشه الفبایی اینچینی کمترین یا هیچ استفاده کننده را داشته باشد. خواهشمندم متن را به دری هم تایپ و درج فرمائید تا همه گان فیض برند. مشکل تایپ حل شدنی است منجمله میشود به دوستی که تایپ دری دارد توسط تلیفون انتقال داده شود. رجامندم که عزیزان به مباجثه سهم وسیع بگیرند شاید حاصل بزرگ داشته باشد. محمد عالم افتخار
agha mohammed alem eftekhar shama bi-khodi hangam khanende haa ,wa hangam khod ra weran kerde yeed. shama baayed daraye tawana-ye dor-andishi baashid ke hanoz khod ra perwaresh ne dade yeed
+ gerche pasokh shama ra agha ghader dade ast , ama man bera-ye in-ke der ayende bi-andishe kher dawani ne konid chand nokte ra baayed yaad aaweri konam :
1. hafte pish jan berader der baare-ye badi rasm doran pish az islam ke kenon haj naamide mi shawad az shama der hamin tar-gah nabeshte-ye sod-mandi chap shod. shama be yek hafte nagehaan warone-ye nabeshte-ye hafte-ye pish khod ra be chap mi rasanid ? shama mi pandarid merdom ghaul and ,wa ne mi danand ? kasi perwane darad be degari be goyed bi-andishe chizi be targah ne farast ke khodash andishe ne maayed
2. shama der in nabeshte-ye taan baa der ro dero jaaye dadan aayen hindo haa ke ham manand al-haj moselman haa ast be poshtibani az al-haj perdakhte yeed ! bah , bah . aayen haa-ye naa-dorost hame kish haa az bikh wa bon rad-kerdani wa naa-dorost and. maa ne baayed beraye an haa aawaze-afkani konim. shama daneste be ” al-haj ” aawaze-afkani (tablighat) kerde yeed ? nabeshte khod ra dobaare be khanid
3. man hich-gah waje-ye “goh ” ra be kar ne borde wa der aayende ham be kar ne khaham bord, ama in wajeh (loghat) shama ra sakht tersande ast ! waje haa-ye : mordar , mordari ,najasat , palidi , chatal , na-pak , wa dah haa waje deger hame chaem (mana) nazdik be “goh ” ra mi rasanand, wa hame roze maa mi shanawim yaa mi khanim in waje haa ra.
peramon 12 sal pish man bar nokhost waje “goh ” ra der nabeshte yek bano irani didam, ham-cho agha haji mohammed alem jan eftekhar ber afrokhte ne shodam , ama khosh am ne aamed wa der aayende nabeshte haa-ye an nawesende ra tond-khani ne kerdam der an hangam
baz yaad aawesri mi konam : hangami ke in janweri ke khod ra adami mi namad , manand hame janwer haa-ye deger , beraye zande mandan ash khorak mi khorad , yek bakhsh az khorak ra rode haa garefte(jazb mi konanad) wa bakhsh basayaari ra az rah rode-ye bozorg (magh-ad) ya kon shan baayed be beron be andazand. in sakhteman zist-shenasi (biology) adami yaa janwer ast pas maa ne baayed ham-cho alhaj mohammed alem eftekhar az khandan in wajeh pareshan wa nalan shawem
4. man be bano weda saghari kari ne daram ke eshan ki hastand wa be kodam goroh keshwer-dari ham-wand and. mi baayed eshan der yek khanwade-ye perchami yaa khalghi zade shode baashand, wa ham manand an ke yek din-dar kish khod ra az khanewade ash morde-rig (miras) mi borad,kasani ke der khanewade haa-ye keshwer-dari(sayaasi) zade shode and ,ham khod be khod az khanewade shan mi aamozand andishidan ra.
chon agha al-haj mohammed alem eftekhar nabeshte haa-ye khob haem ne mode ast, wa eshan yek kas naa-khan (bi-sewad) nist, wa kar pejohishi ra nau aaghaz kerde ast yaad aaweri kotah ra ne modam. arjmand alem eftekhar baayed pa-ber-jaaye (sebaat) andeshe-wi (fekri) dashte baashad. man az eshan deger ham-cho tir haa-ye bi-amaj (bi-hadaf) ne binam .
زِهِی به بانوی بیدار و روشن بانو ویدا ساغری که عقل خودرا بکار برده و حج رفتن یکتعداد از مردمان کشور بدبخت و گداگر و بیچاره را که اکثریت نفوس آن به ناک خشک و چای مهتاج اند، مورد بازبینی قرار داده و قابل انتقاد دانسته است. اگر دقیق متوجه شویم. در میابیم که دین اسلام برای حج رفتن شرایط را مقرر کرده است. مثلا” از پول قرض حج جایز نمیباشد. و یا اگر همسایه انسان فقیر و گرسنه باشد، اول لازم است که همسایه خودرا سیر سازد و از گرسنگی برای یکسال نجات دهد. باز هم اگر پول اضافه داشت میتواند آنرا در جیب عربها بریزد. طوریکه عملا دیده میشود. دولت اسلامی افغانستان بدون خیرات کشور های غیر اسلامی هرگز نمیتواند بوجود خود ادامه دهد. پس در این کشور و با چنین وضعیت اقتصادی حج رفتن بالای هیچدام مردم افغانستان فرض نمیباشد. بنأ” حواله نمودن بدترین و زشت ترین کلمات به کسانیکه اصول اسلام را نقض میکنند و باز هم از افغانستان خیرات خور به حج میروند، جا دارد و شایسته میباشد. شهامت و شجاعت و عقل محترمه ویدا ساغری قابل هرگونه توصیف و تقدیر میباشد. از خداوند منان موفقیت های زیادی برایش در راه هوشیار ساختن آنعده مسلمانانی که نا هوشیار اند آرزو میکنم.