استاد ادبیّاتی که سرمشق بدنویسی است
اگر قرار باشد زبانی پایدار و ماندگار بماند گزیری ندارد از اینکه ظرفیّت نگارشش را بپروراند و تقویت کند و ادبیّات مکتوب عرضه نماید. وقتی پای نگارش به میان میآید قاعدتاً موضوع درستنویسی هم مطرح میشود چرا که نوشتن، قواعد و موازینی دارد که بدون توجه به آنها ما نمیتوانیم نثری سالم و تأثیرگذار و رسا به خرج مخاطبان بدهیم.
با اینهمه، در سرزمین ما که خاستگاه اصلی زبان فارسیاست، نوشتن نثری سالم و بیعیب و نقص به زبان فارسی، کیمیایی کمیاب است. بدنویسی در فضای فرهنگی و رسانهای ما به بلیهای عمومی تبدیل گردیده است. دلیل عمدهاش هم ایناست که در مکتبها و آموزشگاهها و حتّا دانشگاههای ما به مهارتهای نویسندگی به گونۀ جدی پرداخته نمیشود و این مهارتها به صورت علمی به دانشآموزان و دانشجویان آموزانده نمیشود.
در چنین وضعیّتی نفس اینکه کتابی در بارۀ «آیین درستنویسی» به بازار کتاب در افغانستان میآید امر مبارک و میمونیاست و مایۀ بسی خوشحالی زباندوستان است. در عین حال، به دلیل اهمیّت نوشتن در چنین عرصهای کسانی که میخواهند در این حوزه کتاب بنویسند میباید با بسیار احتیاط گام بردارند و مسؤولانه قلم بزنند تا مبادا به جای وسمه زدن بر ابروی زبان، چشمانش را کور کنند.
داستان از این قرار است که یکی از استادان دانشکدۀ ادبیات دانشگاه کابل، به نام سیّد علی محمد اشراقی، رسالهای نوشته به عنوان «آیین درستنویسی». اگرچه گردآورندۀ این رساله سرِ آن دارد که به ما آیین درستنویسی بیاموزد و به همین منظور، پارهای از نکتههای پیش پا افتادۀ املایی را در رسالهاش آورده، اما نوشتههایش (آن بخش از نوشتههایش که به قلم خود نگاشته و به تعبیر خودش در پیشنوشتار، از دیگران “نقلِ به عبارت” نکرده) سرمشق خوبی است برای ادب آموختن از بیادبان به شیوۀ لقمان حکیم. مقصود اینکه جناب سیّد علی محمد اشراقی در حالی دیگران را میخواهد درستنویسی یاد بدهد که خودش در درستنوشتن، با مشکلات فراوانی دست و پنجه نرم میکند و نوشتههایش گرفتار شلختگی و ضعف رسانگیاست. در این قبیل موارد باید گفت،«خفته را خفته کی کند بیدار؟»
اگرچه نام رسالۀ مزبور، «آیین درستنویسی»است اما گردآورندۀ این رساله تقریباً تنها به نکتههای املایی پرداخته است. روی این ملحوظ، معلوم نیست که به چه مناسبتی آقای اشراقی نام کتابش را «آیین درستنویسی» گذاشته است. به نظرم بهتر بود نامش را «آموزش مقدماتی املا» میگذاشت تا اسم رساله با مسمای آن سازگاری میداشت.
جالب اینجاست که گردآورندۀ «آیین درستنویسی» در پیشنوشتار رسالهاش شهامت اخلاقی به خرج داده و اعتراف کرده که پارهای از مطالب این جزوه را عیناً از دیگران کپیبرداری کرده بدون اینکه به منابع آنها ارجاع دهد. در جهان امروز، چنین کاری را سرقت ادبی مینامند، ولی شما میتوانید نام دیگری بر آن بگذارید. وی در این باره چنین نوشته است:«در تهیۀ این رساله از کتابهایی که استفاده شده است، بیشتر بحثهای آن با کمی دستکاری، به گونۀ نقل به عبارت است. چون مجال و فرصت کافی برای بازنگری یادداشتها نبود تا صفحهها و منابع هر یک از بحثها را به صورت دقیق نشان بدهم و یا در میان قوسهای ناخنک بگذارم، از نگارندگان آن کتابها پوزش میخواهم.»
محمد کاظم کاظمی، شاعر و ویراستار نامآشنا، باری نوشته بود که در روزگار ما اگر کسی نیمفاصله را رعایت نکند بیسواد است. این در حالیاست که آقای اشراقی در بیشترینۀ اوقات، نیمفاصله را رعایت نمیکند و خمی هم بر ابرو نمیآورد.
مشکل مهم دیگر نوشتههای سیّد علی محمد اشراقی، استفادۀ بیش از حد ضرورت از نشانههای سجاوندیای همچون ویرگول و نقطهویرگول است که به شدت به خوشخوانی نگاشتههایش آسیب زده است.
در نخستین سطرهای «سرآغازِ» رساله، سیّد علی محمد اشراقی چنین مینویسد:«نوشتن دستور و طرح قاعده جهت نگاشتن درست واژهها، در سرزمینی که تمام بنیادهای اقتصادی، اجتماعی، سیاسی و فرهنگی آن درهم ریخته است و روزنۀ امیدی برای بهبودی سریع آن وجود ندارد، کاری خواهد بود بیهوده و یا دست کم بی نتیجه.»
(به این جمله چند تا ایراد میتوان وارد کرد: یکی اینکه باید به جای “بهبودی” “بهبود” مینوشت. میدانیم که بهبود، اسم مصدر است و نیازی به الحاق «ی» ندارد. دیگر اینکه چه تفاوتی میان کار «بیهوده» و «بینتیجه» در سیاقی که اشراقی یادآور شده وجود دارد که او آن دو را جدا از هم قرار داده است. سوم اینکه این جمله به ویرگولزدایی هم ضرورت دارد چه اینکه نیازی به آوردن ویرگول پس از «واژهها» نیست. باید از علامتهای سجاوندی در حد ضرورت استفاده شود و نه بیش از آن.)
– در جای دیگری آمده:«در وضعیت کنونی مشکلاتی که فرا راه ایجاد همسوییها…».
(باید پس از «وضعیّت کنونی» ویرگول گذاشته میشد تا مبادا سوء تفاهم برای مخاطب روی دهد).
– گردآورندۀ جزوۀ «آیین درستنویسی» در صفحۀ دوم آن در جایی عبارت «از گذشتهها تا امروز» را به کار گرفته که به نظرم نادرست است و درست آن «از گذشتهها تا به امروز» است.
– اشراقی در جای دیگر مینویسد:«مواد و مطالبی که زیر عنوان درستنویسی در دیپارتمنتهای فارسی دری مربوط مؤسسههای تحصیلات عالی تدریس می شود؛ معلوم نیست تا چه حد … چون هر دیپارتمنت مطابق مواد و مطالب دست داشته و یا هم ذوق و علاقۀ شخصی خود استاد مضمون، چیزهایی را سر هم کرده برای شاگردان درس می دهند.»
(نقطهویرگول پس از «تدریس میشود» به نادرست آمده. نیز جمع ساختن «میدهند» در این جمله غلط است.)
«معنای این کلمهها و جملههای ساختۀ ایشان در هیچ قاموسی پیدا نمی شود جز قاموس از زبان بیگانۀ خودشان…».
(“قاموس از زبان بیگانۀ خودشان” چه معنا را افاده میکند؟)
باز مینویسد:«اذان عشأ که درست آن: اذان عشاء یا آذان عشاء و درستتر آن “آذان شام” است؛».
(اوج افتضاح آقای اشراقی را در اینجا مشاهده میکنید. وقتی برای نخستین بار، این عبارت را خواندم به شدّت غافلگیر شدم. از استاد زبان و ادبیات، بعید است که چنین ادعاهای غلطی را مطرح کند.)
نیز در جایی نوشته است:«یکی از منابعی که در رواج املای غلط کلمهها نقش دارد؛ لوحهها و تابلوهایی است که …».
( به چه مناسبتی نقطهویرگول پس از «نقش دارد» آمده است؟)
همچنان مینویسد:«بدون شک نود و نه و نیم در صد لوحههایی که در بازار کابل دیده می شود، به زبان فارسی دری است.»
(عین اشتباه قبلی در این جا تکرار شده است.)
نیز مینگارد:«لوحههای فراز دکانها و تجارتخانهها و… نمایی از روح، ذوق، سلیقه و شخصیت مالک آنهاست…»
(باید به جای «مالک»، «مالکان» جایگزین ساخته شود.)
بازهم مرقوم میفرماید:«کتابهای درسی در سال های اخیر بدون آن که از نظر آدم با صلاحیتی بگذرد، برای چاپ آماده شده است…»
(ویرگول در اینجا بی هیچ دلیل معقولی آمده و به خوشخوانی عبارت لطمه وارد کرده است.)
«معلم مضمون دری حتا لغتنامه ندارد و زمانی که شاگرد از وی میپرسد که معنای لغتهای مشکل را از روی چه کتابی می گیرد، با خونسردی پاسخ میدهد که فهمیدن معنای لغتها آن قدر مشکل نیست، و به همان سبب هم است که «گردون» را «پس گردن» معنا می کند.»
(وقتی خواننده به آخر جمله میرسد از خود میپرسد که منظور نویسنده از «همان سبب» کدام سبب است؛ به سبب فهمیدن معنای واژههای دشوار یا به سبب لغتنامه نداشتن معلم مضمون دری.)
در فرجام، نویسندۀ «آیین درستنویسی» مینویسد:«این بود فشردۀ مشکلات و ناهنجاریهایی که در رابطه با مسایل املا و درستنویسی واژهها در سطح کشور موجود است و روشن است که رفع بسیاری از این کاستیها و کمبودیها، به کار و تلاش خستگیناپذیر نیاز دارد.»
(بهتر بود عبارت ” روشن است…” به بعد را در جملهای جداگانه و مستقل میآورد.)
در پایان، به دو نکتۀ کوچک اشاره میکنم. یکی اینکه من تنها در اینجا از 7-8 صفحۀ رسالۀ مورد بحث سخن زدهام تا خوانندگان گرامی از این مجمل، حدیث مفصل بخوانند. دوم اینکه با ریزبینی و موشگافی دقیق و عمیق به سراغ آن 7-8 صفحه نرفتهام و نیز پارهای از اشتباههای املایی و انشایی دیگر نوشتار آقای اشراقی را به منظور پرهیز از دراز شدن بحث در اینجا نیاوردهام و گرنه قطعاً شما خوانندۀ مقالتی درازدامنتر از آنچه اکنون در پیش چشم شما قرار دارد میبودید.