نامه سرکشاده عنوانی محترمان مشاورین ارشد جناب اشرف غنی رئیس جمهور
به قول معروف « هرچه ازحد بگزرد رسوأ شود» واین رسوائ هم نمیتواند لایتناهی بوده باشد.
به مثابهُ یک شهروند آن سرزمین که چندین سال است بنابردلائلی… درقطار دیگرهموطنانم دریکی ازکشور های اروپائ زندگی میکنم ، خدمت شما بزرگان من یک پیشنهاد نهایت صمیمانه وهموطنی دارم وآن اینکه : هرزمانیکه جناب رئیس جمهورکشور خواستارصحبتی درداخل کشور ویاهم روانه یکی از کشورهای خارجی جهت ملاقات رسمی میشدند ، ازشمایان به مثابه هموطنان دلسوز اگرهستید… خواهشمندیم تا به رضای خدا وحس انسان دوستی به آمرخود مشوره مفید بدهید وبفهمانید که وی منبعد در گفتار وکردارخود اگر نمیتواند به زبان عادی دیپلوماتیک ورسمی صحبت کند ، لااقل وی را قانع سازید تا حین صحبت های خویش ازجفنگ وپرگوی های بی معنی وبی ارتباط جلوگیری نمائید ، نگزارید ازاین بیشترنه آبروی خود ، تبارخود ، ونه هم آبروی دیگران وخصوصأ این وطن را به خاک یکسان کند وازاین زیادتر هم برزخم های هموطنان بیرون ازکشورکه خود با تمام مشکلات های زندگی نظربه دلایل زیرین پنجه نرم میکنند دیگرنمک نپاشند:
1-اینکه آقای اشرف غنی حین اقامت طولانی خود بیرون ازکشورچه حسی داشتند من نمیدانم و نمیخواهم هم بدانم این وابسته به خودشان است ، ولی برای من وصد ها هموطن دیگرم درحقیقت دوری ازوطن نهایت درد آور وآزاردهنده بوده ودردش تا استخوان کارمیکند ، تاجائیکه من با یک تعداد هموطنان دیگرخود درتماس هستم قطعا هیچ یکی ازهموطنان ما دراینجا نه ازنظرروانی ونه هم ازنظرجسمانی درآرامش کامل نبوده ونیستند وبعضی ها هم دریک افسردگی زندگی میکنند وهمه« وطن » میگویند. ایکاش که این مشکل ازآوان سردچار مان نمیشد.
2- ازهمه مهمتر اینکه رنج بی پایان ومداوم عدم اصلیت تاریخی که ما به آن مواجهه هستیم، بادیدگاه اینکه ما که کشوری بنام « افغانستان »که خود درفقر فرهنگی – تاریخی بوجود آمده است وازهستی جبرتاریخی اش یک عمرکوتاه میگزرد ، درمجموع زندگی ونسبت داشتن به یک موجود که نه آثار وگنجینه تار یخی درسطح جهان که باید به آن افتخارتاریخی کرد چیزی درجهان بنامش موجودو ثبت نبوده ونیست واگرچیزی هم اینطرف وآنطرف موجود است ، یا جعلی است ویا هم قدامت اضافه از دو صده را باخود ندارد .لذا ازبین بردن نام یک سرزمین بزرگ (آریانا ،خراسان) را باجمع افتخارات آن وآنرا چسپ زدن وخلاصه کردن به یک اسم مجهول و جعلی عمیقآ به روح روان مردمان بومی این سرزمین تاثیربسا منفی بجا گزاشته است . هست و بود تاریخ پنجهزارساله یک سرزمین را ریختن برپای یک اسم مجهول وقربانی شدن تاریخ ، هویت وفرهنگ آن … درضمن اینکه دردآوراست ، واین درد جانسوز هنوزمرحم وداروی برایش پیدا نشده است ، حتی درحقیقت این یک جنایت اسفناک علیه تاریخ وباشندگان واقعی این سرزمین به حساب میرود.
3- بازهم حتی اگر به همین سردرگمی برباد رفته تاریخ معرفت هویتی خود را قناعت نسبی زمانی بدهیم وظاهرآ بکوشیم خودرا عادت به شناخت یک اسم ویا یک هویت جعلی نمائیم که درحقیقت غیرممکن است ، بازهم زمانیکه میخواهید بایک شهروند اروپائ…. درصحبت را بازکنید همینکه خود راهمچون یک «افغان » ویاهم یک « افغانستانی » معرفی میکنید فکرمیکنم دیگرکافیست وضرورت به معرفی کردن اضافی دیگرمجالی نیست… ، اکثرا اتفاق افتیده است که جانب مقابل با تغیر وضعیت، باعجله صحبت راقطع نموده وهرگزحاضرنیست که باچنین نام (افغان) وگروه که همه درفکرو نظرشان به جزُ انتهار، انفجارو عقبمانده گی فرهنگی ترسیم شده است چیزدیگری رانمیبیند صحبتی داشته باشند ، که برای من وهرانسان دیگرواقعا دردناک وغیرقابل قبول است ، واین نام درضمن اینکه حتی چیزی برای افتخارنبوده نیست وحتی درد آورهم است. ترسم ازآنست نشود روزی استفاده این کلمه دربیرون ازکشور جرم حساب گردد.
4-بلاخره درفشانی ها وحرافی های بیمورد اخیرآقای اشرف غنی درآلمان که شباهت کامل به یک آدم روانی داشت به این مشکلات ها وسردرگمی های رنج دهنده فوق الذکر افزون گردید ، باورکنید حرف شان به حدی شرم آورو ننگین آمیز بود که هرگز زبان انسانیت ازآن بیگانه است ، گرچه وی با این نوع غلطی های پیهم دردرون کشور عادت کرده است ولی این بیهوده گوی ها عموما مصرف داخلی داشته و مطمئنأ این وضع نه اولین ونه هم آخرین خواهد بود . اما دراینمورد ازنظر دیپلوماتیک دربیرون ازکشوراگرچیزی بنام آبرو وحیثیت دیپلوماتیک باقی مانده بود ، حالا دیگر نه آبرو برا ی خود ، نه هم برای دولت – حاکمیت ونه هم برای حامیان ، گماشتگان وحتی چهار اطرافیان خود باقی گزاشت ، که درحقیقت این یک حقارت ننگین ولکه سیاه ایست برپیشانی وی وهم پیمانان شان ، که هرگزپاک کردن این لکه های درشت دیگرازامکان به دوراست و برپیکرانکشور زخمی چنان ضربه محکمی وارد نمود که جبرانش دیگرغیر ممکن است ، ودرضمن یقینآ این ضربه قوی وفراموش ناشدنی مستیقمآ برروان هموطنان دل شکسته دور ازوطن تاثیر عمیق بجامیگزارد. درپایا ن کلام میخواهم ازجناب اشرف غنی که ممکن است روزی ازین دستگاه قدرت بنا برهردلیلی به بیرون پرت شوند ،درصورتیکه روزی وقت به خواندن این نامه داشته باشند یک پرسشی نهایت ساده داشته باشم وآن اینکه : آقای محمد اشرف غنی ! مگر قاب شوئ ده ها مراتبه با شرفتر و باعزت تر ازیک انسان اجیرشده نیست ؟ بس همین.
نویسنده محترم! مشاورین آقای اشرف غنی هم از قماش اشرف غنی میباشند، بنأ” آنها هم مثل آقای اشرف غنی فکر میکنند. مثلیکه آقای اشرف غنی بدون کدام دغدغه خاطر و احساس ندای وجدان توسط تقلب به کرسی ریاست جمهوری جلوس نمود، تا نفس امّاره خودرا راضی و اهداف ضد ملی خودرا تطبیق نماید. مثلا” شما متوجه هستید که جریان توذیع تذکره های الکترونی با طی تمام مراحل قانونی آن از طرف آقای غنی توقف و معطل شده است. که این معطلی و توقف معنی زیر پا گذاشتن قانون کشور را دارد. اگر رئیس جمهور خود ناقض قانون باشد، پس شما تصور کنید که کشور در چه حال قرار میداشته باشد. اگر شرم و احساس و وجدان در وجود یک زمامدار جاری و بیدار باشد، هرگز به این قانون شکنی دست نخواهد زد. همین قسم تا اکنون کار کمیته گزینش اعضای کمیسیون مستقل انتخابات پایان نیافته است که تغافل در این امر مهم نیات و اهداف شوم آقای غنی و گروپ دور و بر اورا نمایان میسازد.