خبر و دیدگاه

تطبیق شریعت میان دولت وجامعه

khawernia
احمد ذکی “موسی”

پیوسته به گذشته…

آنچه که از مباحث گذشته به دست آمده است، فراگیری، امتداد وگوناگونی محتوای شریعت اسلامی است، و شریعت اسلامی به آن معنایی که برخی از مردم تصور می کنند نیست که در گرو قاضیان وزمامداران ویا دادگاه ها وحکومت ها باشد، واین طورهم نیست که اگر توسط آن ها تطبیق گردد زنده بماند واگر تطبیق نگردد معطل شود وبمیرد!

به همین لحاظ شریعت الهی بزرگتر از آن است که مسیر، تطبیق وتعطیل آن به دست یک مشت از حاکمان وزمامداران ویا زیر سایۀ رحمت آن ها باشد که اگر خواستند آن را تطبیق کنند واگر خواستند تعطیل نمایند.

این پرواضح است که شریعت اسلامی دارای احکام کیفری ومدنی است، اما این احکام پاره ای از شریعت اسلامی اند نه تمام آن ونه رمز آن به حساب می آیند.

آری “خداوند بوسيلهء حكومت از كارهايي جلوگيري می نمايد كه بوسيلهء قرآن جلوگيري نمی شوند” اما این سخن بسان این گفتار مردم است که: دردریاچه چیزهایی یافت می شود که در دریا پیدا کرده نمی شود ودر چاه چیزهایی یافت می شود که در دریاچه پیدا کرده نمی شود.

معنای اینکه “خداوند بوسیله حکومت از کارهایی جلوگیری می کند که بوسیله قرآن نمی توان از آن جلوگیری کرد” این است که: در برخی موارد وضعیت هایی پیش می آید ویا با مردمانی مختلفی روبرو می شویم که آن ها بیشترمطیع وفرمانبردار حکومت اند تا از قرآن. وگویای این واقعیت وضعیت سرکشان ومنافقان وبی باکان است؛ لذا علامه شنقیطی در تفسیرش می نویسد:” که هرگاه کتاب، نفعی نرساند در آن زمان باید به لشكر رو آورد، وخداوند گاهی بوسیله حکومت از کارهایی جلوگیری می کند که نمی توان بوسیله قرآن ازآن جلوگیری کرد”.

اما آنچه دارای اهمیت وارزش دراسلام، ومداراعتبار در دین هست، همانا مانع درونی وتقوا وایمان است نه حکومت وقدرت؛ برای اینکه مانع حکومتی برخی از ظواهر را تحت پوشش خود قرار می دهد اما مانع ایمانی ووجدانی بر ظاهر وباطن حکمفرمائی می کند. درحدیث صحیح آمده است که رسول خدا می فرماید:” خداوند به اجسام شما وبه صورت های تان نگاه نمی کند، لکن به دلهای شما واعمال تان نگاه می کند”. پس دین واقعی وتطبیق واقعی شریعت، آن است که براساس قناعت وانگیزه وشوق وعلاقمندی بوجود آید وبردل ها حکومت کند، اما آنکه برخلاف این باشد آن ضرورتی است که به اندازه اش سنجیده می شود وچنانکه می گویند:آخرین علاج داغ کردن است.

ودیگر اینکه “خدواند هرچیزی را بوسیله حکومت باز می دارد” به این معنا نیست که حکومت همیشه باید از قدرت ومجازات کار بگیرد. بلکه برحکومت لازم است که بدی را با آنچه نیکوتر ونافع تر است دفع کند نه به خشونت وزوروقدرت. واين هم واضح است حکومتی که مشروع ومردمی باشد بدون شک که سخنانش گوش های شنوا ودل های مطیع خواهد داشت بدون اینکه از زور وخشونت کار گرفته شود. وراه های دیگری هم در دست حکومت ها است که می توانند از آن طریق به تطبیق احکام ومقاصد شریعت اسلامی بپزدازند بدون اینکه نیازی به قوانین وحکومت وپلیس وجود داشته باشد، که از جمله می توان از روش های تعلیمی وتربیتی و… نام برد.

هر قدرما باورمند به مهم بودن قدرت ودولت در برپائی دین وتطبیق شریعت باشیم بازهم به پای اهمیت امت وجامعه نمی رسد؛ برای چند سبب که ذیلا آن را بیان می کنم:

نخست اینکه دین واقعی ووارزشمند نزد خداوند آن است که بدون اجبار واکراه مورد تطبیق قرار گیرد، اما آنچه غیر این است، تنظیم دنیایی وتدبیر حکومتی است تا دین الهی.

دوم اینکه آنچه به شوق وعلاقمندی تطبیق گردد، خوب تر ودوام دارتر از آن است که به زور وقدرت مورد تطبیق قرار گیرد؛ برای اینکه آنچه به زور تطبیق می گردد بی ارزش وسطحی خواهد بود ودر هر فرصتی منقلب خواهد شد.

سوم اینکه تطبیقی که به خواستۀ خود افراد ویا جامعه می باشد، چنین تطبیقی در رشد وتعالی شعور جامعه خیلی موثر بوده که چنین تاثیری را نمی توان از راه های دیگر سراغ نمود.

در زمینۀ تطبیق شریعت، این را هم باید افزود که ما حوزه ها واحکام شرعی ای داریم که نیاز به حاکمان ونهادها وابزارها دارد مانند: دادگاه ها تا مجازات ها وفشارها را بر مرتکبین جرم اجرا نماید، ودرچنین حوزه هایی هم افراد جامعه می توانند مداخله کنند وسهم فعالی در زمینۀ تطبیق احکام داشته باشند.

هرگاه اجرای حدود ودیگر کیفرهای شرعی پارۀ مهمی از تطبیق شریعت که دولت مکلف اجرای آن است به حساب آید، بدون شک که تمام کارهای دعوتگرانه وتربیتی یا اقتصادی یا اجتماعی ای که مانع وقوع جرم وجنایت ومجازات مجرمین می گردد آن هم جزئی از شریعت وتطبیق آن به شمار رفته، وبلکه بهترین شکل تطبیق شریعت هم آن است؛ برای اینکه تمام افراد ونهادهای جامعه می توانند در آن سهیم باشند.

وهرکس می خواهد نقش دولت وامت اسلامی در تطبیق شریعت را بداند، به قرآن کریم مراجعه کرده واز اول تا آخر آن را بخواند ودر دو ستون جداگانه آنچه را که بستگی به دولت دارد وبدون آن نمی توان آن را تطبیق کرد وآنچه بستگی به دولت ندارد وبدون آن هم می توان آن را به اجرا گذاشت، هردو را ثبت دفتر کند سپس به بررسی هرکدام جداگانه بپردازد وبعد ببیند نتیجه چه خواهد بود …

جهان اسلام درطول تاریخ، دولت ها وحکومت های مختلفی را تجربه کرده که برخی قدرتمند وبرخی ضعیف وبرخی مطابق شریعت الهی وبرخی منحرف بوده اند، اما این چیزها عنصر مهم وقاطع در تطبیق شریعت واستمرار آن، یا در ترقی امت وشگوفائی آن نبوده است؛ به همین لحاظ در تاریخ اسلام عصرهایی را سراغ داریم که مسلمانان ازنگاه علمی وتمدنی واجتماعی دراوج ترقی وشگوفائی قرار داشته اند اما در همین مدت نظام سیاسی شان به ضعف وسستی وهمپاشیدگی دچار شده است.

این هم پرواضح است که در پهلوی زمامداران ودستگاه های وابستۀ ایشان، دستگاه قضائی وقاضیان، علما ومجتهدین که به عنوان رهبران امت اسلامی محسوب می گردیدند وواعظان که نقش تعلیمی واجتماعی موثری را در جامعه بازی می کردند وطریقه های تصوف که هرکدام نقش تربیتی واجتماعی وگاهی جهادی فعالی را در جامعه اسلامی ایفا نمودند، همگی نقش موثری داشته اند.

وهمین گونه لایه های مختلف جامعۀ اسلامی، همگی به طورکل با زمامداران وعلما وواعظان و…همآهنگ بوده ودر تمام زمینه ها  با آن ها همکاری داشتند ودر مقابل علما نیز برای حل مشکلات وتحقق خواسته های مردم ازهیچ تلاشی فروگذار نمی کردند. آنچه قابل تأمل است این است که منبع وملهم همۀ این ها شریعت وعمل به آن بوده است.

زندگی مسلمانان در طول تاریخ خالی از انحرافات وسلبیات نبوده وهیچ پژوهشگر منصفی هم نمی تواند از آن چشم پوشی کند، اما سیاق كلام –اینک – از من خواهان این است که بگویم شریعت اسلامی درهیچ روزی تنها قضیۀ دولت یا حکومت یا قدرت نبوده بلکه همیشه قضیۀ افراد وجامعه وامت ودولت نیز بوده است.

“جامعه مدنی” – به تعبیر امروزی ها- زنده وفعال ومستقل بود، به ویژه زمانیکه زمامداران درانجام وظائف ومسوولیت ها تقصیر ویا ضعف نشان می دادند.

وجامعه مدنی نخستین منبع تمویل کننده واجرا کننده پروژه ها ونهادهای تعلیمی در تمام سطوح بود. وهمین گونه می توان درزمینه خدمات ومنافع اجتماعی و زیربناهای ووسائل اساسی نیز مدعی شد.

واقدام ومبادرت برخی از زمامداران وامیران – اگراقدامی می کردند اکثرا – برای رقابت با جامعه صورت می گرفت تا از این طریق خود را به عنوان عضو کارآمد وفعال جامعه جا بزنند ویا ازاین طریق آبرو یا قدرت بیشتر به دست آورده وحکومت کنند.

آنچه که در این زمینه قابل انکار نیست ونیازی به بیان هم ندارد: نقش بزرگ واساسی اوقاف می باشد. به گونه ای که اوقاف توانست به پویایی وكارآمدی جامعه وقدرت حاکمه به هردو کمک کند.

کشور مغرب افتخار دارد که در این زمینه به تجربه های شگوفایی دست یافته است که از بارزترین ومشهورترین آن ها اعجوبه (قرویین) است، طوریکه ابتدا مسجدی بود درمکان مشخصی، که بانوی مسلمانی از تودۀ مردم آن را بنا کرده بود وبعدها به عنوان (دانشگاه) جهانی بزرگی گردید که چندین سده شرق وغرب وشمال وجنوب جهان از فیض علم ودانشش بهرها بردند تا اینکه فرانسوی های اشغالگر بر کشور مغرب تسلط یافتند وتلاش نمودند تا نور این مرکز بزرگ را خاموش کرده واز آن انتقام گیرند؟!.

از بدو تأسیس (قرویین) در قرن سوم هجری تا کنون خیلی دشوار است که در تاریخ کشور مغرب عالم یا فقیه یا ادیب یا مورخ یا فلک شناس یا طبیب یا پادشاه ویا سیاستمداری را بیابی مگراینکه در این مرکز علمی ویا در یکی از شاخه هایش درس خوانده است.

مصری ها همواره به نهربزرگ نیل افتخار می کنند ومی گویند:” مصر انعام نیل است” اما مغربی ها باید به (قرویین) افتخار کنند وباید بدانند که کشور مغرب ” هبۀ قرویین است” وآخرین چیزی که قرویین به کشور مغرب بخشش نمود همانا استقلال این کشور بود؛ به گونه ای که حرکت استقلال طلبانه از همین جا شروع شد ورهبران وقهرمانان استقلال ازهمین جا به میدان مبارزه تاختند. واین که آیا کشور مغرب بعد از استقلال توانست در برابر انعام (قرویین) رد جمیل کند ویا حقش را تمام وكمال ادا کند؟! مسالۀ دیگری است.

تجربۀ دانشگاه (قرویین) دال براهمیت کارهای بومی ونقش بزرگ آن در خدمت به شریعت ودرتطبیق آن نه تنها در دادگاه ها بلکه در تمام خانه ها وقريه ها وقصبات است.

از مثال های نوین که دال برنقش موثر جامعه ها وکارهای بومی در تطبیق شریعت اسلامی است، همانا تجربۀ بانک های اسلامی است، به گونه ای که در دهه های هفتاد سدۀ گذشته در جهان بانکداری ومعاملات بانکی جز معامله های ربوی غربی معامله دیگری وجود نداشت. ودر 1975م تجربۀ بانکداری اسلامی از صفر شروع به کار کرد واز میان مشکلات وپیچدگی های حقوقی بسیاری قد برافراشت آن هم در زمانی که بانک های ربوی تمام بازارها را از آنِ خود ساخته بودند وبرتری کامل از آن ها بود. با وجود این، تعداد موسسه های بانکداری اسلامی در سال 2006م به 300 بانک وموسسه رسید که در 60 کشور فعالیت می کنند. وسرمایۀ این بانک های اسلامی به 13 ملیار دالر امریکائی رسید که سرمایۀ اصلی آن ها میان 700 تا 900 ملیار دالرامریکائی بالغ می گردد. ورشد این بانک ها تقریبا به نسبت 23% می رسد در حالیکه بانک های تقلیدی ربوی بیشتر از 10% رشد نداشته اند.

آنچه برای من در این تجربه دارای اهمیت است این است که این تجربه اولاً تجربۀ بومی است، طوریکه مردم در این زمینه با علما ودعوتگران واندیشمندان همکاری کرده وبخش بزرگی از ایشان از معامله با بانک های ربوی دست کشیدند، واین باعث شد تا برخی از ثروتمندان واستثمارگران برای ایجاد بانک های اسلامی اقدام کنند که این اقدام در قدم اول از طرف حکومت ها در جوامع اسلامی پذیرفته نشد اما با گذشت زمان اینک بانک های اسلامی با تجارب وموفقیت هایی که در زمینه بانکداری کسب کردند، توانستند درجامعه های اسلامی وغیر اسلامی جایگاه ویژه ای پیدا کنند وامروز حکومت ها به اثر فشار مردم وموفقیت تجربۀ بانکداری اسلامی این نهادها را با پیشانی باز استقبال می کنند.

واز جمله تجربه های بومی ویا محلی حکومتی درتطبیق شریعت در جهان معاصر: تجربۀ وقف وزکات است. واوقاف اسلامی خود پارۀ از شریعت اسلامی به حساب می آید اما زکات به عنوان رکنی از ارکان اسلام است. مهم این که تمام خدمات ومنافع وپروژه هایی که از سرمایه هایی اوقاف وزکات به دست می آید، آن ها خود از احکام شریعت وتطبیق آن به حساب می آیند. وامروز ما تجربه های عالی ای از اوقاف وزکات در بسیاری از کشورهای اسلامی وحتی در برخی از کشورهای غربی داریم که بیانگرموفقیت وکارآمدی این تجربه می باشد.

آنچه خیلی شگفت انگیز است این است که چرا برخی از زمامداران وحکومت ها تا هنوز که هنوز است نمی خواهند از این فرصت های طلائی ای كه هيچ هزینه هم بردوش آن ها نمی گذارد، برای کشور ومردم شان استفاده کنند؟

وقف وزکات بهترین گزینه برای امداد وتقویت خدمات ومنافع اجتماعی وتعلیمی به حساب می آیند، که با سرمایه های هنگفت ومتجدد آن، سرمایه هایی که پیش از اینکه از جیب مردم سرازیر شود ازایمان وپاسخگویی مردم به دین وشریعت شان سرازیر می گردد. که با این سرمایه ها می توان به تمویل مدارس ودانشگاه ها وپروژه های تحقیقاتی وساخت وساز لیلیه ها برای دانشجویان و تجهیز کتابخانه ها وکاریابی برای فارغ التحصیلان و… استفاده کرد.

نویسنده: پروفسور احمد الریسونی

برگردان به فارسی: احمدذکی “خاورنیا”

نوشته های مشابه

یک دیدگاه

  1. بانکداری اسلامی باید بتواند خودرا نشان دهد. حد اقل دریک کشور بتواند خودرا نشان دهد، ولی متاسفانه تا کنون ما ثمر آنرا دیده نتوانسته ایم. تمام کشور های اسلامی به دول کشورهای پیشرفته اروپاًی و امریکاًی میرقصند. کشور های پیشرفته امریکاًی و اروپاًی به ده ها موسسات تحقیقاتی در اختیار دارند ومعلومدار که آنها جلو علم و عمل را بدست میتوانند بگیرند. و در عمل فضیلت خودرا نشان میدهند. از کشور های اسلامی هزاران جوان با قبول خطر و توهین و سختی تلاش میکنند تا به کشور های کافری محاجر شوند. اگر رهبران کشور های اسلامی غیرت و ایمان داشته باشند و واقعاً مسلمان باشند باید محاجرت اتباع شانرا به کشور های کافر بخود ننگ بدانند،حتی باید خواب و راحت را برای خود ممنوع قرار دهند.ولی متاسفانه که در کشور های اسلامی نه دولت مسلمان است ونه عالمان مسلمان که عقل را اصالت دهد پیدا میشود.همان است که کشور های اسلامی در جهان خیلی ذلیل و بی غیرت و نفس اماره پرست میباشند.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا