پنجهزار سال تاریخ و دیـگر هیـچ!
اشرفغنی رییسجمهوری کشور بهصورتِ یکنواخت و خستهکننده، ترجیعبند پنجهزار سال تاریخ افغانستان را به رخ میکشد. در همه جا این تاریخِ افتخارآمیز کاربرد دارد؛ در مقابل پاکستان، در گفتوگوهای صلح، در مورد جنگ و حتا در مورد مشارکت سیاسی زنان.
وقتی آقای غنی شعار پنجهزار سال تاریخ افغانستان را میدهد، لحن و چهرهاش ناگهان تغییر میکند، مثل اینکه کشفِ تازهیی را میخواهد با مردم در میان بگذارد؛ بهسانِ آن دانشمند معروف که کشف علمیاش سبب شد برهنه از حمام به کوچه برآید.
آقای غنی در مواقع خاص از این کشفِ تازۀ خود خبر میدهد و در حالی که صدایش بهشدت دگرگون شده، میگوید که افغانستان پنجهزار سال است که وجود دارد و پنجهزار سال دیگر هم وجود خواهد داشت. گویا میخواهد به مخالفانِ مسلح پیام بفرستد که به فکر تصرفِ افغانستان نباشند. از جانبی هم، میخواهد به کشورهایی که در اوضاع داخلی افغانستان مداخله میکنند، بگوید که شما تاریخ ندارید، اما ما تاریخ پنجهزارساله داریم.
شاید نظر آقای غنی به پاکستان باشد که گویا پس از جدا شدن از هند، بهصورت کشور مستقل درآمد و گذشتهاش را برباد داد و حالا با یک گذشتۀ تازه، از نو میخواهد آغاز کند. اما صدالبته که دیگر کشورهای منطقه نیز میتوانند چنین ادعایی را داشته باشند. در پنجهزار سال تاریخ گذشته، کشورهای زیادی با ما شریکاند، حتا پاکستان نیز بخشی از تاریخ پنجهزارساله به شمار میرود. ولی اگر آقای غنی خواسته باشد که از پنجهزار سال تاریخ کشوری به نام افغانستان سخن بگوید، دچار اشتباه تاریخی شده است؛ زیرا پنجهزار سال پیش، کشوری به نام افغانستان وجود نداشت، چنانکه در برخی منابع گفته میشود که افغانستان قدمتی صدساله دارد.
«واژۀ افغانستان به عنوان نام این کشور در سال ۱۳۰۲ هـ ش (۱۹۲۳) و در قانون اساسی امانالله شاه به تصویب رسید. واژۀ افغان در سال ۱۳۴۳ (۱۹۶۴) و در قانون اساسی تصویبی محمدظاهرشاه با تعریفی تازه و به معنی همۀ افراد شهروند کشور افغانستان بهکار رفت. در منابع تاریخی کهن، خراسان و آریانا و آریانستان و کابلستان نیز برای سرزمینهای شرق ایران یا افغانستانِ امروزی به کار رفته است.» (ویکی پدیا، دانشنامۀ آزاد).
بر اساس اسناد تاریخی، افغانستان دارای پنجهزار سال تاریخ نیست و رییسجمهوری دچار مغالطهیی بزرگ شده است. تاریخ پنجهزار سالۀ افغانستان فقط زمانی میتواند معنا پیدا کند که نامهای گذشتۀ آن را به یاد داشته باشیم. تاریخ افغانستان زمانی به پنجهزار سال میرسد که ایران بزرگ را در نظر آوریم، آنگاه میبینیم که افغانستان نیز جزوِ پیکرۀ یک تمدنِ بزرگ در منطقه بوده است. در این تاریخ البته ما تنها نیستیم و کشورهای زیادی با ما در آن سهیماند. اکثر کشورهای منطقه جزوِ این تاریخ پنجهزارساله اند.
نکتۀ مهمِ دیگر این است که پنجهزار سال تاریخ چه امتیازی میتواند بدهد و چرا باید آن را چونان دشنام استفاده کرد. همۀ کشورهای جهان به گونهیی دارای تاریخاند. هچ کشوری به ناگهان از آسمان فرود نیامده است. شاید نام کشوری در گذشته یک چیز بوده باشد و حالا چیز دیگری؛ ولی در این جای شک نیست که آن کشور به عنوان یک واقعیتِ جغرافیایی و تاریخی همواره بوده و بازهم خواهد بود.
تنها کشوری که تاریخی کوتاه دارد، امریکاست که پس از کشف آن، جزوِ تاریخ شد. بسیاری اندیشمندان به این باور اند که همین نداشتن تاریخ، سبب شده که امریکا به عنوان کشوری جوان اینهمه پیشرفت داشته باشد. به باور این اندیشمندان، نداشتن تاریخ باعث شده که امریکا همواره به آینده نگاه کند. اندیشمندان به این عقیده اند که کشورها به میزانی که تاریخهای کهن دارند، به همان میزان از تاریخزدهگی رنج میبرند. تاریخزدهگی یعنی در اسارتِ تاریخ و افتخاراتِ آن باقی ماندن!
ضربالمثلی معروف در میان مردم وجود دارد که میگوید: «از داشتم داشتم نگو، از دارم دارم بگو». یعنی هر چه در گذشته بوده باشی و داشته بوده باشی، نمیتواند درد امروزت را درمان کند. درد امروزت را دارایی امروزت درمان میکند. گذشته وقتی ارزش دارد که چراغ راه آینده باشد. افتخار به گذشته بر روی خاکستر تاریخ و بیچارهگی امروز، چه دردی را دوا میکند؟… زمانی یونان کشور علم و فلسفه بود، هیچ کشوری به اندازۀ یونان، دانشمند و فیلسوف نداشته است؛ اما امروز حال و روزِ این کشور چهگونه است؟ آیا کشوری حاضر است به پاس سقراط، افلاتون، ارستو و دهها نام پُرافتخارِ دیگر که از یونان بودهاند، وامهای این کشور را بپردازد؟
پنجهزار سال تاریخِ افغانستان به چه درد میخورد وقتی مردمِ آن در فقر و بدبختی زندهگی میکنند و حتا توان تأمین امنیتِ خود را ندارند؟… همین حالا اگر کمکهای جهانی قطع شود، آنوقت آقای غنی با پنجهزار سال پیشینۀ تاریخی، یک ماه حقوق کارمندانش را تأمین کرده نمیتواند، حتا نمیتواند پول تخم مرغهایی را که صبحانه در ارگ خورده میشود، تأمین کند!
افغانستانی که پنجهزار سال تاریخ داشت، حالا وجود ندارد. آنچه که وجود دارد، جغرافیای مفلوکی به نامِ افغانستان است که دچار فقر، جهل و ویرانی مادی و معنوی میباشد. آقای غنی بهجای پنجهزار سال تاریخ، خوب است به چیزهای دیگری مباهات کند که بتواند زمینۀ دگرگونیهای بزرگ در کشور را فراهم آورد.
What kind of person ties their socks?!? Shcaseoel? Yes. Socks? Who does that? I'm either a tucker (careful I don't create a typo there) or I fold the top of one over the other one so they stay together. There is no right way, but tying?
اشرف باید از سیاسی سازی تاریخ دست بردارد. حقیقت اینست که افغانستان محصول پسا محمدزايى ها است قبل از آن تنها ايران، توران و هند وجود داشت متباقى قلمرو حاكميت اين و آن بيش حاكم بيش نبود.. همچنان آوَگانها-افغانها در اصل بخشى از مردمان كوچى مسكون شده در هند بودند.
گپ هاى مفت را هركس ميزند ولى تكرار آن توسط يكـ چهره أكاديميك آنهم از آدرس رياست جمهورى يكـ كشور مسخره است! اصلا ً تاريخ انسان قفقازى پسا طوفان نوح پنج هزار سال نميشود كه در اطرف بحيره مديترانه نشأت و توسعه يافت.
عوام فریبی و تقلب اساس فکر ونظر آقای غنی را میسازد. آقای غنی با این چیغ زدن ها و گلو پاره کردن های بی مزه میخواهد خود را در مقام یک رهبر نشان دهد، در حالیکه مردم میدانند کسیکه با تقلب در راًس قرار گرقته باشد بهیچصورت مردم را فریب داده نمیتواند. خود او میداند که بیش از پنجاه فیصد از بودجه دولتی افغانستان از پول خیرات و گداًی بدست می آید و خود او میداند که نام افغانستان در سندی در زمان شاه زمان پادشاه از طرف انگلیس نگاشته شد. که بعد بر نام این خطه چسپانده شد. اگر کسی افغانستان را دوست داشته باشد هیچگاه به سیاست های بر تری جوًی قومی و فاشستی دست نمیزند.