منظره انتقال جنگ در شمال افغانستان
امریکا، انگلیس، اسرائیل و متحدین آنها پلان های دور بینانانه یا ستراتیژیک در قبال آسیا و اروپای شرقی دارد که افغانستان را به مثابه تخته خیز و مردم آنرا به مثابه هیزم برای رسیدن به هدف توسعه طلبانه خود در نظر گرفته و استفاده مینماید. اشخاص دست نشانده و اجیر به مانند گودی کوکی در خدمت استخبارات این کشور ها قرار گرفته اند. تلاش های امریکا و متحدین آن برای بی ثبات ساختن روسیه و آسیای میانه از طریق اوکرائین، گرجستان، چیچنستان، داغستان و ابخازستان به نتیجه منظور نرسید. بی ثبات سازی تورکستان شرقی یا اویغورستان چین هدف دیگر امریکا و متحدین آنرا تشکیل میدهد که به همین منطور احزاب اسلام گرای تورکستان شرقی، اوزبیکستان و تاجیکستان که در سرحدات افغانستان و پاکستان فعالیت داشتند در شمال کشور به تفاهم و همکاری حلقات مربوط اشرف غنی احمدزی و پاکستان انتقال داده میشود، چونکه امریکا و متحدین آن افغانستان را راه مطمئن برای رسیدن به هدف خود برگزیده است. به این سبب هم بعداز ضعف القاعده و بدنام شدن طالبان، آدمکشان دیگری را بنام داعش ایجاد کرده است. خبر هائی وجود دارد که خانواده های داعش در افغانستان از جانب استخبارات افغانستان تمویل و حمایت مالی میگردد. همچنان گفته میشود که برای توسعه فعالیت های داعش در افغانستان، ایران نیز از امریکا تضمین عدم مداخله داعش در ایران برای حق السکوت خواسته است که امریکا نیز چنین تضمینی را در عدم مداخله داعش در ایران داده است.
امریکا و متحدین آن برای پیشبرد پالیسی خود از تقدیر های مضحکه و تنبه های زورگویانه در افغانستان کار میگیرد، یعنی در یک دست “شیرینی” و دست دیگر “زهر” ! آنهائیکه دست نشانده های مطمئن هستند، ایشان را به خاطر کسب اعتبار در نزد مردم افغانستان، یارلیک های آسمان پروازانه می چسپاند مانند “مغز متفکر” “بهترین سیاستمدار جهان” و امثالهم، اما آنهائیکه مخالف توسعه داعش در شمال افغانستان هستند، آنها را با “حقوق بشر” دست نشانده و سیاسی خود تهدید میکند. زمانیکه امریکا و متحدین آن اشرف غنی را در برنامه ریاست جمهوری آینده افغانستان برگزید، مقاله مضحکه را در یکی از روزنامه های معتبر خود به نشر رساند و اشرف غنی را {مغز متفکر دوم جهان} خواندند !!! اما مغز اول متفکر و مغز سوم متفکر کیها هستند تا هنوز معلوم نیست! این مضحکه مرا بیاد فلم کمیدی روسی انداخت که: (یک ارمنی به رفیق گرجی خود لاف زنان میگوید، در قشلاق ما “دلی جان” آب آنقدر مزه دار و شفاف است که در جهان جای “دوم” را دارد !!! رفیق گرجستانی اش طنز گونه برایش میگوید: خیر آب ایروان “مرکز ارمنستان” جای اول را در جهان دارد! ارمنی برای اعتبار دادن ادعای خود میگه: نخیر! آب سن فرانسیسکو “امریکا” جای اول را دارد ! حالا که سرمایه گزاری امریکا و متحدین آن بالای اشرف غنی عمیقتر میشود، جایزه ئی را با طنطنه تبلیغاتی برای اشرف غنی به خاطر گویا کار های ارزنده !!! آن در افغانستان میدهد که دخترش در محضر چندین صد نفر این جایزه نوکری و غلامی را تسلیم میشود. البته هر کسی سوال میکند که به خاطر کدام کار های ارزنده اشرف غنی این جایزه به او متعلق گردید! این احتمالآ بدان معنی است که سازماندهی و انسجام داعش و پرتاب آن به آنطرف دریای آمو پروژه ئی است که بدوش اشرف غنی و گروپ آن گذاشته شده است. پر واضح است که اینهمه عملیات های “زرگری” در قندوز، بدخشان، فاریاب، سرپل، سمنگان و بعضی نقاط دیگر کشور، یک نمایش عوامفریبانه بیش نیست. مردم افغانستان باییست این موضوع را خونسردانه بدانند که اشخاص، افراد، احزاب و دیگر گروه هاییکه سیاست امریکا و متحدین آنرا در افغانستان به پیش میبرند، هیچگاهی نمیخواهند که طالب، القاعده و داعش در افغانستان از بین برود و مردم افغانستان از شر این اوباشان نقاب پوش نجات یابند.
با خواندن این پیام احتمالآ سوالی هم به نزد خواننده مطرح خواهد شد که اگر اشرف غنی یک شخص نا مطلوب باشد، چرا عده زیادی اوزبیک تورکمن به شمول خودم از کمپاین ریاست جمهوری آن حمایت کردیم ! من جواب این سوال را قبلآ درج این نوشته میکنم: زمانیکه کمپین انتخاباتی آغاز گردید عده ئی نا عاقبت اندیشانه تلاش کردند تا اوزبیک ها و رهبر ایشان را از پروسه انتخابات منزوی سازند البته این گونه برخورد با اوزبیک ها نه بدون مشوره یکی از دولت های همسایه صورت گرفت. آن چنانیکه بعدآ نیز در رایگیری بالای وزیران اوزبیک چنین زعم متعصبانه و نا مقدس به مشاهده رسید. درین پروسه سیاسی “بده و بستان” رهبر تورک تبارهای افغانستان به این نتیجه رسید تا با گروپ آقای اشرف غنی ائتلافی را تشکیل بدهد و سنت های نا معقول را بشکند! و درینجا اکثریت مطلق چیزفهمان جامعه اوزبیک و تورکمن به شمول بنده در صف جنرال دوستم قرار گرفتند و این تصمیم خیلی بجا و خردمندانه بود چونکه ضعف دوستم به معنی ضعف مردم بود و هست. حالا نیز ما از تمام تصمیم گیری های جنرال دوستم معاون اول ریاست جمهوری که به نفع خلق افغانستان در عموم وبه نفع خلق تورک افغانستان در خصوص باشد حمایت میکنیم. ولی این بدان معنی نیست که به خاطر ائیتلاف سیاسی رهبر تورک تباران افغانستان، ازبیک ها از همه اوامر متعصبانه و امتیاز طلبانه اشرف غنی و حواریون آن و پالیسی هاییکه افغانستان را به میدان جنگ تبدیل میکند، خوشبین باشیم و حمایت نمائیم. طرفداران صلح، آرامی، اخوت و برادری، استقرار عدالت اجتماعی درین جامعه بلاکشیده باییست با درنظرداشت این واقعیت فاجعه انگیز که امریکا چه میخواهد و نوکران آن چه میخواهد، مبارزات خود را برای آوردن صلح و ثبات عیار نمایند که او عبارت از وحدت صادقانه و راستین تمام انسان های آزاده را ایجاب میکند. درین اوضاع و احوال رهبران شمال و همچنان خلق های جنوب کشور که نمیخواهند افغانستان به پایگاه جنگ منافع دولت های خارجی تبدیل شود، باییست با کنار گذاشتن اختلافات خود چاره ئی باندیشند که مردم افغانستان را از نابودی بیشتر نجات دهند.
راستی هم آدم که دقیق متوجه میشود بخوبی درک کرده میتواند که اقای کرزی در مدت سیزده سال زمامداری خود با صدنیرنگ و چل و ول تا که توانست به نفع طالبان کارکرد. و حالا همین قسم آقای غنی هم همانطوریکه در شعار انتخاباتی خود دوام را برجسته بیان میکرد همان سیاست را بنفع پاکستان و طالبان دنبال مینماید. مثلا” مخالف سیاسی خواندن طالبان(در حالیکه اجیر بودن طالبان و هدایت و رهبری طالبان توسط استخبارات پاکستان اظهروالمنشمس میباشد)، یا معذرت خواستن از طالبان(در حالیکه طالبان جنگ نیابتی را زیر هدایت و رهبری پاکستان به پیش میبرند و افغانستان ومردم آنرا کعصف المأکول ساخته اند)، طالبان را از زندانها خلاص میکند تا جبهات طالبانرا گرم و قوی سازد و در پهلوی پاکستان پرستی و طالب نوازی خویش نفاق زبانی و قومی را تقویت میکند. بدون شک چنین معلوم میشود که او گماشته ای میباشد که عزت افغانستان وآرامی مردم در نظر ندارد. در چنین اوضاع و احوال به تمام قومان افغانستان اعم از ازبک، پشتون و تاجک و هزاره وسایر قومان افغانستان لازم میباشد تا دست بدست هم داده به گماشتگان و اجیران خارجی مجال ندهند تا چرخ قدرت و اداره افغانستانرا بدست داشته باشند. خصوصا” به قومان ازبک و تاجک و هزاره فرض عین میباشد که بخود عزت قایل شوند و با تطبیق درست انتخابات و انتخاب زعیم مملکت از طریق انتخابات آزاد و عادلانه به قدرت مزدوران خارجی نقطه پایان گذارند. در غیر آن دایره بدبختی مردم افغانستان وسیع تر و وسیع تر و بدبختی شان دوامدارتر خواهد شد.
داكتر صاحب واقعاً با رأى اوزبيك ها اشرف غنى بقدرت رسيد ، متاسفانه بعد إز شكست طالبان ، براى اولين بار نبود كه شما با لجاجت خويش فريب بشمن را خورديد و در حاشيه قرار گرفتيد، كه حالا هيچ توجيه ندارد ، با گذشت دو صد سال كه شما با سياست حكومت دارى در كشور آشنايي حاصل نكرديد بعيد ميدانم كه در ساختار هاى سياسى أفغانستان اوزبيك نقش كليدى و تعيين كننده وكليدى داشته باشند.