اعلام حمایت رئیس جمهور غنی از عربستان در جنگ یمن بیطرفی تاریخی کشور را مخدوش و لکه دار نمود
افغانستان یکی از کشور های عضو موسس جنبش عدم انسلاک است که از آوان تآسیس تا به امروز از اصل بیطرفی که یکی از شرایط عمده این سازمان غیر منسلک است پیروی نموده و هیچگاهی در ماجرا های سیاسی و نظامی دول دیگر موضعگیری یک جانبه نکرده و گرایشاتی در پیمان های نظامی نداشته است. همیشه مطابق موازین و اصولنامه جنبش عدم انسلاک, نقش مثبت و فعال را احراز نموده و از آزادی خلق های تحت استبداد در برابر استعمارگران در ردیف دیگر کشور های غیر متعهد ابراز حمایت کرده است.
جنبش عدم انسلاک یک سازمان بینالمللی است که در سال 1961 میلادی در اوج جنگ سرد در بلگراد، پایتخت یوگسلاوی، تاسیس شد و شامل کشورهایی میشد که به هیچیک از بلوک های نظامی جهانی وابستگی و تعهدی نداشتند یعنی نه در اردوگاه سوسیالیزم قرار داشته و نه به اردوگاه سرمایهداری تعلق داشتند. این سازمان با پایان جنگ سرد نیز به فعالیت خود ادامه داده و در حال حاضر مجموعآ ۱۲۰ دولت عضو و ۱۷ عضو ناظر دارد که افغانستان یکی از اعضای همیشه فعال, متعهد و موسس این سازمان بین المللی است.
ایده تشکیل این سازمان غیرمتعهد به ابتکار جواهر لعل نهرو اولین صدراعظم هند بعداز استقلال از بریتانیا, جمال عبدالناصر دومین رئیس جمهور مصر, یوسف بروز تیتو رئیس جمهور یوگسلاوی, احمد سوکارنو اولین رئیس جمهور اندونیزیا و قوام نکرومه اولین رئیس جمهور گنا شکل گرفت.
نخستین تلاش برای ایجاد همگرایی میان کشورهایی که بعدها به غیرمتعدها معروف شدند، در سال 1955 در کنفرانس باندونگ در شهر باندونگ اندونزی انجام شد. جواهر لعل نهرو، جمال عبدالناصر و احمد سوکارنو رؤسای وقت حکومت کشورهای هند، مصر و اندونزی در این اجلاس اندیشه تشکیل چنین سازمانی را مطرح کردند.
در 1961 اولین اجلاس سران جنبش عدم انسلاک با حضور مارشال یوسیپ بروز تیتو رهبر یوگسلاوی، قوام نکرومه رهبر غنا، جمال عبدالناصر رئیس جمهور مصر، جواهر لعل نهرو نخست وزیر هند و احمد سوکارنو رهبر استقلال اندونزی در کنفرانسی که در شهر بلگراد در کشور یوگسلاوی برگزار شد و این سازمان موجودیت خود را اعلام کرد که افغانستان از همان آغاز ازین طرح حمایت کرده و عضویت خود را اعلام نمود.
با پایان جنگ سرد و فروپاشی اردوگاه سوسیالیسم کشور های عضو جنبش عدم انسلاک دچار نوعی بحران بیهویتی شده و دلیل وجود این جنبش که ایجاد موازنه یی بین دو ابر قدرت دوران جنگ سرد بود از بین رفته فکر کردند. زیرا که فلسفه وجودی چنین سازمانی را وابسته به جهان دوقطبی میدانند و دلیلی برای ادامه حضور جنبش در صحنه بینالمللی با معیارها و مختصات دوران جنگ سرد نمیدیدند. درحالیکه تاریخ به اثبات میرساند جهان هیچگاهی یک قطبی نبوده و از لحاظ فلسفی بوده نمیتواند چونکه منفعت اصل زیست جامعه بشری است و ایجاب تقسیمات را میکند و همین تقسیمات است که باعث تخاصم و ایجاد بلاک های سیاسی و نظامی میگردد. در اضمحلال بلاک سوسیالستی ورشو در سالهای دهه نود میلادی ویکه تازی بلاک ناتو باید به مثابه یک مقطع گزار نگریست نه یک قطبی شدن جهان !!! آنطوریکه با گذشت دو دهه دیده میشود که ایجاد گروپ “شانخای” به اشتراک چین, روسیه و بعضی ممالک دیگر پیام آور تقسیم مجدد جهان خواهد بود. بنآ نقش جنبش عدم انسلاک در سیاست جهانی آینده بسیار بارز و مهم برای جلوگیری از کشمکش های مهلک نظامی خواهد بود.
وضعیت امروز جنبش عدم انسلاک چنین است که 120 کشور جهان که تقریباً بیش از دو سوم اعضای سازمان ملل متحد و 55 درصد جمعیت دنیا را تشکیل میدهند، عضو جنبش عدم تعهد میباشند. از سال 2012 کشور ایران ریاست دورهای این جنبش را بر عهده دارد. سران کشورهای عضو جنبش عدم تعهد هر 3 سال یکبار در اجلاسی با همین نام گرد هم میآیند و اجلاس بعدی در سال 2015 در کاراکاس پایتخت ونزوئلا برگزار خواهد شد.
اعلام مستقیم و بی پرده حمایت رئیس جمهور اشرف غنی از عربستان سعودی در جنگ با یمن آینده بی طرفی افغانستان را به خطر جدی مواجه ساخته است که این نوع پالیسی به نفع مردم افغانستان نخواهد بود.
در مسئله جنگ یمن بازی بزرگ قدرت ها نهفته است که این موضوع در وجه خصومت های عربستان وهابی و ایران شیعه مذهب انعکاس میابد. ولی بازیگر های بزرگتر این قضیه مانند امریکا, روسیه, چین, انگلیس و اسرائیل به دور میز “قمار” حلقه زده اند تا هر کدام لقمه چرب تری بگیرد. اما اعلام حمایت افغانستان از عربستان درین همان مثال معروف را در ذهن تداعی میکند که به فحوای آن گفته میشود {الاغ دید که اسپ را نعل میزنند, او هم آمد پای خود را بلند کرد که او را نیز نعل کنند …} یا میگویند: دوتا قوشقار جنگ میکند اما پای بز میشکند.
از جانب دیگر اعلام حمایت افغانستان از عربستان کدام تآثیراتی در قبال نخواهد داشت چونکه افغانستان به آن وضعیتی نیست که با مملکت دیگری کمک کرده بتواند بلکه این اعلام حمایت صرفآ ابراز وفاداری به پالیسی وهابیت است و بس. اما عذاب پس لگد این گونه تصمصم عجولانه و نا عاقبت اندیشانه را مردم افغانستان خواهد کشید.
بعداز اعلام حمایت اشرف غنی از عربستان رهبریت حکومت وحدت ملی و بعضی دولتمردان دیگر نیز ابراز موضع کردند که کاملآ باهم متفاوت بود که این خود بحران عدم همآهنگی و عدم اعتماد را عمیقتر نموده است. یعنی در اولین وزش باد دولت وحدت ملی به دو دولت تقسیم شدند و آن درز که در ایجاد دولت وحدت ملی وجود داشت به وضاحت خود را نمایان کرد و معلوم شد که رهبران دولت وحدت ملی نه تنها در سیاست داخلی به خصوص در تقسیم چوکی ها با هم مشکل دارند بلکه در سیاست خارجی نیز دو دستگی بطور قطع معلوم و مشهود است.
دولت های عربستان سعودی, پاکستان و ایران کشور هایی هستند ثابت کردند برای مردم افغانستان دوست نیستند و صادر کنندگان بدبختی ها برای مردم افغانستان هستند. پس نباید دولت افغانستان تمایل یکجانبه به این دولت ها از خود نشان دهد و این تمایل های یک جانبه میتواند جامعه افغانستان را به بحران جدی مواجه سازد.
در آخر میخواهم خاطرنشان سازم که متآسفانه بعضی از تحلیلگران نیز در ابرازنظر های خود در قبال مسئله همان شیوه رئیس جمهور اشرف غنی را به شکل معکوس آن به نمایش میگذارند و تلاش میکنند که تا نقش ایران را در بحران یمن منتفی سازند و جانبدارانه مسئله را یکطرفه قضاوت نمایند. طبیعی است که این گونه برخورد نیز بروی ملحوظات زبانی و مذهبی صورت میگیرد که به نفع صلح و همپذیری در جامعه افغانستان نیست.