خبر و دیدگاه

ازدواج نامشروع قوم و مذهب در افغانستان ‎

در دیگر مقالات دور انداخته این موضوع را نوشتم و اما  علاقمندان خواهش کردند که این مسله ای اننروپولوژی سیاسی افغانستان باید واضح تر نوشته شود
باید پیش از پیش بنویسم که ازدواج نامشروع مذهب و قوم چنان شرایط اختناق را به بار آورده که حقیقت گفتن یک خودکشی است. به مجرد که حقایق تاریخ و دین  گفته شود شما به ترور شخصیت ، خانواده و  ضدیت به قوم و ترور  محکوم می شوید.  و از همین سبب من مقاله « من میخواهم خاین باشم » را نوشتم تا دل همه را جمع کرده باشم که من را محکوم کنید یا نکنید باید حقایق را مردم بدانند  و من ازین مرحله گذشته ام و میخواهم جوانان که برای آزادی و کرامت انسانی و حقوق مساوی شهروندان مبارزه می کنند بیدار شوند و حقایق را بدانند .
همچنان باید دوستان من از خانواده محترم مجددی بدانند که من هیچگونه خصومت شخصی با هیچ کس ندارم و این مضمون را شخصی نه پندارند و با دید عمیق سیاسی خود شان قضاوت کنند. اگر نسل نو مجددی از ملت معذرت نمی خواهند اقلا نویسندگان نسل نو را محکوم به ترور شخصیت و خانواده و غیره نکنند.  همیشه گردن پت شکایت می کنند  که خانواده ما را بسیار شهید کردند. این کار من هم شخصا تقبیح می کنم چه اعمال سردار داود بود و چه کمونیستان نا بخشودنی است و روح گذشتگان شان شاد باشد . با اینکه قتل و قتال یک خانواده را مذهبی باید و یا غیر مذهبی باشد شدید تقبیح می کنیم و اما دلایل هم وجود داشت که این اعمال وحشیانه صورت گرفت و بزرگ‌ترین آن اتحاد خانواده مجددی با نادر شاه که او در تاریخ یک دیکتاتور و ظالم ثبت کرده است . اخیرا با فضل غنی جان مجددی از طریق وتزآپ یک مکالمه داشتم و چون دوست من است فردای آن روز بعد از نماز فجر این پیام را برایش نوشتم :
سلام غنی جان عزیز
صبح بخیر و نماز فجر قبول درگاه حق باد
حودت منحیث یک محقق می دانی که وقتی انسان‌ها ، خانواده ها و افزاد داخل مسایل مذهبی و سیاسی می شوند چالش های بزرگ را در پیش رو خواهند داشت  و خانواده شما ازین امر مستثنی نیست. این بسیار طبیعی  است که انسان‌ها کوشش می کنند تا از خود ، اولاد خود و خانواده خود دفاع کنند و اما همیشه دو روی سکه است که باید دید . خانواده شما هم در طول تاریخ خدمات انجام داده و هم مرتکب اشتباهات شده که پسان باعث بروز خشونت ها شد . منحیث شاگردان تاریخ ما باید همه جوانب را بررسی کنیم نه اینکه یک طرفه قضاوت کنیم.  اینکه مادران رنج کشیدند قسما به خاطر همان اشتباهات بوده که پسران یا مردان خانواده مرتکب شده اند . از نگاه فلسفه هیچ علت بی معلول نیست . باید تاریخ را واقع بیناته دید
روز خوش
:غنی جان که همیشه بسیار آرام است و تنش نشان نمی دهد به من کوتاه نوشت به این متن
 بزرگوار برادر گرامی صبح شما و خانواده محترم شما بخیر باشد،  از الله متعال برای شما سعادت و طول عمر می‌خواهم”
“ممنون محبت شما
تاریخ به ما می گوید که نادر شاه به کمک اقوام جاجی  و منگل و همکاری خانواده مذهبی مجددی کابل ( خانواده مجددی بسیار بزرگ است مانند مجددی های هرات و مجددی های قندهاری ) به قدرت رسید. در اوایل خانواده مجددی با اعلیحضرت امان الله خان همکاری کرد و اما وقتی با تخریب کاری انگلیس وضع سیاسی اعلیحضرت امان الله خراب شد درین وقت بود که خانواده مذهبی مجددی از پشتیبانی اعلیحضرت امان الله  دست کشید و به نادر خان لبیک گفت . نادر شاه، تاریخ به ما می گوید که فوق العاده دیکتاتور و ظالم بود و‌در عین زمان  شدید به پشتیبانی مذهبیون نیازمند بود و همان شد که اقوام پشتون با پشتیبانی خانواده مجددی نادرشاه  را به قدرت رساندند. ظلم در قرآن مساوی به شرک است و مذهبیون با یک ظالم دست همکاری دادند .  اولین کار خلاف عدالت صورت گرفت برای اقوام حاجی و منگل امتیاز داده شد که از خدمت عسکری معاف شوند و همچنان از خانواده مجددی یک نفر به حیث وزیر عدلیه در کابینه نادر شاه مقرر شد. این مقرری به وضاحت می رساند که دست خانواده مذهبی با سلطنت بسته شد. در عین زمان ، در عهد  نادر خان موضوع پشتونیزه افغانستان جدی سر دست گرفته شد با اینکه موضوع ناقلین و انتقال پشتون ها به سمت شمال توسط یک فرمان اعلیحضرت امان الله شروع کار بود  و اما وقتی نادر شاه از وحدت اقوام سخن میگفت هدف او ۲۳ قوم افغانستان  نبود بلکه وحدت قوم پشتون بود.  این خود یک تبعیض بود بر علیه دیگر اقوام . تبعیض و تعصب به شکل گسترده دامن زده شد . مذهبیون ، با همه خوبی و خرابی های که اعلیحضرت امان الله داشت او را کنار زدند و اما بدیل پیشرفت را نداشتند. و تا امروز بدیل پیشرفت را مذهبیون ندارند
ما از دوره قبل از اعلیحضرت امان الله صحبت نمی کنیم به دو دلیل : اول امرای افغانستان  باج گیر بودند و دوم زیر نفوذ هند برتانوی بودند. ما بعد از آزادی افغانستان  و افغانستان آزاد صحبت می کنیم . افغانستان که دیگر  ظلم و تعدی نمی بود . دار زدن و قین و فانه نمی بود . اما برعکس دوره پادشاهی نادر شاه فوق العاده تاریک و هولناک بود . اول موضوع که مذهبیون خود را خاموش گرفتند پشتونایزیش افغانستان بود که خلاف موازین اخلاقی و مدنی روی دست گرفته شد و مذهبیون نه تنها خود را خاموش گرفتند و انتقاد نکردند همکاری کردند
محمد گل مومند ، وزیر داخله محمد نادر شاه که یکی از  طراحان پشتونیزه سازی افغانستان بود و اون پشتون های که طرفدار پشتونیزه سازی بودند او را لوی بابا خطاب می کنند در حالیکه اعمال او باعث شد تا نه تنها کشور یک ملت  نشود در عین زمان عقده ها را تولید کرد که تا امروز علاج نشده است  و بسیار مغرور این شخص هستند
 ازدواج نا مشروع قوم پشتون با مذهب سنی نه تنها باعث پسمانی افغانستان شد
بلکه باعث دامن زدن تعصبات و اعمال غیر شرعی اسلامی شد. قرارداد چنین بود که اتونومی قومی باید حفظ شود و‌دول به کار قوم دست نزند و پشتون والی که یک روش قومی و قبیله یی است نه تنها حفظ شود بلکه در کشور تکثیر شود و مذهبیون باید درین مورد خاموش باشند و اگر مذهبیون کار خلاف می‌کردند قوم خاموش می ماند که تا امروز همینطور است  مثلا اگر شوهر یک زن فوت می‌کرد قوم زن را بدون اجازه اش به برادر متوفی نکاح می‌کردند و درین وقت بود و است که مذهب خود را خاموش می‌گیرد در حالیکه حضرت رسول کریم ص فرموده که کسی حق ندارد یک دختر باکره  و زن بیوه را بدون اجازه اش در نکاح کسی داخل کند . مذهبیون در مورد اینکه اقوام جاجی و منگل از خدمت عسکری معاف بودند خود را خاموش گرفتند که این یک تبعیض برای دیگر جوانان کشور بود. پشتونیزه سازی افغانستان روی دست گرفته شد که همه مردم باید به روش های پشتونی لبیک گویند مانند تغییر نام های قریه جات به پشتو ، سوختاندن کتب تاریخ. در شمال افغانستان تغییر نام های مروج بطور مثال مانند دانشگاه و دوا خانه و زایش‌گاه همه به پشتو برگردانده شد و پسان حتی در قانون اساسی این واژه ها به نام واژه های قبول شده درج شد و دیگر اقوام غیر پشتون خود را خاموش گرفتند زیرا دوره نادر خان و سردار هاشم خان از دوره های بسیار تاریک افغانستان است مخصوصا در بخش دیکتاتوری و ظلم و تعدی و دهشت و وحشت . مثلا بک خانواده را با زنان و اطفال زندانی می‌کردند و مذهبی خاموش بود و اعتراض نمی کرد که این رویه خلاف عدالت اسلامی است . آنانیکه طرفدار عدالت بودند و در عین زمان از طرفداران امان الله خان بودند یا به دار زده شدند یا تبعید شدند و یا زندانی شدند و یا دست شان از کار گرفته شد . چون سنی ها در اکثریت بود و است مذهب شیعه همیشه کم زده شد به جای اینکه مذهبیون سنی مذهب این تشبث را می کردند تا نمونه از عدالت شوند تا شیعه و سنی برادر  وار زندگی کنند که این مرام برآورده نشد و بر علیه شیعه ها تعصب و تبعیض بود و هنوز هم است. ازدواج نا مشروع قوم پشتون و مذهب سنی چنین برنامه ریزی شده بود که اقوام غیر پشتون از رتبه دگروال بالا تر نروند و مردم شیعه شامل کار های بزرگ نشوند و اجازه نداشتند تا در وزارت خارجه افغانستان کار کنند . در دهه دموکراسی بود که اولین دختر شیعه به امر محمد ظاهر شاه شامل وزارت خارجه شد و این سال ۱۹۶۸ میلادی بود . فايقه مختار زاده که هنوز هم حیات دارد و در سویس زندگی می کند این امتیاز برایش داده شده بود. چون شیعه ها به مقام های بلند دولتی راه داده نمی شد در اوایل در رشته طب تحصیل کردند و این هم یک روز منع قرار داده شد زیرا یکی از ملا های با رسوخ سنی به سردار هاشم خان گفت که « ناموس ما در دست شیعه افتاذه » ( از خاطرات پدرم مرحوم محمد یونس مشهور به متخصص کیمیا ) و همان بود که یک وقفه در تحصیلات شیعه در رشته طب اتفاق افتاد و این از فرآورد های ازدواج نا مشروع قوم و مذهب در
افغانستان بود و هنوز هم است . ازدواج قوم با مذهب باعث شد تا افغانستان هرگز یک ملت نشود
این ازدواج نامشروع در دوران صدارت سردار داود با خشونت مواجه شد و اما طلاق صورت نگرفت.  سردار داود بسیار مخالف مذهبیون بود و یک تعداد شانرا زندانی کرد و حتی خراب شکنجه می‌کرد و حضرت صبغته الله مجددی یکی از آن زندانی ها بود و خودش شخصا رنج که در زندان کشیده بود برای این محقق زمانیکه دانشجوی بشر شناسی در دانمارک بودم و حضرت صبغه الله در کوپن هاگن امام مسجد بود برای من قصه کرده بود . قشر مذهبی مخالف داود خان بودند مخصوصا که حضرت صبغه الله به سرداود پیشنهاد کرده بود که از روس ها دوری کند و این موضوع سردار را بسیار ناراحت ساخته بود . در زمان صدارت سردار داود نه تنها  پشتونیزه افغانستان را دوباره سر دست گرفته شد در کنار آن  راه را برای روس ها باز کرد که در بازسازی افغانستان و نظام عسکری سهم فعال بگیرند و این مسله باعث شد تا افغانستان  بطور اساسی غیر منسلک و بیطرف دیگر نباشد. نزدیکی سردار داود با روس ها ازدواج قوم و مذهب را زیاد تر تقویه کرد. در دهه دموکراسی با اینکه فقر و بیچارگی بود و اما مردم نفس به راحت می کشیدند و اما رابطه مذهب با قوم هنوز هم نه تنها از بین نرفت و به قوت خود باقی ماند. قسمبکه گفتیم یک شیعه در وزارت خارجه حق نداشت شامل شود . دموکراسی در سال ۱۹۶۳ آمد و اما پنج سال را گرفت تا طلسم تعصب توسط ظاهر شاه بشکند . اما در عین زمان لابی پشتون زیاد تر قوت گرفت به حد که در سال قانون اساسی ۱۹۶۴ میلادی زبان پشتو برای اولین بار ملی شناخته شد و دربن تعاملات و معاملات غیر پشتون ها خود را خاموش گرفتند و حتی کمک کردند
در همه دوره ها اتحاد قوم و مذهب باقی ماند و مشکل درین بود که مذهبیون تنها عاشق بودند که قدرت خود را حفظ کنند . مثلا در بر انداختن امان الله خان نقش بارز بازی کردند و اما هرگز یک برنامه پیشرفت برای افغانستان نداشتند و تا امروز به جز از تعصب و دست خود را یکی کردن با قوم کاری نکرده اند . دوران کرزی و غنی از دوره های است که با ابنکه دموکراسی نامیده می شد و اما قوم گرایی شدید تقویه شد. زمانیکه اشرف غنی رئیس جمهور می شد حضرت صبغته  الله استخاره کرد که او رئیس جمهور می شود و مردم هم قبول کردند غافل ازینکه استخاره  در اسلام شخص به خود می کند . حکومت اشرف غنی شدید به قوم پرستی محکوم بود و اما قشر مذهبی خاموش بود . از فساد اداری صحبت می کردند و اما از ازدواج نامشروع کسی دهن باز نمیکرد
اخیرا یکی از جوانان خانواده مجددی که عالم دین هم نیست به نام ابوبکر جان  مجددی که جوان بسیار شریف و مومن است چون مادرش در کابل فوت کرد برای مراسم تشیع جنازه کابل رقت و در آنجا وزیر خارجه حرکت طالبان برایش تسلیت گفت . ابوبکر جان در کابل خودش را حضرت خطاب می کند و آرزو دارد که با بستن عمامه سبک جدش برای خود،  مانند صد سال قبل مرید و پیرو داشته باشد که در فضای اجتماعی و سیاسی امروز بسیار مضحک معلوم می شود. در مسجد جواد بیانیه داد در حالیکه یک زن افغان وجود نداشت. جوان شریف است و اما مانند اجدادش  کوشش می کند ازدواج نامشروع قوم و مذهب در افغانستان استوار باقی ماند ورنه هیچ شخص عاقل و عادل با همچو گروه متحجر که خلاف همه موازین اسلامی و بین المللی عمل می کنند نشست نه می داشته باشد . من همیشه گفته ام که تا ازدواج نامشروع قوم پشتون با قشر مذهبی  طلاق نشود افغانستان نه راه پیشرفت را خواهد پیمود و‌نه یک ملت مدنی را زیرا هر دو مذهبی و قومی مخالف هر نوع پیشرفت و تمدن هستند . نه مذهبی و نه قومی تا حال که می نویسم آشکارا و صریح اعمال طالبان را تقبیح نمی کنند. این بر و آن بر ، یگان انتقاد ضعیف می کنند اما نه اینکه بر اعلی این گروپ متحجر را تقبیح کنند . محترم دکتر شعیب مجددی برای یک محفل فرهنگی که یک زن حضور نداشت به هرات  رفت و برای ما نوشت که درین شهر امنیت برقرار است.  اینکه زنان حق حقوق ندارند، اینکه همه هنرمندان از کشور فرار کرده اند ؛ اینکه در کشور آزادی بیان و قلم وجود ندارد برای مذهبی همه امنیت است
اخیرا صدای قوم اوزبیک برآمد که طالبان لوحه دانشگاه جورجان را پایین کردند و لوحه را به پشتو ساختند . من یک مذهبی را ندیدم که اعتراض کرده باشد . از نگاه انتروپولوژی اگر مذهب از پشت قوم در افغانستان برآید موقف برای مذهبی در افغانستان نمی داشته باشد و اگر قوم از پشت مذهب برآید دیگر استیلای قومی در کشور از بین می رود .  چندی قبل یک ویدیو پخش شد که یک ملای قومی میگفت که زنان حق برآمدن را در بیرون ندارد و در امریکا و اروپا همه مذهبیون خاموش بودند. مشکل افغانستان تنها استیلای قومی نیست بلکه ازدواج قوم پشتون با مذهب سنی است که زندگی را برای همه جهنم ساخته است. آن عده مذهبیون اصیل افغانستان که اعتراض کردند یا کشته شدند و یا تبعید شدند. در کشور که یک ملای نادان شما را به کفر  بگیرد چه توقع پیشرفت دارید .  یک عده غیر پشتون ها تسلط قوم پشتون را انتقاد می کنند و فراموش کردند که در داخل به حمایه و پشتیبانی مذهبیون بستگی دارد
عکس از ابوبکر جان مجددی با وزیر خارجه طالبان خدمت شما تقدیم می شود
فرید یونس

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا