فرهنگ و هنر

نوروز از نظر اسلام

nawrooz_old

 

الحمد الله رب العلمین والصلاه والسلام علی رسول الله خاتم الأنبیاء وإمام المتقین، وبعد: بدون شک دین مقدس اسلام هنگام ورودش به جهان بشریت با بمبستها و مشکلات های متعدد راسپری کرد، که درآن روزگار دنیای هستی در بند  زنجیرهای  اسارت جهل دست پامیزد افتاب هدایت درین جهان فرونشسته بود، هیچ کس ازخود احساس خوشی نمیکرد، همه ابعاد زندگی انسانهارا جهل نادانی پوشانده بود،  عقیده سالم وجود نداشت انسانها خدایان متعدد را عبادت میکردن مثل افتاب و مهتاب و ستارگان احجار وآتشکده ها ازجمله  معبودان آن روزگار به حساب می امد، پروردگارعالم باردیگر به نظرلطف ومرحمت به حال دیگر گون بشریت نگاه کرد، ناگهان افتاب اسلام ازمطلع سعادت بشرطلوع کرد، نورهدایت بدست بزرگترین گوهر انسانیت برای بشریت عرضه گردید،  پیغمبر صلی الله علیه وسلم علیه بت کده ها و رسومات جاهلیت به مبارزه بر خواست  حرب ثقافی وفکری بین دعوت نجات بخش اسلامی ونظریه گمراه کننده جاهلیت شروع شد، یکی ازرسومات مشرکان وگمراهان همین بود که در یک سال دوعید رابخود اختصاص داده بودند که یکی هم (نیروز) ودیگری بنام (مهرالجان) که هردو کلمه عربی است به فارسی آنرا نوروز  و مهرگان میگویند،  دوعید وجود داشت پیغمبر دراولین روزهای حجرت شان به مدینه این رواج جاهلیت را مردود شمرد، که همگی تقدس براعمال شیرکی وبت پرستی درآن تمثیل میشد،  مردم در آن روز های خاص به بت کده ها وآتشکده ها ومیخانه ها میرفتن اعمال زشت وحیوانیت خود را انجام میدادند، که هیچ یک ازادیان هم این فساد اخلاقی را نمیپسندد، آتش پرستان ومشرکان وبت پرستان تماما درسراسری دنیا این دوروز را جشن میگرفتن.

نوروز در تمدن ایران

به نقل ازفرهنگ عمید، روز نو روز اول سال راگویند که جشن ملی ایرانیان است نوروز درسالهای قدیم در اول بهار نبود در فصول سال میگشت، گاه در تابستان یا در زمستان یا فصل دیگر میامد، درسال ۴۷۱ هجری قمری بفرمان جلال الدین ملکشاه سلجوقی پادشاه ایران و توسط  عمر خیام وچند نجومی دیگر تنظیم شد، روز اول سال از اول حمل انتخاب شد، نو روز عامه، پنج روز اول از نوروز است که پادشاهان ایران بارعام میدادند و حاجت های مردم را روا میکردند، روز ششم را نوروز خاصه یابزرگ میگفتند، وخاصان وندیمان خود را میپزیرفتند وبعیش عشرت میگزرانیدند.

مهرجان بنقل از فرهنگ عمید

مهرگان نام آن به عربی است این ماه هم یکی ازماهای سال است که بنام ماه مهر یاد میکنند، جشن باستانی که پارسیان از روز ۱۶ تا ۲۱ مهرماه برپا میکردن بعد از عید نوروز در نزد زرد شت ها و مجوسی ها بزرکترین جشنها بوده اززمان خامنشها دوام دار بوده و دوره های بعد نیز تاظهور اسلام بر قرار بوده بعد از اسلام در زمان سامنیان وغزنویان ادامه داشت، روز اول را مهرگان عامه وروز آخر را مهرگان خاصه میگفتند .

این هردو عید، عید مجوسیان ومشرکان است، که دین مقدس اسلام ازان ها بهتر دو روز دیگر را تعین کرده که یکی عید الاضحی ودیگرعید فطر است .

ترسم بکعبه نرسی ای اعرابی*** این راه که میروی به تر کستان است

عکسل العمل پیغمبر- صلی الله علیه وسلم- در مقابیل به این رسم جاهلیت

حدیث اول: ازانس رضی الله عنه روایت است وقت  تشریف اوردن نبی علیه السلام به مدینه،  ازبرای ایشان دو روز بود که سرگرمی داشتند ومیله میکردند، از رسول اکرم- صلی الله علیه وسلم- پرسیدند این دو روز چه روزهای هستند ؟اصحاب کرام پاسخ دادند، ما درجاهلیت در همین روزها بازی میکردیم ، رسول اکرم- صلی الله علیه وسلم- فرمودند: به تحقیق خداوند جل جلاله این دو روز را تبدیل کرد ودر عوض ان دو روز بهتر  بما وشما انتخاب کرده که روز عید سعید قربان وعید سعید فطر میباشد، به روایت ابوداود رقم حدیث ( ۱۱۳۴)اسناده صحیح است.

حدیث دوم: عایشه رضی الله عنها روایت میکند که یک روز ابوبکر به خانه رسول اکرم- صلی الله علیه وسلم- داخل شدند، دیدند که دو دخترخورد سال نعت میخواندند، فرمود: این غنا صدای شیطان است، نبی علیه السلام فرمود: ای ابوبکر بگزارشان(ان لکل قوم عیدا  وان عید ناهذا الیوم ) ازبرای هر قوم عید است، مراد ازعید دیگر، عید اقوام مجوس و مشرکان (نوروز و مهرجان) است،   اما عید ما امروز است، که اشاره به همان روز عید اضحی یا فطر شده است، رقم الحدیث (۳۶۳۸)بخاری جلد اول این حدیث ونسائی در باب العیدین ذکرکرده است.

نقل از شروحات الحدیث

ابن الحجر عسقلانی – رحیمه الله- در فتح الباری شرح علی الصحیح البخاری جلد دوم  صفحه ۵۱۳ این حدیث را ذکر کرده است که “لکل قوم عیدا” یعنی ازبرای هرطائفه عید است مثل نوروز و مهرجان به نقل از امام النسائی به روایت انس رضی الله عنه آورده است که رسول الله – صلی الله علیه وسلم- وقتیکه به مدینه آمدند، مردم مدینه دو روز را جشن میگرفتند: یکی نوروز دیگر مهرجان بود، پیغمبر- صلی الله علیه وسلم- فرمودند: خداوند جل جلاله  دو روز بهتر از آن دو روز را بشما بخاطر خوشی (عید) مقرر کرده است،  یوم اضحی و فطرمیباشد.

ازینجا صاحب الشرح استنباط کرده است: که خوشی کردن درهمین دو روز که نو روز ومهرجان است مکروه است زیرا این اعیاد مشرکین است، کسیکه آنرا تجلیل میکند تشبه به مشرکان است این حرام میباشد.

شیخ ابوحفص الکبیر النسفی ازعلمای حنفی است گفته اند: کسیکه یک تخم مرغ رابه احترام همین روز به یک مشرک میدهد کافر باالله است.

ملا علی القاری- رحمه الله- در کتابش مرقات شرح المشکات جلد ۳  صفحه  389 زیر عنوان (ان لکل قوم عیدا) نوشته کرده است: ازجمله امت های گزشته واقوام باطله عیدی را تجلیل میکردند، مثل عید نوروز که عید مجوس ومشرکان است، علما امت تشبه را درهمین روز که مانند لباس نو پوشیدن، زینت وارایش کردن مثل حنا ورنگهای مختلف که زنها استفاده میکنند و بازیهای لهو لعیب مثل تخم بازی، رقص وآواز خوانی واگر برای احترام همین روز وتجلیل ازهمین روز باشد کفر است.

پس سرور خوشحالی برای  مسلمان در روزهای عید اسلامی است که عید قربان وعید فطر است، جشن گرفتن نوروز و میله نمودن، مصرف کردن فرحت وخوشحالی کردن، این همه مخالف نظریه اسلامی بوده در دین ما کدام اصل وثبوت ندارد،  این یک نوع اعمال غیر دینی و غیر شرعی میباشد باکدام جرائت یک مسلمان عمل را انجام بدهد که مخالف عقیده وآدیالوجی اسلامی وایمانی اوباشد، حتی که بودایزم هم به عقیده باطل خود احترام دارد.

 نوروز ازنظر فتوائی فیقهی

فتاوی العالمگیری المعروف با الفتاوئ الهندیه  وبها مشه  فتاوئ قاضیخان و الفتاوئ البزازیه درجلد ۶ و صفحه ۳۳۳ _۳۳۴ خود در حاشیه بزازیه درباب تشبه (بالکفار والمجوس) ذکر کرده است : خارج شدن در نوروز به بستانها و محل های تفریحی تشبه بمجوس وموافقت با آنها است. پس تشبه به اعمال کافر کفر است. بسیاری از اعمال استکه انسان را به کفر میرساند، اما بعلت جهل ونادانی انسان نمیداند، درنوروز در تفریحگاها طعام خوردن حرام است، که به احترام تجلیل نوروز پخته شده باشد، اگرمسلمان به مجوسی  تحفه بدهد به احترام عید آنها، کفر است، اگرمسلمانی بدون اعتقاد داشتن، به محافل جشنواره نوروز شرکت کند گناه بزرگ است،  این دلائل بود که علما امت همگی اتفاق کردند، کدام اختلاف بین مذاهب وجود ندارد – وما علینا الی البلاغ-

نصیحت ازمن برای شما

برادر وخواهر مسلمان! در دنیایکه من تو زندگی میکنیم، حقیقت وکمال آن را باید درک کنیم، هیچ چیز را خداوند جل جلاله  بدون مقصد نیافریده است، همگی کائنات روی یک غرض ومقصد به عرصه وجود پا گزاشته اند، همۀ ابعاد زندگی من وتو ازاحوال اجتماعی وسیاسی واقتصادی الی احوال شخصی خود که مربوط به فامل خود ما میشود، تمثیل از نظام پروردگار است، پس اگر درنظام فامیل داری  کوچکترین اداره در مسئولیت انسان شناخته شده، اگرتخطی صورت گیرد نظام برهم میخورد، مقصرامر مآخذه میشود، پس چه فکر وتوجیه خواهیم داشت،  براینکه ما موجود ضعیف وناتوان که در هر لهزه از حیات محتاج ودرمانده هستیم، تقصیر درماموریت کنیم که از طرف خداوند جل جلاله که بزرگترین منعم حقیقی بر همه مخلوق است، مسئول ادای  آن شده ایم، اگرما درشب وروز فکر کنیم، نعمت هایکه پروردگار بما ارزانی کرده است، همه اوقات خود را صرف طاعت و عبادت کنیم بازهم در ادای بدله یک نعمت پروردگار هم ضعیف می مانیم، همه مشکلاتها که دامنگیر راحت وآسایش در زندگی مامیشود، ازنعمت های بزرگ جهان مارامحروم میسازد مثل نعمت حکومت داشتن، استقلال سیاسی داشتن، اقتصاد ونان داشتن، آبرو وعزت وکرامت وجاه مال وکمال ومقام داشتن وصحت جسم وروان داشتن ازنعمت های جهان هستی استفاده کردن و لذت بردن،  زوال تمام همین نعمت های خداوندی علت اصلی ان سرپیچی ونافرمانی ازدستور خداوندی است، ونادیده گرفتن ارکان دین مقدس اسلام است، این درست است که (هرگاه مسلمانان ازدستور نجات بخش قرآن دور شوند برپاینترین طبقه زلت ورسوای سقوط خواهند کرد) دینکه ما پیروی آن هستیم که دین مقدس اسلام است، دین تنها عبادت وزکر نیست مثل آدیان گزشته، بلکه دین زندگی وحیات اجتماعی است، دین است که اخلاق وشرافت وکرامت واحترام گزاشتن بردیگران را سرمشق همه برنامهای توسعه وترقی خود انتخاب کرده است،  به حقوق همه انسانها در کره زمین احترام گزاشته است، در چارچوب یک قانون الهی همه ابعاد زندگی انسانهارا اهم ازنیازمیدی ها وضروریات شخصی واجتماعی شان  که سازنده وجواب گوینده تمام خواسته های بشریت است طراحی کرده است، وقدرت استفاده آن را در خدمت انسان  قرارداده است، هرشخص میتواند با استفاده ازقانون خداوندی کاری را که مصلحت دنیوی ویا آخروی داشته باشد انجام دهد، علامه ابوالحسن ندوی در کتابش بنام (کندکاوی اوضاع جهان وانحطاط مسلمانان) ذکرکرده است: عیسویت بعد ازانقلاب علیه کلیسا به ترقی دست یافت، چراکه دین عیسویت صرف به ذکرواعتقاد متکی بود، چیز از ضروریات بشری دران موجود نبود، اما مسلمانها بعد از دور شدن ازدین اسلام وترک ارکان آن وتقلید کورکورانه از فرهنگ باطل وگمراه کننده غربیها ومسیحیان اروپائی که فتوکاپی اصلی قرون جاهلیت است از پا درافتاده وهیبت وشان  وشوکت خود را ازدست دادند.

 


نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

همچنین ببینید
بستن
دکمه بازگشت به بالا