شعر
-
شادروان زریاب، نویسندهای پرامید بود
مرگ این یل، به همه کوه و کمر باید گفت به خراسان، به توران و طبر ، باید گفت بهمن…
بیشتر بخوانید » -
جنگ؛ چرا؟
پـرورده ام بـه دامـن دل کـودک خـیـال رویای شوق بیت و غزل را دهد کمال درمحفلیکه سازوسرودست ورقص دل…
بیشتر بخوانید » -
واژگان سره
واژگان سـوچّـه و نغـز دری ریشـه دارد در زبـان مادری خوش زبان دره و دربار بود همـنوای بلـبـل و…
بیشتر بخوانید » -
حلقۀ شبخونیان !
گفته بودم هم دیارنازنینــم ! اندکی بیدار باش کین ستم کاران باند ما فیـا حلقۀ شبخونیان سلطۀ جلاد ها یکه…
بیشتر بخوانید » -
قعر دوزخ
میهــن بــه قـعــر دوزخ آتـش فتاده است در چنگ دزد و جانی سرکش فتاده است پیر و جوان و…
بیشتر بخوانید » -
یورش به دانشگاه
شب پرسـتان حمله بر انـوار دانش کرده اند جنگ با اهـل کتاب و خیل خوانش کرده اند سـینۀ خـورشید…
بیشتر بخوانید » -
حق آزاد زیستن
طالـبان در مـرگ مـردم شادمانی می کنند روز جشن نوبهاران نوحه خوانی می کنند صلح طالب انتحـار و انفجار…
بیشتر بخوانید » -
راه آزادی
دلــم شـوق نــوای یـار دارد هـوای تـنبک و دوتـار دارد به چنگ تار زلفی دل سپردم ز شهد چنگ…
بیشتر بخوانید » -
صلح و آزادی
دیگر از شمشیر خون آلود طالب باک نیست میهن ما بیش ازیـن بـازیـچـۀ ســفّـاک نیست جهل طالب بد تر…
بیشتر بخوانید » -
دل تنگی ها
خدای من ! چه روزگار نامقدسی ! چه برهۀ مخنثی ! که دردیارمن فضای زندگی چو جلجتای شهر مـــردگان کفـــــن…
بیشتر بخوانید »